زلزله طلاق و نمایش وزارت جوانان
عصرایران ؛ جعفر محمدی – وزارت ورزش و جوانان ، تلاش می کند ، یک روز در تقویم را به عنوان روز بدون طلاق ثبت کند. بر اساس طرح این وزارت ، دفترخانه های ازدواج و طلاق ، در این روز ، هیچ طلاقی را ثبت نخواهند کرد. سابقه این طرح ، به سه سال قبل باز می گردد بعد از مدتی وقفه ، بار دیگر در دستور کار قرار گرفته است.
تلاش ویژه برای گنجاندن یک عنوان در تقویم به نام “روز بدون طلاق” ، یکی از مصادیق توجه ویژه مسؤولان به امور شکلی و غفلت آنها از مسائل ماهوی است.
مناسبت گرایی و شعارزدگی را می توان در زمره 5 معضل اصلی جامعه امروز ایران دانست که برگزاری هزاران همایش بیهوده در کشور را می توان نشانه بارزی از آن دانست.
مشکل خانواده های ایرانی ، نداشتن روزی در تقویم به نام “روز بدون طلاق” نیست ، بلکه مشکل واقعی ، بروز و گسترش روز افزون طلاق است. قطعاً در کشوری که با آن همه ادعای گوش فلک کر کن ، از هر پنج ازدواجش ، یکی منجر به طلاق می شود ، نامگذاری روزی به نام “بدون طلاق” ، نه تنها دردی دوا نمی کند که مصداق یک شوخی عمومی تلخ است.
طلاق
مشکل ما ، فقدان روز بدون طلاق در تقویم نیست ، حتی خود طلاق هم به عنوان یک مشکل واقعی ، “معلول” شرایط نابسامانی است که در کشور ایجاد شده است.
وقتی مسوولان به جای احصاء مشکلات واقعی کشور و برنامه ریزی و تلاش برای حل آنها ، به جان یکدیگر افتاده اند و یکی “بگم بگم” راه انداخته و دیگری هنوز درگیر “فتنه” و “انحراف” است و آن یکی هر روز در شهری و جمعی ، انشاهای حماسی را از حفظ برای مخاطبانش می خواند و … معلوم است که امور اصلی جامعه رها می شود و هزاران درد غم انگیز ، گریبانگیر جامعه می شود: از شیوع انواع بیماری ها و سرطان ها تا فرار مغزها و از تصادفات مرگبار جاده ای تا طلاق و فروپاشی خانواده ها.
وقتی تلویزیون جمهوری اسلامی – و نه شبکه های ماهواره ای – برای نشان دادن یک سریال خانوادگی معمولی ، خانه های آنچنانی و تجملات دوربین پسند را هر روز و هر شب بر مردم “تحمیل” می کنند ، معلوم است که ایده آل خانواده های جوان ، که درگیر پیدا کردن یک آپارتمان اجاره ای 40 متری هستند ، دچار تحریف می شود و انتظارات کاذب ایجاد شده ، در زندگی مشترک آثارش را نشان می دهد.
وقتی سیاست نابخردانه دولت ، باعث می شود واحدهای صنعتی ، تعطیل و نیمه تعطیل شوند و نان آوران خانه از کار بیکار می شوند ، معلوم است که عوارض آن ، حتی تا فروپاشی خانواده ها نیز پیش می رود.
وقتی شاهکار مدیریت اقتصادی باعث می شود ، زوج ها به جای هشت ساعت کار ، بیش از نیمی از شبانه روز را برای “بخور و نمیر”ی محقر کار کنند و به جای با هم بودن و خوش بودن و سفر و تفریح، درگیر کار و خستگی های آن شوند ، معلوم است که روز به روز از هم دورتر می شوند و درک مشترکشان از زندگی و با هم بودن ، قربانی معیشت می شود.
وقتی آموزش های جنسی در جامعه ، جزو ممنوعات نانوشته می شود ، معلوم است که اعلام شود بخش مهمی از طلاق ها ریشه در مسائل جنسی دارد.
تازه ، آنچه درباره طلاق وجود دارد این است که طلاق های ثبت شده رسمی ، طلاق های قانونی اند ، در حالی که بسیاری از زوج ها ، برغم آن که زیر یک سقف زندگی می کنند ، دچار “طلاق عاطفی” اند و به دلایلی مانند قبح اجتماعی و خانوادگی طلاق ، نگرانی از آینده فرزندان ، سنگین بودن مهریه و … از یکدیگر جدا نشده اند. به علاوه در سال های اخیر ، پدیده” زندگی مجزای زوج ها” بدون طلاق شکل گرفته است که هر چند فراگیر نیست ولی وجود دارد.
نکته دیگر این که بسیاری از طلاق ها ، ریشه در انتخاب های نادرست جوانان دارد. همین وزارت جوانان که سه سال است می خواهد روز بدون طلاق را در تقویم ها ثبت کند ، چقدر دغدغه آموزش جوانان را برای همسان گزینی در ازدواج داشته است؟ آیا وزارت ورزش و جوانان ، به اندازه توجهی به فوتبال دارد ، به آموزش ازدواج برای جوانان پرداخته است؟ قطعاً نه! ، پس چه انتظاری هست جز همین وضع اسفناکی که داریم؟!
اتفاقاً با توجه به این که بسیاری از ازدواج ها ، از همان ابتدا غلط بوده اند و بسیاری از زندگی های مشترک در صورت تداوم ، بحرانی تر هم می شوند ، همان بهتر که به طلاق منتهی شوند و از این منظر حتی می توان گفت که برخی طلاق ها ، واقعاً ناگزیر و به نفع طرفین و جامعه است.
ثبت روز بدون طلاق در تقویم ها ، تنها فایده ای که دارد این است که مسوولان وزارت ورزش جلوی دوربین ها و پشت میکروفن ها قرار بگیرند و در باب اهمیت اقدام خلاقانه(!) خود حرّافی کنند و بس؛ و الّا این اقدامات نمایشی ، نه تنها گرهی از کار مردم نمی گشاید و طلاق را کاهش نمی دهد ، بلکه کسانی که حکم طلاق از دادگاه گرفته اند را در آن روز به دردسر می اندازد و فردایش ، کار دفترخانه ها دوبرابر می شود: “خانه از پای بست ویران است…خواجه در فکر نقش ایوان است”