دلنوشته مازیار حسینی درباره اکبر ترکان
مازیار حسینی، معاون سابق وزیر راه و شهرسازی و معاون شهرداری تهران دربارهی اکبر ترکان نوشت:
سلام خبر تلخ بودهر چند كه منتظرش بوديم!
و چه انتظار بدي را كشيديم!
به واقعاز شمار دو چشم یک تن کموز شمار خرد هزاران بیش
براي دومين بار طعم تلخ از دست دادن پدر را چشيدم!
من عاشقانه او را دوست ميداشتم و او نيز محبتي داشت كه خود را هيچگاه شايسته اش ندانستم
برايم همچون پدري مهربان و آموزگاري بي بديل بود
با بهانه و بي بهانه دوست داشتم كه به محضرش شرفياب شوم و از اقيانوس علم، معرفت توام با دين مداري عميقش، جرعه جرعه بنوشمو به خاطر سپارم
لهجه عريان و ادبيات بي تكلفش سخت بر دل مي نشست
ذهني عميق، هوشي سرشار و تسلط بر جزييات در هر موضوعي، بدون شك از الطاف الهي بودند كه نسبت به بسياري بي بديلش مي نمود
بسيار مطالعه ميكرداگر از جبر و هندسه نيز سوال داشتي به شيوه اي نوين و از زاويه اي كه تا به حال نديده و نشنيده بودي برايت توضيح ميداد
همواره به من توصيه ميفرمود كه همه تو را به عنوان فردي متخصص و خردگرا ميشناسندهمينطور بمان!
هر چند كه خجلت زده سر به زير مي انداختمو خود را شايسته اين صفات آنهم از زبان او نميدانستماما خوب ميفهميدم كه چه ميگويد و منظورش چيست
“بزرگ ” بود و از تبار “بزرگان” “مردانگي” و “پهلواني” توام با “وقار” را تجسمي عيني مي بخشيد
حيفو صد حيفو چقدر دلم برايش تنگ است!
روحش با برادران شهيدش محشور باديادش تا ابد در دل ما باقي
مازيار حسيني٢٦-٢-١٤٠٠