چرا نسخه دستوری افزایش جمعیت جواب نمی دهد؟
سجاد بهزادی . دانشجوی دکتری جامعه شناسی
“جمعیت ایران ۸۰ سال دیگر به ۳۰ میلیون نفر میرسد. ایران در سالهای اخیر به شدت به سمت سالمندی حرکت کرده است و طبق پیشبینی سازمان جهانی بهداشت جمعیت ایران در سال ۲۱۰۰ میلادی به ۳۰ میلیون نفر خواهد رسید و این برای آینده ایران بسیارخطرناک است”.این جمله را یکی از نمایندگان مجلس به نقل از سازمان بهداشت جهانی گفته است.
بررسی نمودارهای منتشره مرکز آمار ایران نیز، گویای نزولی بودن میزان باروری در هشت سال اخیر است که کمترین آن مربوط به سال گذشته با تولد ۱.۲ (یک ودو دهم)کودک بوده است.از طرفی رئیس سازمان بهزیستی گفته که رشد جمعیتی ایران در سال ۲۰۵۰ به صفر میرسد در حالیکه نمودار رشد جمعیتی جهان تا سال ۲۰۹۹ به صفر نخواهد رسید.
حالا همه نگران ایست و یا حتی کاهش شدید جمعیت در آینده ایران هستند.این مسئله و چالش نیز مانند دهها مسئله ی دیگری است که در کشور زنگ خطر را به صدا درآورده است. مانند گرانی و بیکاری؛مانند فقر و آسیب های اجتماعی.اما چرا نسخه دستوری افزایش جمعیت جواب نمی دهد؟همینطور که نسخه دستوری ترمیم اقتصاد و قیمت دلارهم جواب نداد.
جامعه برای بچه دار نشدن یک دلیل ساده ای دارد و از مسئولان خواهش می کند نسخه دستوری برای درمان این چالش مهم کشور صادر نکنند. مردم می گویند بچه دار نمی شویم، زیرا که نمی دانیم چگونه جواب بیکاران آینده را بدهیم؟!بچه دار نمی شویم چون زیر ساخت های زندگی و تربیت فرزندان مانند آموزش و رفاه در کشور عادلانه و برابر تقسیم نشده است.بچه دار نمی شویم ؛زیرا که هنوز “پوشک” مساله اصلی زندگی مان است وهیچ بهبودی در وضع اقتصاد کشور دیده نمی شود.آنها حتی در مورد تولد خودشان نیز گاهی والدین خود را سرزنش می کنند.
جامعه نسخه دستوری و پاداش های قطره چکانی برای فرزند آوری را قبول نمی کند.حوزه های حاکمیتی و قانون گذاری به جای این نگاه باید به عواقب فرزند آوری با هر قیمتی هم فکر کنند.اگر اقتصاد به صورت ریشه ای بهبود نیابد،اگرفرزندی هم متولد شود با آسیب های جدی روبرو است.
کشف حدود ۱۵ سایت و حساب برای فروش نوزدان در فضای مجازی تنها یکی از این آسیب هاست.ایرنا به نقل از رئیس پلیس فتا تهران گفته است جرایمی از قبیل خرید و فروش نوزاد در فضای مجازی تبدیل به جرایم تکامل یافته شده است و در این خصوص حدود ۱۵ سایت و حساب برای فروش نوزدان در فضای مجازی کشف شده است.
اگر مجلس انقلابی با افزایش میزان وام ازدواج و یارانه، به فرزند آوری و افزایش جمعیت فکر می کند بهتر است گوشه چشمی نیز به آمارهای غیرقابل باور از ثبت میزان طلاق بر حسب طول مدت ازدواج داشته باشد.
بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال در سال ۹۸، ۱۷۴ هزار و ۸۳۱ طلاق در کشور ثبت شده است و در این آمار منتشر شده بیشترین میزان طلاق ثبت شده بر حسب طول مدت ازدواج با ثبت ۱۵ هزار و ۶۵ طلاق متعلق به بازه زمانی ۱ تا ۲ سال زندگی مشترک و ثبت ۱۳ هزار و ۷۲۶ طلاق در ۲ تا ۳ سال زندگی مشترک بوده است.همچنین ۱۲ هزار و ۵۷۳ طلاق ثبت شده است که زوجین کمتر از یکسال زندگی مشترک را در کنار یک دیگر تجربه کرده اند.
