مهمان10ساله ای که صاحبخانه شد!

این مشکلات در حالی اتفاق می افتد که در همسایگی مصلی،شهرداری تهران باغ موزه کتاب تهران را با امکانات منحصر بفردی ساخته و بارها اعلام کرده این باغ موزه می تواند جایگزین مناسبی برای مصلی و میزبان خوبی برای نمایشگاه کتاب باشد.حالا چرا مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دست دست می کنند و حاضر نیستند کاروان کتاب را از سردرگمی نجات و در باغ موزه کتاب سکنی دهند، جای سوال و تعجب دارد!

به گزارش فردا، بیایید همین اول گزارش
سنگ هایمان را با هم وابکنیم؛نمایشگاه کتاب اساسا خوب است،و وقتی می گوییم اساسا،
یعنی با توجه به اینکه بزرگترین رویداد فرهنگی کشور است می تواند دم مسیحایی نصفه
و نیمه ای هر سال به جان صنعت بی رمق نشر بدمد تا مثل مرده ای رو به احتضار،کمی
جان بگیرد تا هفته ای،ماهی سالی بعد که کاسه چه کنم چه کنم از دستش افتاده باشد یا
نه.اما همین رویداد بزرگ فرهنگی در عصری به سر می برد که کتاب مثل طفلی مظلوم و تو
سری خورده ،هنوز از داشتن کاشانه ای ثابت و در خور شان اهل فرهنگ و کتاب محروم است.نمایشگاه
بین المللی کتاب تهران چند سالی می شود درمصلی بزرگ امام خمینی(ره)از اهل کتاب میزبانی
می کند، مکانی که با وجود وسعت و زیبایی(به حق باید گفت گچبری های مصلی و کاشی های
فیروزه ای اش چشم نواز است) اصلا برای برگزاری نمایشگاه کتاب ساخته نشده و معماری
و امکانات پیش بینی شده در آن نه تنها گره ای ازکار نمایشگاه کتاب باز نمی کند که
خود گره ای بزرگ بر گره های ریز و درشت نمایشگاه است.


این مشکلات در حالی اتفاق می
افتد که در همسایگی مصلی،شهرداری تهران باغ موزه کتاب تهران را با امکانات منحصر
بفردی ساخته و بارها اعلام کرده این باغ موزه می تواند جایگزین مناسبی برای مصلی و
میزبان خوبی برای نمایشگاه کتاب باشد.حالا چرا مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
دست دست می کنند و حاضر نیستند کاروان کتاب را از سردرگمی نجات و در باغ موزه کتاب
سکنی دهند، جای سوال و تعجب دارد!

مهمان10ساله ای که
صاحبخانه شد!

می گویند آنچه چشم می
بیند را زبان نمی تواند انکار کند؛حالا نمایشگاه کتاب و مشکلات آن، حکایت همین ضرب
المثل است.این روزها نمایشگاه کتاب تهران تبدیل به ضیافت میل گرد ، تیرآهن 12شاخه،
نبشی و فنس های جور واجور
شده است.سال هاست که مصلی در حال ساخت است و هر سال کمی
پا پیش می گذارد و بخشی از نمایشگاه را از آن خود می کند و انگار بفهمی نفهمی به
مهمان ناخوانده اش اعلام می کند دیگر وقت اسباب کشی رسیده است و خداحافظ و موفق
باشی! انگار نه تنها مصلی که همسایگان آن هم از دست مهمانی که قرار بوده موقتا
بیاید و برود خسته شده اند،آخر10سالی از آمدن این مهمان(منظور همان نمایشگاه کتاب
است)می گذرد و دیگر کار از کنگر خوردن و لنگر انداختن گذشته است!

مصلی درست در یکی از
اداری‌ترین و تجاری‌ترین مناطق تهران قرار گرفته است و ترافیکی که ایجاد می‌کند،
تمام مناطق اطرافش را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. فضایش برای کار دیگری طراحی شده است
و کلی پله و ستون و طبقه و زاویه دارد. علاوه بر این، قسمت بزرگ‌ترش، یعنی شبستان،
برای همه ناشران، حتی فقط ناشران عمومی هم کوچک است و همین سبب شده غرفه‌ها کوچک
شوند و حرکت مردم سخت باشد. البته سرپوشیده‌بودن فضا را شلوغ‌تر هم نشان می‌دهد و
عملا اندکی تردد در شبستان، آن قدر خسته‌تان می‌کند که ناخودآگاه دل‌تان بخواهد
زودتر به خانه برگردید.

مشکلات ریز و درشت
نمایشگاه

اما همه مشکلات نمایشگاه
به همین جا ختم نمی شود؛تازه اگر از زیر بار ترافیک و صفوف به هم فشرده مترو در
صحت و سلامت بیرون بیایی و بتوانی در پارکینگ جایی برای خودت جور کنی،معلوم نیست
بتوانی از شلوغی سالن های نمایشگاه قسر در بروی.تهویه نامناسب ، راهروهای لاغر
مردنی و غرفه های جمع و جوری که اغلب ناشران از آن گلایه دارند،همه و همه دست به
دست هم داده اند که اهل کتاب و ناشران متفق القول از محل برگزاری نمایشگاه شکایت
داشته باشند.

این مشکلات همه در حالی
هر سال اتفاق می افتد که جایی مثل باغ کتاب با ساختمانی به مساحت 65هزار مترمربع و
زمینی بالغ بر 110هزار مترمربع ،آماده برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
است.تازه این باغ قابلیت این را دارد که به صورت دائمی میزبان نمایشگاه باشد و از
هجوم 10روزه اهل کتاب به مصلی با اعمال شاقه جلوگیری کند.

قصه پر غصه همسایه
های مصلی

چرا مسئولان وزارت ارشاد
با انتقال نمایشگاه کتاب به باغ کتاب که هزینه زیادی هم برای ساخت و تجهیز آن
شده،مخالفت می کنند جای سوال دارد.اگر چه اگر وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
خودش را جای همسایگان نمایشگاه می گذاشت و از نزدیک در جریان مشکلات آنها قرار می
گرفت، در امضای تغییر مکان آن تعلل نمی کرد.ترافیک سنگین،نبود جای پارک به اندازه
کافی در مصلی،مزاحمت راننده هایی که خودروهایشان را چند خیابان آن طرف تر از مصلی
و جلو خانه مردم پارک می کنند،سر و صدا و بوق های ممتد راننده ها،ریختن زباله در
کوچه و خیابان های اطراف نمایشگاه تنها بخشی از قصه پر غصه ای که اگر پای درد و دل
همسایه های مصلی بنشینید خواهید شنید.بالاخره پایان این قصه خوش خواهد بود یا نه،
باید نشست و دید.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک