بررسی سبد رأی مشایی؛ آیا احمدی نژاد ادامه می یابد؟!

محمود احمدي نژاد با حضور دو ساله خود در شهرداري تهران (از 13ارديبهشت 1382) با استحكام بخشيدن به روابطش با نهادهاي انقلاب و جريان هاي اصيل و تحكيم ارتباطاتش با مداحان، وعاظ، هيات هاي مذهبي و جوانان بسيجي و البته با بهره گيري از ظرفيت تبليغاتي صدا وسيما و روزنامه همشهري توانست آراي اين شبكه انساني را از آن خود كند. او حتي توانسته بود جايگاه خود را به عنوان پاي ثابت بخشي از«خواب» هاي شخصيت ها مستحكم كند.

به گزارش عصر خبر صادق حسيني در عصر ايران نوشت: « اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و
اندیشه‌ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً
عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و
مدیریت مشترک ملت‌ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون
توانمند می‌شناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیه‌ای الهی و
افتخاری بزرگ می‌شمارم. »  (متن حكم رييس جمهور به اسفنديار رحيم مشايي، 11 آذر 1391)


 
اين
عبارات كه برخي آن را به زيارت نامه تشبيه كرده اند توصيف محمود احمدي
نژاد است از اسفنديار رحيم مشايي؛ همو كه او را رييس دولت سايه خوانده اند و
نامزد احتمالي دولت اصولگرا براي يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري
است.
 
در حالي كه کمتر يك ماه تا آغاز ثبت نام از كانديداهاي رياست
جمهوري باقي مانده است ، در غياب كانديداي اصلي اصلاح طبان و در كنار
چندين كانديداي اصولگراي درجه يك و دو، احمدی نژاد ، تمام تلاش خود را می
کند تا بلکه بتواند با رئیس جمهور کردن اسفندیار رحیم مشایی ، که شیخ و
مراد و راهنمای او به شمار می رود ، حضور خود در پاستور را تضمین کند.

مشایی
، در تحليل هاي خوش بينانه ي طرفداران افراطي دولت، “بخت اول” انتخابات
است؛ آن ها معتقدند با پروپاگاندايي كه فحوايش «مخالفت با» و «انتقاد از»
سياست هاي نظام است، مي توانند مشايي را به عنوان چهره اي منتقد جلوه دهند و
مردم نيز به دليل نارضايتي شديد از وضع موجود حتماً به چنين ناجي «بهاري»
اي كه داعیه ايران دوستي دارد راي مي دهند.
 
اینان ، “دولت مهرورز” را چون “قديس پاك”ی جلوه مي دهند كه «ديگران» نگذاشتند كار كند. اما به راستي «نامزد دولت» شانس راي دارد؟
 
شبكه راي احمدي نژاد
 
براي تحليل اين شبكه لازم است نگاهي به فرايند راي سازي براي احمدي نژاد در انتخابات 1384 بيندازيم.

محمود
احمدي نژاد با حضور دو ساله خود در شهرداري تهران (از 13ارديبهشت 1382) با
استحكام بخشيدن به روابطش با نهادهاي انقلاب و جريان هاي اصيل و تحكيم
ارتباطاتش با مداحان، وعاظ، هيات هاي مذهبي و جوانان بسيجي و البته با بهره
گيري از ظرفيت تبليغاتي صدا وسيما و روزنامه همشهري توانست آراي اين شبكه
انساني را از آن خود كند. او حتي توانسته بود جايگاه خود را به عنوان پاي
ثابت بخشي از«خواب» هاي شخصيت ها مستحكم كند به طوری که زیاد گفته می شد که
فلانی فلان خواب را درباره احمدی نژاد و فضائلش دیده است!
 
اما
محمود احمدي نژاد  از پله هاي نردبان اين شبكه كه بالا رفت ، آن را به زير
انداخت و خود را در جمع مستقبلين سفرهاي استاني ديد. او كه ديگر نيازي به
حمايت اين شبكه راي نمي ديد روابطش را با آنان به حداقل رسانيد و كار به
جايي رسيد كه در قم مراجع حاضر به پذيرش نشدند و مداحانِ رفيقِ ديروز  به
او و يار ديرينه اش تاختند و کارشان به دادگاه و دادگاه کشی رسید!
 