از طرفی ما با زوج هایی روبرو هستیم که می خواهند بچه دار شوند اما نابارور هستند.گفته می شود میزان ناباروری در ایران ۲۵ درصد است. اگر دولت و مجلس علاقهمند به افزایش جمعیت هستند باید بسته اعتباری جداگانه ای برای این مهم اختصاص یابد.تامین اعتبار برای درمان زوج های نابارور ضروری است. تعداد زیادی از این افراد باوجود علاقه به بچه دار شدن، توان پرداخت هزینه های درمان را ندارند.
موضوع کاهش جمعیت تنها به اینجا ختم نمی شود.حداقل یک میلیون مجرد قطعی در کشور داریم و این غیر از آمار زنان و مردانی است که طلاق گرفته و دیگر ازدواج نکردهاند ؛ که آنها نیز باید به آمار مجردان قطعی اضافه کنیم و با در نظر گرفتن آنها، بیش از ۵ میلیون نفر در کشور ما از داشتن خانواده و همسر محرومند.
ازدواج های سفید هم واقعیت دیگری از جامعه ایران است. نوعی ازدواج که در لایه های پنهان جامعه گسترده شده است و اساسا این ازدواج مبتنی بر فرزند آوری نیست.
امروز با ۶۰ سال پیش در تمام حوزه ها تفاوت فراوانی دارد.در آن سالها هر زن در طول دوران باروری اش هفت فرزند داشت.امروز این عدد به زیر دو فرزند رسیده است.اگر واقعا نگران جمعیت و از طرفی سالخوردگی کشور هستیم، راهی جز بهبود وضع اقتصاد کشور و اصلاح سیاست های اقتصادی و حتی سیاسی نیست.
حتی اگر مشکلات معیشتی هم کامل رفع گردد باید مدنظر داشته باشیم که الگوی زندگی خانواده های ایرانی نیز به شدت تغییر کرده است وحتی روستائیان نیزدیگراز الگوی “فرزند بیشتر زندگی بهتر” پیروی نمی کنند.آنها به شهر مهاجرت کردند و نسبت جمعیت شهرنشین کشور از ۳۱ درصد در سال ۱۳۳۵ به ۷۴ درصد در سال ۱۳۹۵ افزایش پیدا کرده است و بنابر مطالعات جمعیتشناسی کاهش محسوس الگوی زندگی روستایی و الزامات الگوی شهرنشینی یکی از دلایل کاهش فرزندآوری در دهههای اخیر بوده است.
مجلس انقلابی هم تنها صورت مسئله را می بیند وفکر می کند با نوشتن قانون و تبلیغات بیهوده و افزایش وام ازدواج ویارانه، می تواند نسخه تازه ای برای برون رفت از این چالش مهم کشور ارائه دهد.
اگرمشکلات اقتصادی و ناامنی های روحی وروانی جامعه اینچنین باشد ما نه تنها با کاهش شدید جمعیت روبرو خواهیم شد بلکه به کشوری سالمند در دنیا تبدیل می شویم.آمار ها می گوید در ۲۰ سال آینده، ایران جزو چهار کشور سالمند جهان می شود.سالمندی نیزخودش چالش و مسئله ای دیگر برای کشور است. ۸۵ درصد سرطان ها، ۵۰ درصد بیماری های متابولیک و عوامل خطرزای بیماری در دوره سالمندی ایجاد می شود که علاوه بر سیستم بهداشت و درمان، ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و غیره را تحت الشعاع قرار می دهد.
تنها موشک نیست که به یک کشور قدرت می دهد.اگر ما مولفه جمعیت را نیز مانند موشک در شکل گیری و تقویت قدرت ملی یک ضرورت می دانیم پس باید بسترهای آن نیز آماده کنیم؛همان طور که بسترهای لازم و بودجه های کلان برای ساخت موشک آماده کردیم. شاید برای تولید موشک بتوان یک نسخه دستوری پیچید اما تولد فرزند و افزایش جمعیت تابع هیچ نسخه دستوری نمی تواند باشد. باید خط تولید پوشک همان قدر با نیرو و اطمینان کار کند که خط تولید موشک کار می کند. نمی شود یک خانواده در تامین “پوشک” نوزاد خود به عنوان یک نیاز ضروری و در عین حال معمولی درمانده باشد و ما شعار فرزند آوری داشته باشیم