نخستین رئیس مرکز آموزش ستاد جنگهای نامنظم ارتش چه کسی بود؟
یکی از شهدای ارتش کشورمان رابطه تنگاتنگی با شهید چمران داشته است.
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی مقاومت بسیج، نیروها و قوای اصلی استقامت و مقاومت جمهوری اسلامی ایران در برابر ارتش بعثی و استکبار جهانی بودند که در این مسیر نیز فداکاریهای بسیاری انجام دادند. این نیروها در راه حفظ تمامیت ارضی و جان و ناموس مردم ایران فداکاری ها و ایثارگریهای بسیاری را انجام دادند.
به طور کلی باید گفت که دفاع مقدس دورانی بود که در آن اقشار مختلف مردم از جمله جوانان حضور موثری داشتند و توانمندیهای خود را در این عرصه نشان دادند. اگر در این دوران نیروهای مردمی و جوانان با نیروهای مسلح کشورمان متحد نمیشدند و همچون ید واحده در مقابل دشمن ایستادگی نمیکردند، امروز وضعیت دیگری داشتیم که قابل وصف نبود.
ارتش و سایر نیروهای مسلح کشورمان در راه دفاع از ایران اسلامی شهدای بسیاری را تقدیم نظام و انقلاب اسلامی کرده اند که در ادامه با یکی از شهدای ارتشی به نام امیر سرتیپ شهید ایرج رستمی آشنا میشویم.
شهیدی که شهید چمران از او به نیکی یاد کرد
امیر سرلشکر شهید ایرج رستمی یکی از شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران است که پنجم شهریورماه سال ۱۳۲۰ در شهر «آشخانه» از توابع خراسان شمالی در خانوادهای مذهبی و کشاورز چشم به جهان گشود. او دوران تحصیل مقدماتی ابتدایی و دبیرستان را در زادگاهش طی کرد و برای انجام دوره ضرورت خدمت سربازی به مشهد مقدس رفت. دوران سربازی را که به پایان رساند به دلیل علاقه بسیار به ارتش در سال ۱۳۳۸ با سمت درجه داری به ارتش پیوست و به تیپ ۵۵ هوابرد شیراز منتقل شد. همزمان با این دوران دیپلم خود را اخذ کرد و توانست پس از اخذ دیپلم به دانشگاه افسری ارتش برود.
ایرج تا سال ۱۳۵۰ به عنوان درجه دار در ارتش خدمت کرد و پس از گذراندن دوره سه ساله دانشگاه افسری ارتش توانست تا در اول مهرماه سال ۱۳۵۳ درجه ستوان دومی رسته پیاده را اخذ کند. یکی دیگر از شایستگیهای او علاوه بر گذراندن دوره پیاده در دانشگاه افسری ارتش، طی دوره و آموزش جنگهای نامنظم بود.
انقلاب اسلامی که پیروز شد، ایرج به دستور فرماندهان ارتش و به دلیل گسترش آتش فتنه داخلی توسط ضد انقلاب در کردستان به این منطقه اعزام شد و نخستین بار با شهید دکتر مصطفی چمران ملاقات کرد. شهید ایرج رستمی در حین مقابله با اشرار و ضد انقلاب در کردستان به همراه شهید چمران مجروح و برای طی دوران درمان به تهران اعزام شد که این دوران ۹ ماه زمان برد. شهید رستمی پس از بهبودی و با آغاز تهاجم سراسری رژیم بعثی عراق به جبهههای نبرد حق علیه باطل رفت.
شهید رستمی مدتی در مناطق عملیاتی بود و پس از گذشت مدتی با فرمان شهید چمران مرکز آموزش نیروهای ستاد جنگهای نامنظم را راهاندازی کرد که مسئولیت آن مرکز از سوی شهید چمران به عهده وی گذاشته شد. همین زمان بود که پس از تاسیس و شکلگیری این مرکز به مناطق عملیاتی اعزام شد و با طراحی چند عملیات مهم توانست ضرباتی شدیدی را بر پیکره دشمن بعثی وارد کند. در جریان هجوم دشمن به سمت سوسنگرد، رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم، دهلاویه را که روستایی است در غرب سوسنگرد، خط مقدم خود قرار دادند. مدافعان دهلاویه ۱۰ روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا این که در روز ۲۴ آبان ۱۳۵۹ دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند.
کدام فرمانده مسئولیت گردان در عملیات آزادسازی سوسنگرد را برعهده داشت؟
شهید ایرجی رستمی در هنگام اشغال سوسنگرد مسئولیت فرماندهی گردان در عملیات آزاد سازی سوسنگرد را برعهده گرفت که پس از شکستن حصر سوسنگرد، جاده دهلاویه و مرز چزابه در تصرف عراق بود. شهید ایرج رستمی برای آزادسازی روستا و جاده دهلاویه یک عملیات مهم را در ساعت ۴/۳۰ دقیقه بامداد در تاریخ ۲۶ خردادماه سال ۶۰ با تلاش نیروهای ستاد جنگهای نامنظم و نیروهای سپاه در دو محور دهلاویه انجام داد که منجر به آزادی دهلاویه و عقب راندن دشمن تا یک کیلومتری دهلاویه شد.
سرانجام شهید رستمی در بامداد ۳۰ فروردین ماه ۱۳۶۰ در حالی که او و همرزمانش درگیری سختی با دشمن بعثی داشتند بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن در منطقه دهلاویه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید چمران پس از اطلاع از این موضوع سریع خود را به منطقه رساند و گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد»، این دوری زیاد طول نکشید و «چمران» در همان محل شهادت شهید «ایرج رستمی» با اصابت گلوله خمپاره ۶۰ به شدت مجروح شد و حین انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.
شهید چمران در هنگام ملاقات از شهید رستمی در بیمارستان در قسمتی از یادداشتی که برای شهید ایرج رستمی ارسال شده مینویسد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
دوست عزیزم آقای رستمی قهرمان پرافتخار من، هر وقت که به تو فکر میکنم از شدت شوق قلبم میلرزد و اشک به چشمانم حلقه میزند. امیدوارم که هر چه زودتر صحت و سلامت خود را بازیابی و با هم در کوهها و دشتها و درهها و در خطرناکترین سنگرها برای پاسداری از ایران و انقلاب فداکاری کنیم.»