محمود
احمدي نژاد و تيم سياسي او مي دانند كه ديگر نمي توانند حمايت اين شبكه
راي ساز را داشته باشند و از سوي ديگر نيز به خوبي واقف اند كه نزد نخبگان
جايگاهي ندارند، پس  تلاش شان را براي جذب آراي طبقه متوسط و ساكنان شهرهاي
كم جمعيت و روستاها متمركز كرده اند: مستقبلين سفرهاي استاني و نويسندگان
ثابت نامه هاي درخواست به رييس جمهور!
 
 طبقه مستضعف
 
تيم
انتخاباتي احمدي نژاد گمان مي كنند با دادن وام هاي بلاعوض و هداياي نقدي و
غير نقدي مي توانند راي اين طبقه را از آن خود كنند؛ كاري كه البته مجلس
جلوي بخشي از آن را گرفت.
با اين حال خانواده هاي پرجمعيتي كه پول نقد
يارانه ها در كنار قناعت و درآمد ناپايدار كارگري در بخش خدمات، كشاورزي و
صنعت، زندگي شان را ميسر مي سازد اگر خيالشان از قطع نشدن يارانه ها مطمئن
شود، راي شان را به شخصيت هاي مرجع و فضاي عمومي جامعه مي سپارند كه لزوماً
كانديداي مورد حمايت محمود احمدي نژاد نيست.
 
طبقه متوسط

 
سوال
اساسي كه تيم سياسي دولت بايد به آن پاسخ دهند اين است كه آيا طبقه متوسط
كه بيشترين راي را دارد و آسيب هاي زيادي از محمود احمدي نژاد ديده است، به
شریک وضع کنونی و یار همیشگی احمدی نژاد راي مي دهد؟!
 
مشاییطبقه
متوسطي كه بخشي از آن به سبب تصميم گيري هاي لحظه اي اقتصادي امنيت شغلي
اش را از دست داده و با بيكاري و نداشتن درآمد پايدار دست و پنجه نرم مي
كند؛ طبقه متوسطي كه سياست هاي داخلي و خارجي و ادبيات محمود احمدي نژاد را
موجب سرافكندگي خود مي داند و كساني كه او را عامل حوادث تلخ انتخابات سال
88 مي دانند؛ طبقه متوسطي كه سياست هاي فرهنگي دولت را ليبرالي مي داند و
از سوي ديگر شاهد دست اندازي دولت به تمام اركان فرهنگي از جمله خانه سينما
است و… حتماً دل خوشی از احمدی نژاد و شرکایش ندارد.
  
طبقه كارآفرين و فرادست

 
 نوكيسه
هایي  كه يك شبه با بهره گيري از زدوبند فعاليت اقتصادي راه انداختند،
حتماً تلاش مي كنند كه همين جريان، اداره كشور را در دست خود نگه دارد. کم
نیستند افرادی که مانند متهمان اصلی پرونده 3000 میلیاردی ، در دولت مهرورز
، تا هفت پشت شان را بستند و یک شبه راه هزار ساله رفتند و انگیزه زیادی
برای دفاع از دولت کنونی و ادامه راه و روش آن دارند.
 
اما طبقه
كارآفرين ايراني كه با سيلاب واردات خانه نشين شده و براي واردات مواد
اوليه و ماشين آلات خود مشكل بانكي و ارزي دارد و در چهار گوشه “نظام اداري
بيمار تر شده” گرفتارند؛ كارآفريناني كه با سقوط ارزش ريال، مجبورند
كالاهاي خود را گران تر بفروشند تا بتوانند به همين توليد نيم بند خود
ادامه دهند و واهمه كاهش قدرت خريد مردم را دارند؛ و صنعتگراني كه با
رقيبان نورچشمي و برخوردار از رانت، رقابتي نابرابر دارند، نيز مشخص است به
«هديه الهي» و نامزد مورد نظر محمود احمدي نژاد عنايتي ندارند. برای آنها ،
چنین “بهار”ی ، بهار که نه ، عین خزان است.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک