ناگفته های جدید مشایی

عصرخبر:

مازندرانی الاصل است، در اوایل پنجمین دهه زندگیش به سر می برد، بنا بر
برخی اقوال نام مستعارش در زمان حضور در کردستان اوایل دهه 60 “مرتضی محب
الاولیاء”بوده است.

مسوولیت‌های گوناگونی در طول سال های پس از انقلاب برعهده داشته است، اما
در 8 سال اخیر، حضورش در میدان سیاست و اجرا چشم گیرتر و البته همراه با
حاشیه‌های گوناگون بوده است.

رابطه صمیمانه‌ای با رییس دولت دارد و همین رابطه شاید زمینه‌ساز ازدواج
دختر و پسر این دو با یکدیگر شد.دوستان دیروز احمدی نژاد در جریان اصولگرا
از او بیشترین انتقاد را می‌کنند و به او لقب “لیدر جریان انحرافی” را
داده‌اند و تلاش کرده‌اند، بین او و رییس دولت فاصله ایجاد کنند. برای از
میدان بدر کردن او شایعه کرده اند با رمال و جن گیر در ارتباط است و احمدی
نژاد را با کمک این رمال ها سحر کرده است.

از او به عنوان عامل بسیاری از تصمیمات رییس جمهور و عزل و نصب‌ها در بدنه
دولت یاد می‌شود و معتقدند به دنبال زنده کردن فرهنگ ایرانی است و به همین
منظور مکتب ایرانی را مطرح کرده است.اگر چه برخی مدافعان او مکتب ایرانی را
ترجمه مکتب تشیع با خاستگاه ایرانی دانسته اند. نسبت به دیگر اعضای دولت
رابطه بهتری با هنرمندان دارد، و شاید همین موضوع باعث شده منتقدانش از او
به عنوان فردی لیبرال بخصوص در عرصه فرهنگ یاد کنند. همین افراد او را به
مخالفت با روحانیت، مرجعیت و ولایت فقیه متهم می‌کنند، در برهه‌ای این
مسائل به حدی افزایش پیدا کرد که برخی از مداحان با استفاده از تریبون‌های
خود بعضا اقدام به فحاشی علیه او کردند که نتیجه کار شکایت از این مداحان و
در نهایت صدور آرایی بود که برخی آن را تعجب آمیز خواندند.

از مدت‌ها قبل از او به عنوان کاندیدای احتمالی دولت در انتخابات ریاست
جمهوری یازدهم یاد می‌شود ، با توجه به نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات
حرف و حدیث‌ها در این زمینه جدی‌تر شده، گرچه دوستان اصولگرای سابق بر رد
صلاحیت او از سوی شورای نگهبان تاکید می‌کنند، امری که شاید رییس دولت با
اشاره ضمنی ، آن را نسخه پیچی برای شورای نگهبان خواند، اما از طرف دیگر
همین منتقدان از او به عنوان یکی از مهمترین رقیبان خود یاد می‌کنند،
رقابتی که هنوز وی برای حضور در آن رسما از خود رغبتی نشان نداده است.

مشایی که به تازگی به نسبت سنوات گذشته بیشتر در برابر خبرنگاران و عکاسان
حضور پیدا می‌کند، در گفت‌وگویی به بسیاری از شبهات پیرامون خود، پاسخ
داد.

متن کامل گفت‌وگوی خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) با اسفندیار رحیم مشایی به شرح ذیل است:

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در مشهد مقدس تاکید بر حضور سلایق
مختلف در انتخابات کردند و گفتند که باید جریان‌های مختلف سیاسی در
انتخابات حضور پیدا کنند، آقای رییس‌جمهور به تازگی چندین بار در سخنان خود
بیان کردند که عده‌ای درصدد هستند سخنان مقام معظم رهبری را تحریف کنند،
آقای رییس‌جمهور در این زمینه چه موردی را مشاهده کردند که اینگونه سخن
می‌گویند؟

آقای احمدی‌نژاد حرف‌های آقا را نه تفسیر و نه تعبیر کردند. ایشان گفتند که
آقا فرمودند باید حماسه سیاسی ایجاد شود و یکی از جلوه‌های حماسه،
انتخابات است. نمی‌توان گفت که در انتخابات درصد کمی از مردم حضور پیدا
کنند و آن وقت در طول سال منتظر حماسه باشیم. کجا امکان دارد این حماسه رخ
دهد جز انتخابات. یکی از مسائل اصلی در ارتباط با حماسه سیاسی، انتخابات
است و این حماسه با حضور مردم صورت می‌گیرد. وقتی که مردم پای صندوق‌های
رای می‌آیند و آرای خود را در صندوق‌ها می‌ریزند، این نشان می‌دهد که مردم
استقبال کردند، حضور دارند و این یعنی حماسه. برای این‌که این موضوع رخ دهد
لازم است تمام جریانات سیاسی که نظام را قبول دارند و در چارچوب نظام
هستند، حضور داشته باشند و این صریح بیانات مقام معظم رهبری است و ما نباید
در برابر نص اجتهاد کنیم.

با توجه به این موضوع آقای رییس‌جمهور چرا تاکید دارند که برخی درصدد
هستند صحبت‌های مقام معظم رهبری را تعبیر و تفسیر کنند؟ چه چیزی را به صورت
عینی مشاهده کردند؟ آیا تحریفی رخ داد؟

بله، این اتفاق افتاد؛ چراکه فلان خطیب گفت منظور آقا این نیست که فلان
گروه بیاید، یا شخصی در روزنامه ای نوشت اگر فلان گروه بیاید ردصلاحیت
می‌شود. اینگونه سخنان یعنی نقض صحبت‌های مقام معظم رهبری و آقای
احمدی‌نژاد به این موضوع انتقاد دارند و از این جهت انتقاد می‌کنند. ایشان
معتقدند که حماسه یک امر تزیینی نیست، یک امر توصیه شده نیست که اگر انجام
شود، بهتر است. آقای احمدی‌نژاد معتقدند وقتی که مقام معظم رهبری امسال را
سال حماسه سیاسی و اقتصادی نامیدند این بر اساس یک ضرورت نامگذاری شده و
باید حتما عینیت پیدا کند. ما برای گذر از شرایط امروز نیازمند حضور باشکوه
مردم در انتخابات هستیم و آقای رییس‌جمهور بر اساس نظر رهبری عزیز معتقدند
که همه مردم باید در صحنه انتخابات حضور داشته باشند و برای این‌که حضور
همه مردم را شاهد باشیم باید جاذبه‌ای در این زمینه وجود داشته باشد؛ چراکه
افراد افکار،‌عقاید و اندیشه‌های متفاوت دارند.

در انتخابات قبلی گرایش‌های مختلف مردم را دیدیم و اکنون نباید کسی به
گونه‌ای تحلیل کند و بعد بگوید مردم همین هستند. در انتخابات سال 88 که
آقای احمدی‌نژاد نزدیک به 25 میلیون رای داشتند، طرف مقابل هم میلیونی رای
داشت، ضمن این‌که باید توجه داشت، جمعیتی نیز در کشور بودند که در انتخابات
شرکت نکرده و حضور پیدا نکردند و ما باید همه اینها را حساب کنیم. برای
تحقق حماسه اینها همه باید حضور داشته باشند. منظور آقای احمدی‌نژاد منظور
خاصی نیست. من معتقدم اگر حامیان دولت حتی در انتخابات کاندیدا داشته باشند
و آقای احمدی‌نژاد هم بیاید و بگوید که این آدم و فلان آقا باشد اما یک
محدودیت‌هایی برای دیگران ایجاد شود مردم باز هم پای صندوق‌های رای
نمی‌آیند و ما در گرفتن نتیجه شکست خواهیم خورد.

خوشبختانه امروز چهره احمدی‌نژاد برای مردم شناخته شده است و مردم می‌دانند
که او به آرمان‌های مردم و انقلاب وفادار است. مصلحت را تشخیص می‌دهد و به
آن پایبند است و اگر حساسیتی به خرج می‌دهد برای این است که تمام آحاد
مردم پای صندوق‌های رای بیایند و رییس‌جمهور منتخب رای بالایی داشته باشد.
کشور به این موضوع نیاز دارد و این اتفاق باید رخ دهد.

در عالم سیاست حق هر دولتی است که بخواهد در پایان دوره خود کاندیدایی
را معرفی کند و در تلاش باشد که کسی در مسئولیت قرار بگیرد که راه او را
ادامه دهد، برخی می‌گویند آقای مشایی کاندیدای دولت است؟ آیا این درست است؟

آیا مشایی در این ارتباط چیزی گفته؟ آیا آقای احمدی‌نژاد در این ارتباط
چیزی گفته؟ بارها ما گفته‌ایم که دولت اعتقادی ندارد که فضای کشور را
انتخاباتی کند و مقام معظم رهبری نیز در ادوار گذشته بر این موضوع تاکید
کرده‌اند و ما نیز دلیلی نمی‌بینیم که فضای کشور را در حال حاضر انتخاباتی
کنیم. این حس و شور انتخاباتی را باید مردم بسازند، نه این‌که دولت فضا را
انتخاباتی کند. در سال 88 نیز سیاست دولت اینگونه بود. حامیان دولت نیز اگر
کاندیدایی داشته باشند و آقای احمدی‌نژاد نیز نظری در این ارتباط داشته
باشد و یک نفر از دولت بخواهد در این عرصه ثبت‌نام کند، در موقع ثبت‌نام‌
کاندیداها این اقدام انجام می‌شود و در حال حاضر دولت معتقد است که اگر فضا
را انتخاباتی کند فرصت خدمت و انگیزه کار از او گرفته می‌شود و این تصور
ایجاد می‌شود که هر کاری می‌کند انتخاباتی است، لذا ما در دولت تلاش کردیم
از فضای انتخاباتی فاصله بگیریم. در بیرون نیز طبیعی است که اظهارنظرهایی
وجود داشته باشد و در محافل سیاسی عده‌ای تحلیل کنند که دولت کاندیدا دارد.
چون دولتی است که کار کرده، خدمت کرده و دارای محبوبیت بالایی است.

نظر شما در این ارتباط چیست؟

اگر من اظهارنظری بکنم این همان انتخاباتی شدن فضاست و این چیزی است که ما
به شدت از آن دوری می‌کنیم وگرنه ما مثل سایر مردم نظر داریم، ولی سکوت
می‌کنیم که فضا انتخاباتی نشود و اگر شرایطی فراهم شد، نظر خود را نیز بیان
می‌کنیم.

آیا ممکن است که در موقع ثبت‌نام‌ کاندیداها ،آقای احمدی‌نژاد از یک نفر به صورت صریح حمایت کند؟

اگر جواب این سوال را اکنون بدهم فضا انتخاباتی می‌شود. اگر در موقع
ثبت‌نام‌ کاندیداها یک نفر ثبت‌نام کرد قضیه‌اش جور دیگری است، ولی همانطور
که گفتم ما نمی‌خواهیم فضا در حال حاضر انتخاباتی شود. این فضا باید در
بین مردم باشد و مردم از شش ماه قبل تقریبا وارد این عرصه و فضا شدند، ولی
دولت نباید اینگونه باشد و اگر دولت موضع بگیرد، رسما وارد فضا شده که دولت
در حال حاضر از این امر خودداری می‌کند، ولی به یک نکته نیز باید توجه
داشت، اگر کسی از اعضای دولت ثبت‌نام کند این به این معنا نخواهد بود که او
کاندیدای دولت است؛ چراکه تشکیلات دولت وسیع است و ممکن است از این
تشکیلات وسیع یک نفر بخواهد در این عرصه ثبت‌نام کند .

اما اگر کسی ثبت‌نام کرد و شخص آقای احمدی‌نژاد ، موضع گرفت و از ایشان
حمایت کرد این فرد را می‌توان کاندیدای دولت عنوان کرد، ولی همانطور که
گفتم اگر ما از همین اکنون بخواهیم موضع‌گیری کنیم، دیگر دولت نمی‌تواند
کاری کند و تحرکی داشته باشد و دولت اگر بخواهد موضع‌گیری کند در موقع
ثبت‌نام‌ها این کار را انجام می‌دهد.

چرا در اذهان عمومی این تصور ایجاد شده که مشایی کاندیدای دولت است؟

این را چرا از من می‌پرسید، من نمی‌دانم.

نظر تحلیلگران و اذهان عمومی این است که آقای احمدی‌نژاد اگر بخواهد از فردی حمایت کند آن شخص غیر از مشایی نخواهد بود؟

من در رسانه‌ها اسم گزینه‌های مختلف را دیدم که از آنها به عنوان کاندیدای دولت نام برده شده است.

اما آقای مشایی نفر اول است؟ عده‌ای تحلیل می‌کنند که دولت چند نفر را
برای ثبت‌نام کاندیدا خواهد کرد و گزینه اول مشایی خواهد بود و در صورتی که
آقای مشایی تایید صلاحیت نشود بر روی دیگر گزینه‌ها مانور خواهد داد؟

این تحلیلی است که بیان می‌کنند من چه بگویم.

نگفتید چرا افکار عمومی اینگونه فکر می‌کنند که آقای مشایی کاندیدای
دولت است و تمرکز آقای احمدی‌نژاد در این ارتباط بر روی آقای مشایی است؟

شما به عنوان کسی که به صورت مرتب با اخبار و تحلیل‌های گوناگون سر کار
دارید و در واقع جزء نخبگان جامعه هستید فکر می‌کنید که چرا این تحلیل وجود
دارد؟ به عنوان فردی از آحاد جامعه جواب دهید.

خیلی‌ها می‌گویند رابطه آقای احمدی‌نژاد با مشایی یک رابطه فراتر از
مسئولیت کاری است و بسیار عمیق است، تعبیر مراد و مریدی به کار برده
می‌شود.

آیا عمیق بودن یک رابطه دلیلی بر این است که طرف برود رییس‌جمهور بشود؟

تحلیلگران می‌گویند که آقای احمدی‌نژاد به مشایی اعتماد کامل دارد و اگر
بخواهد کسی را انتخاب کند که فعالیت‌های وی را در دور بعد ادامه دهد، وی
کسی جز مشایی نخواهد بود و در واقع تعبیر پوتین مدودف را بیان می‌کند، در
برابر تعبیر احمدی‌نژاد مشایی.

به نظر من هر کس دیگری نیز باشد می‌شود این حرف را در مورد آن زد.
احمدی‌نژاد می‌تواند از هر فرد دیگری حمایت کند و با او قرار بگذارد که در
دوره بعدتر او کاندیدا شود و این توافق را با او انجام دهد. این چه ربطی به
مشایی دارد.

ولی رابطه‌ای که احمدی‌نژاد با مشایی دارد با دیگران ندارد؟

این چه ربطی به مدل پوتین مدودف دارد.

خب، وقتی این مدل پیاده شود احمدی‌نژاد مطمئن خواهد بود که سیاست‌های او
ادامه پیدا خواهد کرد و می‌تواند در دولت مشایی معاون اول یا رییس دفتر
باشد؟

ادامه دادن سیاست‌ها اشکالی ندارد و این یک امر طبیعی است، ولی خیلی‌ها می‌توانند این کار را انجام دهند فقط مشایی نیست.

من جواب سوال شما را دادم، شما نگفتید نظرتان چیست؟ چرا چنین ذهنیتی وجود دارد؟

من چه بگویم، بگویم نخبگان چنین نظری دارند که البته مطمئن نیستم که نخبگان
چنین نظری داشته باشند و اگر چنین چیزی را هم بگویم می‌گویند برای خودش
دارد، تبلیغات می‌کند. من اگر راجع به این موضوع اظهارنظر کنم، فردا
می‌زنند مشایی برای خودش تبلیغات کرد. من نباید این موضوع را تایید کنم،
مردم باید قضاوت کنند و اینهایی که شما گفتید تحلیل است.

در جریان انتخابات سال 84 خیلی از افراد جریان اصولگرا از آقای احمدی‌نژاد حمایت کردند؟

البته برخی حمایت کردند و برخی نیز حمایت نکردند، افراد متفاوتی بودند.

بله، افراد متفاوتی بودند، ولی بخش عمده‌ای از جریان اصولگرا حمایت کرد و
در پی آن گفتمان 3 تیر ایجاد شد، ولی وقتی که آقای احمدی‌نژاد رابطه
نزدیک‌تری با شما برقرار کرد، گفتند که مشایی باعث فاصله گرفتن ما از
احمدی‌نژاد شده و شما را لیدر جریان انحرافی معرفی کردند، چرا از شما به
عنوان لیدر جریان انحرافی یاد می‌شود؟

فرض کنید من راجع به یک چیزی و یا یک موضوعی موضعی داشته باشم و اگر فرد
دیگری در چنین حوزه‌ و موضعی نباشد، آیا من باید به او بگویم منحرف؟ آیا
این خوب است؟ ما از چه چیزی منحرف شدیم. من تا به حالا هر چه فکر کردم
متوجه نشدم که از چه چیزی منحرف شدم. هزار تا اتهام زدند و بعدا معلوم شد
که خودشان متهم اعلی برای آن اتهامات هستند. این اتهامات به ما ربطی نداشت،
انحراف نیز که می‌گویند یک مساله کلی است. هر چیزی نسبت به چیز دیگری
منحرف است. باید بگویند ما از چه چیزی منحرف شدیم.

