خطر قهرمانسازی از قربانیان خشونت
واکنش برخی افراد شناخته شده نسبت به آزار کودک حامی یک تیم فوتبال و ویدیوی منتشر شده از آن زنگ خطر دیگری را به صدا درآورده و آن خطر، «قهرمانسازی از یک کودک قربانی خشونت» و نابودی کودکی و آینده اوست.
به گزارش ایسنا، از روز جمعه فضای مجازی تحت تاثیر ویدیویی قرار گرفته که در آن پسربچهای که طرفدار یکی از تیمهای فوتبال کشورمان است، با تعصبی فراوان از تیمش دفاع کرده و حتی به قیمت کتک خوردن و آزارفیزیکی هم حاضر به برائت از تیم موردعلاقهاش و بدگویی درباره آن نمیشود. تا اینجای کار مخاطبان با یک کودک آزاری تمام عیار مواجهه شدهاند که برابر قانون برای عامل یا عاملان، مجازات سنگینی درنظرگرفته شده است؛ اما واکنش برخی افراد شناخته شده نسبت به این کودک آزاری و ویدیوی منتشر شده از آن زنگ خطر دیگری را به صدا درآورده و آن قهرمانسازی از یک کودک قربانی خشونت و نابودی کودکی و آینده اوست.
متاسفانه در میان واکنشهایی که نسبت به این اقدام وحشیانه صورت گرفت از وزیر تا بازیکن فوتبال و حتی کاربر کمتر شناخته شده فضای مجازی، تصویر این کودک را بدون پوشش چهره منتشر کرده و به ستایش از فرد آزار دیده پرداختند. واقعیت این است که گرچه تعصب این کودک در دفاع از تیم مورد علاقهاش برای طرفداران فوتبال دارای جذابیت است، اما هرگز نباید از اصل موضوع که آزار یک کودک و نقض حقوق اولیه اوست، چشم پوشی کرد و متاسفانه در ماجرای این پسربچه این امر مهم مورد غفلت قرار گرفت تا جایی که کاربران بسیاری بیشتر از آنکه به موضوع کودک آزاری بپردازند به تقدیر و ستایش از فرد آزاردیده روی آور شده و عامل این رفتار را به حال خود رها کردند.
سوال اینجاست که قهرمانسازی از قربانی یک آزار و خشونت، آن هم صرفا به دلیل آزاری که دیده چه اثر پیشگیرانهای در جلوگیری از تکرار موارد مشابه درپی خواهد داشت؟ دیر یا زود افرادی این کودک را پیدا خواهند کرد و به دیدارش خواهند رفت که اگر باهدف جبران آسیبهای روحی باشد، اقدامی ارزشمند است، اما رسانهای شدن تصاویر و فیلمهای دیدار احتمالی فایدهای نخواهد داشت. آیا آنان که برای جذب کلیک، تماشاگر و دنبالکننده بیشتر یا حتی از سر عدم آگاهی اقدام به رسانهای کردن اقدامات بعدی و خبرسازیهای متعدد از این کودک خواهند کرد، به پیامد اقدامشان فکر کردهاند، اینکه ممکن است افرادی دیگر را نیز به این فکر بیاندازد که کاش ویدیویی از آزار ساختگی خودشان را منتشر کنند تا شاید امکان دیدهشدن برایشان فراهم شود؟.
آیا ماجرای مربوط به کودک کاری که مهمان برنامه ماهعسل شد و چند سال بعد نیز گفته شد دست به خودکشی زد، نمیتواند درس عبرتی باشد برای آنکه از تکرار چنین اقداماتی بیفایده و قهرمانسازیهای کاذب در رسانهها پرهیز کنیم؟.
باید بپذیریم که مساله آزار کودکان با افزایش آگاهی اکثریت افراد جامعه و بالارفتن هزینه ارتکاب جرم برای عامل یا عاملان به سمت حل شدن پیش خواهد رفت و در غیر اینصورت قربانصدقه رفتن و بیان جملات حماسی و خلق شخصیت اسطورهای برای فردی که قربانی آزار شده اگر مشکلی به مشکلات قبلیاش اضافه نکند، چیزی را هم حل نخواهد کرد و این مهم را هم مسئولان و افراد رسانهای و هم شهروندان و کاربران فضای مجازی باید رعایت کنند.
بهتر است به جای انداختن عکس یادگاری با آن کودک، اقدامات جدی برای ترمیم روحی او و دیگر افراد نظیرش انجام شده و اجازه داده شود تا به جای قهرمان و سوپر من بودن، تنها کودکی کند چرا که کودکی تکرار شدنی نیست.
مهدی بابایی- ایسنا