سنت فراموش شده در «هیأت»
بخش به سایه رفته و فراموش شده گردهمایی های حسینی که نظائرش را در کمتر محفل و میدان دیگری می توان دید، آهنگ همدلی مومنانه با نیازمندان و ناتوانان مالی و جسمی در یک جامعه است.
عصر خبر؛ حمید هنرجو : «هیأت» پدیده عجیب و غریبی نیست، هرچند خود امام حسین (ع) شخصیتی محیرالعقول است و تا پایان آفرینش – که احدی از زمان دقیق اش باخبر نیست – عالم و آدم در مدار حیرانی این شخصیت باعظمت به گردش در می آید.
این روزها، فارغ از مناقشه به وجود آمده بر سر رفتن یا نرفتن به هیأت و استدلالاتی که موافقان و مخالفان، برای تائید حرف خود می آورند، تصور می کنم بهترین فرصت برای پرداختن به موضوعات مهم تر از تشکیل مراسم آئینی و اعتقادی است.
ضجه، روضه خوانی و سینه زنی در رثای سیدالشهداء و یاران محدود اما بصیر ایشان در طول تاریخ، منجر به تشکیل اجتماعاتی شده که تن حاکمیت های مستبد و مستکبر و حکمرانان زورگو و چپاولگر را لرزانده و اساس بیداری مردم را فراهم ساخته است.
در روضه و سخنرانی و مرثیه سرایی عاشورایی مفاهیم ژرفی مانند «آزادگی»، «مقاومت»، «عزت» و «شرافت انسانی» مطرح می شود که به مخاطب، بیداری و آگاهی را منتقل می کند و کافی است که این بستر آماده، با شور و شعور اجتماعی توام شود و موجب انگیزش و تحول در ملت یا مللی شود، بنابراین همیشه آماج حملات لفظی و تهاجمات روانی و سیاسی بوده است، در زمانه گسترش رسانه های رنگارنگ هم طبیعی است که شکل و شمایل تهاجمات، مدرن و حساب شده تر باشد.
آیا کسی تا اکنون به این موضوع فکر کرده است که پیدایش «ویروس دست ساز» در جهانی که به سمت بیداری فطرت، آگاهی همه جانبه بشری و حرکت خدامحور انسان معاصر به جلو می رود، شاید بخشی از این تهاجم بی رحمانه و مدرن باشد!؟
«حسین» در لغت، یعنی نیکو و زیبا؛ و این زیبایی و جوشش پایان ناپذیر و سرزندگی، بسیاربزرگتر از معادلات جهان ماست، طبیعی است که اگر دوستدار اباعبدالله و ارادتمند مکتب حیاتبخش سالار شهیدان، قادر به مراقبت کامل بهداشتی از خود یا رعایت ضوابط بهداشتی با دیگران نیست یا نسبت به سلامتی خود تردید دارد، خلوت انس با امام و مقتدا را در خانه اش برپا می کند و در اندازه و حدود اجتماعی خود، مدافع سلامت جامعه و خانواده می شود، معادله به همین سادگی، قابل هضم و فهم و تحلیل است.
بخشی از واقعیت حادثه عاشورا و حماسه یاران اباعبدالله(ع) در اقامه عزای آگاهانه و شورانگیز در راستای نمایاندن خط سیر عدالتخواهی، زیست شرافتمندانه و آزاد از یوغ، بند، ظلم و ستم و جریان حق طلبی است، اما بخش به سایه رفته و فراموش شده گردهمایی های حسینی که نظائرش را در کمتر محفل و میدان دیگری می توان دید، آهنگ همدلی مومنانه با نیازمندان و ناتوانان مالی و جسمی در یک جامعه است که عسرت، فقر و فلاکت مالی زندگی آنها را به پرتگاه نابودی کشانده، این ضایعه تلخ، نه زیبنده شهر و دیار آئین مدارانه ماست و نه شایسته انسان و انسانیت و شهروندان زمانه ای که با انواع و اقسام حوادث غیرمترقبه مواجهه دارند؛
یادم می آید تا همین یک دهه پیش، بعد از خاتمه مراسم رسمی عزاداری و سخنرانی و …؛ وقتی تقریبا همه می رفتند، جمعی محدود از چهره های شاخص در هیأت های محلات مختلف شهر، چای ساده ای دور هم می خوردند و موضوعاتی – به اصطلاح امروز، درون گروهی – مطرح می شد و گاهی هم بالای یکی دو ساعت طول می کشید، اما خروجی اش، حداقل نونوار شدن چند دانش آموز بی بضاعت در محله یا حتی منطقه و کمرنگ شدن دغدغه بیماران بدحال و مستحق کمک در پستوی خانه های سوت و کور پائین شهر و گوشه و کنار روستا بود…
کفشی نو و لباسی مناسب، تن همسایه آبرومند و بی تمکن را می پوشاند و این اتفاق، همان برکت هیأت امام حسین بود که هیچکس نمی توانست آن را نادیده بگیرد، حتی فردی که در طول عمرش شاید یکبار هم به مجلس عزای حسینی نرفته باشد، این «حال خوش» را نمی تواند تکذیب کند؛ سبک زندگی انبیاء الهی نیز دستگیری از فقرا و مساکین و دفاع از حقوق انسانی مردم بود و در این راه، جان خود و یاران را به خطر انداخته و مقابل زمامداران و عوامل دستگاه های حاکمه ای قرار می گرفتند که حقی برای انسانها قائل نمی شدند و برج و باروی خودشان را توسعه می بخشیدند…
اعتقاد دارم که «سنت حسنه احسان» متاسفانه در مراسم آئینی و هیأت های حسینی ما فراموش یا کمرنگ شده، امیدوارم نسل های جدید از آن غفلت نکنند.
حضور مسئولان کشوری و لشکری و دولتی و… باید در هیأت ها پررنگ باشد و برای کمک رسانی به نیازمندان مستحقی که توسط ریش سفیدها و امنای مساجد و هَیئات معرفی می شوند، سنگ تمام بگذارند، زیرا خیمه امام حسین، بهترین عرصه برای سرمایه گذاری های واقعی و ماندگار است و چهار صباح دنیا با تمام تشکیلات و حاشیه ها و جذابیت های ظاهری اش، به سرعت می گذرد!