همین بحث مکتب ایرانی را مصداق این موضوع عنوان می‌کنند؟

آنها باید بگویند که ما از چه چیزی انحراف پیدا کردیم، یک واژه و یا یک
کلمه دلیل بر انحراف نیست. می‌گویند فلانی این را گفت، آن را گفت، اینجا
رفت، آنجا رفت و بعد می‌گویند انحراف. آیا ما هر کلمه‌ای که می‌گوییم
انحراف است؟ آنها هزاران اتهام زدند،‌ این اتهامات چه شد؟ بعدا چه کسانی از
مصادیق این اتهامات بودند که دیگر اسم آنها را نیز نمی‌گویند. همه
رسانه‌ها در طول این سال‌ها در اختیار آنها بوده، از رادیو و تلویزیون
گرفته تا رسانه‌های دیگر. آمدند و عکس یکی از نزدیکان رییس‌جمهور که اکنون
معاون رییس‌جمهور است، در تلویزیون نمایش دادند و گفتند این فرد دارای
تخلفات مالی و اخلاقی است و خلاف نص امام و رهبری عمل کرده است. تلویزیون
حق ندارد این کار را بکند، ولی چون زیر فشار قدرت است از دستگاه ملی سوء
استفاده می‌کند. روزنامه‌ها نیز که بارها بارها بارها نوشتند، اتهاماتی به
ما زده شد، اما نتیجه چه شد. هزاران و صدها هزار بار ما را به مسائل
گوناگون متهم کردند و مردم نیز شنیدند، پس چرا اکنون اینقدر نگرانند، مگر
برای مردم اطلاع‌رسانی نکردند، برای مردم تبیین نکردند که ما منحرف هستیم و
مردم متوجه نشدند که ما منحرف هستیم پس چر اینقدر نگران هستند؟ شما
می‌خواهید من چه چیزی را جواب بدهم. کسانی که این مطالب و اتهامات را مطرح
کردند، باید جواب بدهند. معتقدم بهترین قضاوت‌کننده مردم هستند و باید دید
از نظر مردم چه کسی منحرف است، از آنها سوال کرد. بهترین قضاوت را مردم
می‌کنند.

خیلی از افرادی که در سال 84 از آقای احمدی‌نژاد حمایت کردند و طرفدار
گفتمان سوم تیر بودند. اکنون به خاطر نزدیکی احمدی‌نژاد با شما از او حمایت
نمی‌کنند و می‌گویند احمدی‌نژاد تحت تاثیر مشایی است و ما دیگر از او
حمایت نمی‌کنیم؟

این‌که خوب است، چه اشکالی دارد؟ اشکالی ندارد که مثلا یک گروه به هر دلیلی
که دلیل آن نیز مهم نیست یک زمانی از فردی حمایت می‌کرده، به آن اعتقاد
داشته و بعد به هر دلیلی بگوید که ما می‌خواهیم یک حرف دیگری بزنیم، به نحو
دیگری عمل کنیم، اشکالش در چیست. ما استقبال می‌کنیم، احمدی‌نژاد نیز
استقبال می‌کند. نخبگان سیاسی و کسانی که اهل حزب،‌گروه و دسته هستند در
نقاط مختلف دنیا بر اساس مواضع سیاسی‌شان عمل می‌کنند، اینها مهم نیستند،‌
مهم مردم هستند.

مهم این است که وقتی ده‌ها میلیون از مردم به فردی رای می‌دهند، رای آنها
همسو با مردم است یا نیست. امروز دولت افتخارات بزرگی دارد از همه مهم
ترآنکه روی اصول، انقلاب، ارزش‌های اسلامی و ایرانی و روی حقوق مردم
پافشاری کرد، عقب‌نشینی نکرد و اثبات کرد که مهم‌ترین ارزش ملی و دینی،‌
صیانت از حقوق مردم است. دین ما دینی است که حقوق آحاد مردم را محترم
می‌شمارد. در این دولت‌ بر روی ارزش‌ها پافشاری شد و اقبال مردم نیز وجود
داشت. می‌گویند اقبال مردم را به دست نیاورده است،‌این افرادی که چنین
ادعایی را می‌کنند نترسند، فضا درست کنند و مردم خود نشان می‌دهند که کدام
طیف را می‌پسندند. من کاری به سوم تیر، چهارم خرداد و پنجم مرداد ندارم،
اینها مهم نیستند. اینها دم و دستگاهی است که خودمان درست کردیم، البته من
احترام می‌گذارم، ولی معتقدم که اینها مهم نیستند، مهم این است که مردم چه
نگاهی دارند و آرمان آنها چه چیزی است؟ افق مردم کجاست، لذا به همین خاطر
می‌گوییم همه جریانات سیاسی در انتخابات حضور پیدا کنند، نه اینکه مثلا 10
نفر بیایند، ولی همه یک نفر باشند.

منظور شما از این‌که همه بیایند چیست؟

همه جریاناتی که نظام را قبول دارند، در چارچوب نظام هستند.

آیا منظور شما اصلاح‌طلبان نیز هست؟

فرقی نمی‌کند، من اصلا محدودیتی قائل نیستم. هر کسی و هر جریانی که نظام
جمهوری اسلامی را قبول دارد باید حضور داشته باشد تا انتخابات پرشور شود.
چون در واقع با حضور خود به مردم احترام می‌گذارد، چون ممکن است یک بخشی از
مردم آنها را بخواهند، پس باید اجازه داد آنها حضور داشته باشند و مردم
باانگیزه باشند. این مهم است که رییس‌جمهور چقدر رای داشته باشد، ولی قبل
از آن کل آرا مهم است، چون دنیا نگاه می‌کند که چقدر از مردم مشارکت کردند و
آیا مردم از انتخابات استقبال کردند یا نه و تعداد آرای رییس‌جمهور منتخب
در مرحله بعد اهمیت پیدا می‌کند، البته این نیز مساله مهمی است؛ چراکه وقتی
رییس‌جمهور محترم دارای رای بالایی باشد، حرف او در جامعه ملی و بین
المللی اثرگذارتر خواهد بود.

شما می‌گویید که اتهامات زیادی به شما وارد است و در پی این اتهامات بود
که برخی از افراد از جمله مداحان شکایت کردید و حکم‌هایی به آنها داده شد
که من نمی‌خواهم در مورد این حکم‌ها صحبت کنم، ولی یکی از مسائلی که بارها
در مورد شما مطرح شده رابطه مشایی با جن و رمال‌هاست و افرادی نیز اعلام شد
که در این زمینه دستگیر شدند. رابطه مشایی با رمال‌ها و جن‌گیرها چگونه
است و علت این‌که این اتهامات به سمت شماست چیست؟

بنده یک مهندس الکترونیک هستم و کار یک مهندس الکترونیک با رمال و جن‌گیر
جور در نمی‌آید. ما اهل محاسبه و حساب و کتاب هستیم و می‌گوییم دو بعلاوه
دو می‌شود چهار و جن نمی‌تواند آن را پنج کند، البته ممکن است برخی‌ها از
جواب چهار خوششان نیاید و بخواهند دو به علاوه دو بشود، پنج که این کار
رمال‌ها و جن‌گیرهاست، ولی ما همیشه می‌گوییم که دو با دو می‌شود، چهار و
بر همین اساس کارها را انجام می‌دهیم و این چیزها به درد ما نمی‌خورد، ولی
این‌که چرا چنین اتهاماتی مطرح می‌شود مشخص است.

اگر این دولت موفق نبود، کارش پیش نمی‌رفت، هیچ اتهامی نیاز نداشت، چون
عملکردش کافی بود و دیگر لازم نبود که به دولت اتهام بزنند، چون ثمره کار
معلوم بود، نتیجه نگرفته بود و وقت کشور را نیز گرفته بود، ولی وقتی یک
دولت موفق است و در مقیاس با گذشته عملکردش قابل مقایسه نیست و کسی یارای
هماوردی و رقابت با او را ندارد این مسائل مطرح می‌شود. در سال 87
رییس‌جمهور بعد از سه سال عملکرد دولت نهم آمد و گزارشی از عملکرد صورت
گرفته ارائه داد و در بسیاری از حوزه‌ها عملکرد سه ساله با عملکرد 27 ساله
قبلی رقابت می‌کرد. یک سال بعد انتخابات بود و رقیب با خود حساب می‌کند که
چطور می‌تواند رقابت کند. خیلی از کسانی که در آن عرصه حضور داشتند، دارای
عملکرد قبلی بودند و عملکردشان مشخص بود و قابل مقایسه با این دوران نبود و
چون دیدند نمی‌توانند رقابت کنند آمدند و گفتند دولت دروغ می‌گوید.

شعار رقبا این بود که دولت دروغگوست و همین الان نیز برخی از آقایان که کار
را در این عرصه شروع کردند، می‌گویند که می‌خواهند دولت راستگو بیاورند،
یعنی باز هم دولت را متهم به دروغگویی می‌کنند. من به آنها می‌گویم بابا
چند بار می‌خواهید یک کار غلط را انجام دهید. آنهایی که در سال 88 گفتند
دولت دروغ، چه نتیجه‌ای گرفتند؟ به نظر من این مردم هستند که باید قضاوت
کنند احمدی‌نژاد درست می‌گوید یا غلط. مردم در سال 88 قضاوت کردند و اکنون
چهار سال دیگر گذشته و باز هم آنها باید قضاوت کنند.

شما ببینید اکنون در بسیاری از شهرها و روستاها شاهد پروژه‌های عمرانی
هستیم و تعداد این پروژه‌ها در بعضی از موارد با مجموعه پروژه‌هایی که در
کل بعد از انقلاب صورت گرفته برابری می‌کند. باز هم تاکید می‌کنم که باید
قضاوت را بر عهده مردم گذاشت. سوم تیر، چهار خرداد و پنجم مرداد مهم نیست،
باید مردم بگویند که چه چیزی درست است و افرادی که اتهام به دولت می‌زنند
چون نمی‌توانند این عملکرد را کنار بگذارند اقدام به اتهام‌آفرینی می‌کنند.

چرا این اتهامات همه معطوف به شماست؟

چه چیزی معطوف به من نبود. آنها می‌گویند دنباله احمدی‌نژاد را باید برید و
قطع کرد. خودشان می‌گویند، البته دولت تنها من نیستم، من جزئی از دولت
هستم.

ولی می‌گویند شما همه کاره دولتید و همه عزل و نصب‌هایی که در دولت صورت می‌گیرد، با اراده آقای مشایی صورت می‌گیرد؟

این را می‌گویند، ولی کار در دولت تخصصی است و این سخنان درست نیست. جایگاه
من در دولت مشخص است. وقتی که این مسائل را متوجه من می‌کنند و می‌گویند
من همه کاره هستم، باعث افتخار من است، چون این دولت موفق است و این
استدلال وجود دارد که همه‌کاره دولتم، پس این موفقیت به من نسبت داده
می‌شود و این باعث خوشحالی من است، ولی واقعیت این نیست و درست نیست.
اینگونه سخنان بی‌انصافی است. در دولت نیروهای خدوم زیادی وجود دارند که
شبانه‌روز کار می‌کنند و فعالیت‌ها و موفقیت‌های دولت کار یک نفر، دو نفر
نیست. من نباید از این صحبتی که مطرح می‌شود فرار کنم این حرف به نفع من
است، برای من تبلیغ می‌شود که همه تصمیمات در دولت کار مشایی است پس همه
این توفیقات هم کار مشایی است، ولی همان‌طور که گفتم واقعیت این نیست و این
بی‌انصافی است. علت این‌که این همه اتهام می‌زنند این است که توجیهی
ندارند و نمی‌دانند در بیرون چه چیزی بگویند. البته خیلی از کارهایی که
دولت نتوانسته بکند، وقتی از مردم در این مورد سوال می‌شود، مردم می‌گویند
نگذاشتند که دولت این کار را بکند.

خودتان این را قبول دارید که نگذاشتند کار کنید؟

خیلی روشن است چرا از من می‌پرسید.

چه کسی نگذاشت که شما کار کنید، رییس‌جمهور نیز مرتبا این موضوع را می‌گوید؟

بگذارید مردم خود در این مورد قضاوت کنند. همه چیز را نباید ما بگوییم. من
می‌گویم این ذهنیت در بین مردم وجود دارد و اگر من این حرف را بزنم ارزش و
قیمتی ندارد و می‌گویند خودش برای خودش تبلیغ می‌کند. اگر این ذهنیت وجود
دارد از آنها بپرسید که چرا در مردم چنین ذهنیتی وجود دارد؟

اجازه بدهید بحث را عوض کنم، آقای مشایی سال دیگر در کجاست؟

معلوم است در ایران.

منظورم این است که در پاستور کار می‌کند یا در جای دیگر، در کجا کار می‌کند؟

سوال سختی است، بستگی دارد که چه کسی رییس‌جمهور شود. شاید یک نفر
رییس‌جمهور شود و از من خواست که در پاستور کمکش کنم و شاید یک نفر
رییس‌جمهور شد و گفت شما لازم نیست که بیایید. بستگی دارد که چه کسی
رییس‌جمهور شود.

خودتان دوست دارید که کجا باشید؟ کجا مسئولیت بر عهده بگیرید؟

سوال خوبی است، ولی من در مورد آن خیلی فکر نکردم که کجا باشم خوب است.
البته من در مورد این مسائل زیاد سختگیر نیستم. هر جا خدمت باشد ما هم
هستیم. من شغل‌های مختلفی داشتم، ولی آیا دیدید که برخورد و ادبیات من عوض
شده باشد، نه. هر جایی که خدمت باشد هستم، ولی تا حالا فکر نکردم که کجا
دوست دارم باشم.

رابطه آقای مشایی و احمدی‌نژاد چگونه است؟ می‌گویند آقای مشایی بر روی
تصمیمات احمدی‌نژاد تاثیرگذار است و احمدی‌نژاد تاثیرپذیر از مشایی، رابطه
مرید و مرادی یا فامیلی به کار گرفته می‌شود؟

خوب، من در مورد این موضوع خیلی چیزها می‌توانم بگویم. ایشان استاد من است و
من شاگرد ایشان. ایشان برادر من است و من برادر کوچکتر ایشان هستم. ایشان
بزرگ من است و به من درس‌های فراوانی داده، من خیلی چیزها را از ایشان یاد
گرفتم. ایشان را خیلی دوست دارم ،چون ایشان یک شخصیت برجسته است و مصداق
بارز عینی یک مومن انقلابی، عزیز و شریف که از حقوق مردم نمی‌گذرد، بر سر
حقوق مردم معامله نمی‌کند و در واقع جیب ندارد، فامیل و غیرفامیل برایش
معنایی ندارد، اگر چنین چیزهایی برای او مهم بود آدم‌های نزدیکتر از من هم
به او وجود داشتند، ولی الان به او نزدیک نیستند. اگر اهل فامیل‌ و
رفیق‌بازی بود اکنون خیلی از آدم‌ها بودند که از من به او نزدیک‌تر و جلوتر
بودند. مبنا فامیلی نبود، ما قبل از این‌که فامیل نیز بشویم رابطه‌مان
اینگونه بود و بعد فامیل شدیم. مهم‌ترین درسی که از احمدی‌نژاد گرفتم این
بود که من در واقع دین حقیقی واقعی و یک ولایت برخواسته از متن اسلام و
حقیقت روشن توحید را من از احمدی‌نژاد دیدم. مشی او تغییر نکرده، خیلی‌ها
در غرب نسبت به او شناختی نداشتند، ولی اکنون شناخت‌ها وسیع‌تر شده است. به
صراحت می‌گویم که امروز احمدی‌نژاد در اوج محبوبیت سال‌های گذشته است.
هرگز آقای احمدی‌نژاد به اندازه‌ای که امروز در ایران و دنیا محبوب است
نبوده است، چون راه و مشی او عوض نشده است.

شما می‌گویید مشی آقای احمدی‌نژاد عوض نشده است، ولی خیلی‌ها می‌گویند احمدی‌نژاد سال 84 با احمدی‌نژاد سال 92 خیلی متفاوت است؟

کسانی که اینگونه صحبت‌ها را مطرح می‌کنند، شاید فکر می‌کنند که احمدی‌نژاد
باید درجا می‌زده، همه عوض می‌شوند، ولی مهم این است که راه و خط عوص
نشود، اصول عوض نشود ،ولی اگر قرار باشد که سطح عوض نشود که خیلی بد است،
باید سطح عوض شود. به نظر من اگر آقای احمدی‌نژاد پنجاه سال یگر مسئولیت بر
عهده داشته باشد زندگی شخصی او عوض نمی‌شود، آرمان‌هایشان عوض نمی‌شود،
پای حقوق مردم معامله نمی‌کند و هیچ سندی که خلاف مصالح مردم باشد را امضا
نمی‌کند. طبیعی است که یک روزی افرادی به او نزدیک بودند و اکنون از او
فاصله می‌گیرند، ولی مهم این است که خط و مشی احمدی‌نژاد عوض نشده، آنها
می‌گویند احمدی‌نژاد عوض شده چون فاصله آنها با احمدی‌نژاد زیاد شده است.

شما و آقای احمدی‌نژاد در سخنانتان مبحث انسان کامل را مطرح می‌کنید، در
مورد امام زمان صحبت می‌کنید و عده‌ای معتقدند که شما با مطرح کردن بحث
انسان کامل سعی دارید ولایت فقیه را تحت‌الشعاع قرار بدهید، گرچه آقای
احمدی‌نژاد چندین بار گفته رابطه من با رهبری، پدر و فرزندی است، ولی
خیلی‌ها می‌گویند که جریان فکری شما تلاش دارد ولایت فقیه را با بحث امام
زمان تحت‌الشعاع قرار دهد؟

این خیلی‌ها را محکم نگویید، چون خیلی نیستند. من معتقدم که نباید زیاد روی
این حرف‌ها حساب باز کرد، نباید روی این آدم‌ها حساب باز کرد، باید روی
مردم حساب کرد، مردم اینگونه فکر و نگاه نمی‌کنند، خنده‌دار است که کسی از
امام زمان صحبت کند بعد بگویند معنای این حرف این است که ولایت فقیه را
قبول ندارد. اصلا ولایت فقیه مگر غیر از امام زمان موضوعیت دارد، ولایت
فقیه یعنی چه؟ یعنی ولایت فقیهی در زمان غیبت و وقتی امام زمان موضوعیت
نداشته باشد، ولایت فقیه هم موضوعیت نخواهد داشت، ولایت فقیه یک نظام مستقل
سیاسی نیست، بلکه یک نظام سیاسی برآمده از فقاهت دوران غیبت است. آن کسی
که صحبت از امام زمان نمی‌کند نمی‌تواند به ولایت فقیه معتقد باشد. آن کسی
که از امام زمان یاد نمی‌کند، صحبت نمی‌کند، نمی‌تواند به ولایت فقیه معتقد
باشد.

عده‌ای ولایت فقیه را یک جریان سیاسی می‌دانند که می‌خواهند از قبل آن چیزی
گیرشان بیاید. مگر می‌شود یک نفر امام زمان را فراموش کند و بعد بگوید من
معتقد به ولایت فقیه‌ام. ما باید سوال کنیم که کسانی که نه اسم امام زمان
را می‌برند و نه یادی از او می‌کنند و نه مایل هستند اسمی از او مطرح شود،
چطور دم از ولایت فقیه می‌زنند؟ من راجع به احمدی‌نژاد به شما چه گفتم، من
ولایت را از احمدی‌نژاد در عمل فهمیدم. آیا این‌که یک نفر اموالش پر از
کالاهای متحکر شده است و بیاید دم از ولایت فقیه بزند درست است. هزاران تن
کالا در انبارهای خود مخفی کرده، ولی در جامعه دم از ولایت فقیه می‌زند و
خود را اینگونه به مردم معرفی می‌کند آیا درست است؟ آیا صحبت از امام زمان
کردن مساله‌دار شدن در مورد ولایت فقیه است یا کسی که احتکار می‌کند،
ترسیده است، جا زده است، سر پیمان‌ها نیستاده است و اهل مبارزه نیست و
می‌آید، دم از ولایت فقیه می‌زند. آنهایی ولایت فقیه‌شان زیر سوال است که
وقتی آقای احمدی‌نژاد با شجاعت نیروگاه نطنز را فک پلمپ کرد گفتند که نباید
چنین کاری می‌کرد و نباید از حقوق مردم دفاع می‌کرد، کدام یک طرفدار ولایت
فقیه هستند؟ اصلا ولایت فقیه چیست و مشخصات آن چیست. حقیقت امروز امام عصر
است، انسان کامل است و این نظر امام خمینی و شهید مطهری است، ما این را از
خودمان در نیاوردیم، این ادبیات مقام معظم رهبری است.

این‌که ما بخواهیم برای این‌که خودمان را مطرح کنیم، دیگران را نفی کنیم یک
حسادت ناپسند است که همیشه مطرود بوده و هیچ وقت جواب نداده است. باید طرف
خود را اثبات کند. ببینید وقتی آقای احمدی‌نژاد می‌آید و در مورد ولایت
فقیه صحبت می‌کند، ادبیاتش چگونه است، چگونه آن را بیان می‌کند. در نقطه
مقابل نیز یک نفر وقتی می‌خواهد ولایت فقیه را مطرح کند می‌آید و می‌گوید
ولایت فقیه همان کسی است که می‌تواند زن آدم را به صورت غیابی طلاق دهد، پس
نوع نگاه فرق می‌کند. ما وقتی می‌گوییم ولایت فقیه، منظور کسی است که با
ظلم و تبعیض مخالف است، با پایمال کردن حقوق مردم مخالف است، با پیشرفت،
رشد و کمال جامعه موافق است. در جامعه ممکن است اسلام و ولایت فقیه را صد
جور معرفی کنند. ولایت فقیه‌ای که در چارچوب امام زمان مطرح می‌شود کسی است
که عدالت را در جهان مستقر می‌کند و خط‌الراس است، پرچم است، ولی فقیه در
زمان غیبت جامعه را به سمت امام هدایت می‌کند و به قول آقای احمدی‌نژاد
نظام ولایت فقیه تمرین زیستن در زمان امام زمان است، آیا از این تعبیر
قشنگ‌تر و زیباتر وجود دارد؟

پس چرا می‌گویند احمدی‌نژاد و مشایی در مقابل ولایتند و این سخنان را مطرح می‌کنند؟

کسانی که اینگونه صحبت‌ها را مطرح می‌کنند حساب کردند و گفتند اگر یک‌چنین
جاهایی را خالی کنیم و احمدی‌نژاد چنین جاهایی را نیز بگیرد پس ما کجا
بایستیم. آنها حلقه‌ای در این ارتباط درست کردند و کسی را در این حلقه راه
نمی‌دهند.

ولی آقای احمدی‌نژاد در مورد بحث وزیر اطلاعات آقای مصلحی به دیدگاه
برخی از تحلیلگران در برابر رهبری ایستاد و با حکم رهبری مخالفت کرد؟

آقای احمدی‌نژاد هرگز در برابر رهبری نایستاده‌اند. ممکن است جایی نظرشان
با نظر رهبری یکی نباشد، ولی همواره نظر رهبری را تمکین کردند. هزاران جا
ممکن است با نظرات ایشان موافق باشند و ممکن است یک جایی موافق نباشند، ولی
تمیکن کردند مثلا در مورد یک فرد. ممکن است که آقای احمدی‌نژاد نظر داشته
باشند که فلان فرد در دولت نباشد و آقا بگویند مصلحت است که باشند که آقای
احمدی‌نژاد تبعیت کرده است. اکنون وزیر اطلاعات چه کسی است؟

اخیرا برخی از اعضای شورای نگهبان اعلام کردند که اگر کوچک‌ترین بوی
انحراف از کاندیداها مشاهده کنند، آنها را ردصلاحیت می‌کنند و با توجه به
این‌که از شما به عنوان لیدر جریان انحرافی نام برده می‌شود عده‌ای
می‌گویند ردصلاحیت می‌شوید، نظر شما در این ارتباط چیست؟

این حرف‌ها چه اهمیتی دارد. خوب است شما بپرسید که وظیفه شورای نگهبان چیست؟

وظیفه شورای نگهبان چیست؟

باید به قانون عمل کند و ملاک قانون است.

برخی می‌گویند باید انتخابات را مهندسی کرد، البته بعدها توضیحاتی در این باره داده شد ، نظر شما چیست؟

من نمی‌دانم منظور کسانی که می‌گویند باید انتخابات را مهندسی کرد چیست؟
اگر منظورشان خط دادن به مردم است، این در جامعه جواب نمی‌دهد و یا به
عبارت دیگر برعکس جواب می‌دهد. یک بار آقای احمدی‌نژاد گفتند که مردم
دیگران را مدیریت می‌کنند، باید به مردم اعتماد کرد و از طرف دیگر نظام ما
نظامی نیست که خدای نکرده به خاطر یک انتخاب غلط دچار مشکل شود.

البته سلیقه‌های مختلف وقتی یک سلیقه دیگری انتخاب می‌شود ممکن است ناراحت
شوند و این طبیعی است، ولی این عدم رضایت آنها نباید در جامعه تبدیل به
معضل برای کشور شود. اکنون انتخابات برای ما مهم است بخصوص در این موقعیت
کنونی که خیلی‌ها در داخل و خارج منتظر نتیجه انتخابات هستند. همه باید در
این عرصه حضور پیدا کنند و مردم به صالح‌ترین و بهترین از نظر خودشان رای
دهند. ما نمی‌گوییم چه کسی بهترین و اصلح‌ است، این مردم هستند که باید
تصمیم بگیرند.

به نظر شما بهترین و اصلح‌ چه ویژگی‌هایی دارد؟

به نظرم در این مورد به اندازه کافی صحبت شده است. مردم خود بهترین را
انتخاب می‌کنند و رای بالایی نیز می‌دهند تا رییس‌جمهور منتخب در داخل و
خارج اثرگذاری بیشتری داشته باشد. انتخابات باید موجب تحکیم روابط در داخل و
اثرگذاری در مناسبات بین‌المللی شود. باید وحدت و ایجاد آرامش در جامعه
شود. بسیار مهم است که در تبلیغات انتخاباتی جانب آرامش و وحدت حفظ شود. ما
همه اعضای یک خانواده هستیم و نباید به امر تخریب و نفی بپردازیم. نباید
این رقابت تبدیل به خصومت شود.

ما تاکنون در کشور بیش از 30 انتخابات برگزار کردیم. مردم ما فهیم هستند و
کشور ما از سیاسی‌ترین جوامع است، دارای ظرفیت بالایی است. توصیه من این
است که حرفی نزنیم و از ادبیاتی استفاده نکنیم که اساس آن بر تهمت و اتهام
باشد، باید گفت‌وگو کنیم و هر کاندیدا نظر خود را اعلام کند تا مردم
استفاده کنند و تصمیم بگیرند. من فکر نمی‌کنم که مردم دوست داشته باشند که
یک نفر به آنها دائم توصیه کند و به مردم خط بدهد. مردم خود خط‌ها را خوب
می‌فهمند، خط بهتر، منطقی‌تر، قدرتمند‌تر، بانفوذ‌تر و اثرگذارتر را خوب
می‌فهمند.

سخن پایانی؟

ان‌شاءالله که خیر است.

گفت‌وگو از خبرنگار سیاسی ایسنا: اکرم احقاقی

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک