خانه احمدی‌نژاد در «نارمک» کوبیده شد!

روزنامه شرق نوشت:

 خبری از آن خانه جنوبی یک طبقه با آجرهای قرمز رنگ نیست؛ احمدی‌نژاد خانه‌اش را خراب کرده و یک چهارطبقه روی آن ساخته است با نمای سنگ کرم‌رنگ؛ هر طبقه یک واحد.

خانه در مراحل آخر نازک‌کاری است. پیرمردِ نقاش که غلتک رنگ روی در آهنی می‌کشد، در جواب اینکه آیا همین‌جا خانه احمدی‌نژاد است، می‌گوید: «برای چه آمده‌ای؟» وقتی می‌شنود که یکی می‌خواهد نامه دهد به رییس‌جمهور، می‌گوید: «از آن سرباز سر کوچه بپرس» و دوباره مشغول کار می‌شود.

سر کوچه، یک سرباز کنار کانکس سفید و سبز حفاظت نشسته است؛ می‌گوید: «برای نامه باید بروی پاستور.» کنجکاوی برای یافتن خانه احمدی‌نژاد را که می‌بیند، کمی مکث می‌کند و می‌گوید: «آن خانه آخری را می‌بینی؟ کناری اش.»

آخرین قواره خانه‌های جنوبی یکی از کوچه‌های بن‌بست میدان 72 نارمک، محل زندگی محمود احمدی‌نژاد، عضو هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت است؛ از این میدان پیاده 20 دقیقه‌ای می‌توان به آن دانشگاه رسید. حالا، از تهِ همان بن‌بست میدان 72 تا جلو، شش ساختمان نوسازِ چهارطبقه قطار شده‌اند. همسایه‌های احمدی‌نژاد هم کوبیده‌اند و خانه‌ها را به آپارتمان‌های نو تبدیل کرده‌اند؛ رییس دولت، گويا کوبیدن خانه‌اش و پی‌ریزی دوباره آن را از بهار سال گذشته شروع کرده بود.

وقتی که احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شد، طبق اصل 142 قانون اساسی، فهرست اموالش را به قوه قضاییه اعلام کرد: یک خودرو پژو 504 که بعدها بسیار معروف شد و مزایده‌اش خبرها آفرید، دو حساب بانکی برای واریز حقوق دانشگاه و دوران استانداری اردبیل، دو خط تلفن ثابت شهری و یک باب خانه؛ همین خانه‌ای که حالا آپارتمان شده؛ خانه‌ای به مساحت 175متر، زیربنای 127متر و 40ساله، که خانه پدری او محسوب می‌شد.

«نارمک» محله بسیار مصفایی است و مثل نازی‌آباد، از جمله محله‌هایی است که پیش از سکونت شهروندان، طرح شهرسازی داشته‌اند؛ نشریه علمی – پژوهشی «هنرهای زیبا» در یکی از مقالات شماره پاییز 85، می‌نویسد که زمین‌های ده «نارمک» – به معنی محل دارای درختان انار – در اوایل دهه1330، احتمالا همزمان با نخست‌وزیری دکتر مصدق، با طراحی دو مهندس خارجی و با سرمایه دو بانک ساختمانی آن سال‌ها، به 98 میدان کوچک و بزرگ تقسیم شد.

 زمین‌ها برای ساخت‌وساز به فروش رفت و شهرداری ویژه‌ای هشت‌سال ناظر ساخت‌وسازها بود و بعد، شهرک را به شهرداری تهران تحویل داد: «هدف اولیه از احداث شهرک نارمک، ساخت خانه‌های ارزانقیمت برای گروه‌های کم‌درآمد بوده است.»

میلیاردرسازی

حالا دیگر نه آن درختان انار ده نارمک باقی مانده و نه آن خانه‌های یک یا دو طبقه شهروندان کم‌درآمد.

 ساخت‌وسازها این روزها، همه اهالی قدیمی «نارمک» را میلیاردر کرده است؛ در خیابان «سمنگان» که از خیابان اصلی میدان‌های غربی «نارمک» محسوب می‌شود، پر از بنگاه‌های مشاور املاک است. بیشترین صدایی هم که در میدان‌ها به گوش می‌رسد، صدای تق‌تق پتک بر اسکلت‌های آهنی یا ویژ ویژ فرز سنگبری ساختمان‌های در حال ساخت است، به همراه صدای وانت‌هایی که لوازم کهنه می‌خرند: «آب‌گرمکن، خرده‌ریز انباری، همه رقم لوازم منزل… خریداریم.»

 همه اینها نشانه‌هایی است از رونق ساخت‌وساز در محله رییس دولت.نام یکی از بنگاه‌های مشاور املاک در خیابان «سمنگان» که چند 10متر تا میدان 72 فاصله دارد، «کوروش کبیر» است. برخی نام‌ها در این محله، گرایش‌های احمدی‌نژاد را در سال‌های اخیر به یاد می‌آورد؛ مثل خیابان شمالی میدان 72 که به یاد «شهید محمدرضا رحیمی» نامگذاری شده.

 شاید همان‌طور که یکی از پیرمردهای نشسته در گوشه میدان به‌خاطر می‌آورد، وقتی احمدی‌نژاد در سال‌های دور در میدان 72 فوتبال بازی می‌کرد، اصلا نمی‌‌دانست فردی به نام محمدرضا رحیمی معاون اولش خواهد بود.

یکی از مشاوران املاک «کوروش کبیر» می‌گوید: «قیمت خانه کلنگی در میدان72 بستگی به جایش دارد و اینکه چقدر بر دارد. اما حدودی، می‌شود گفت که متری هشت‌‌میلیون‌تومان برای خریدار می‌افتد.» مشاور یکی دیگر از بنگاه‌های منطقه هم می‌گوید: «بسته به جای ملک، بالای هشت‌ونیم‌میلیون‌تومان.» طبق آنچه مرکز آمار ایران در سایتش اعلام کرده، متوسط قیمت مسکن در شهر تهران در نیمه اول سال 84، یعنی وقتی که احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شد، متری 622هزارو700تومان بود. در نیمه دوم آن سال، مسکن به متری 673هزارو600تومان رسید.

البته این مرکز، قیمت خانه کلنگی 40ساله را در سال 84 اعلام نکرده اما با تقریب و میانگین گرفتن از دو نیمه سال 84، می‌توان گفت که خانه آقای احمدی‌نژاد در سال اولی که رییس‌جمهور شد، تقریبا 113میلیون‌و500هزارتومان ارزش داشته است؛ هرچند که قیمت آپارتمان از قیمت خانه کلنگی کمتر است و اعداد مرکز آمار، ارزان‌تر از آن چه در بازار بوده.


همین الان، اگر آن خانه یک طبقه، با در جنوبی سفید و شیشه‌های مشجر مربع مربع وجود داشت، یک‌میلیاردو400‌میلیون‌تومان می‌ارزید. البته رییس دولت ضرر هم نکرده است؛ یک آپارتمان ساخته با چهار واحد. اگر همان زیربنای 127متری را هم به کار گرفته باشد، با کسر هفت‌متر مشاعات، چهار واحد120متری ساخته است.

مشاوران املاک منطقه، قیمت هر واحد آپارتمان نوساز را بسته به جا و امکانات، 5/ 5 تا 8/5میلیون‌تومان قیمت می‌گذارند بنابراین متوسط قیمت آپارتمان نوساز در میدان 72 نارمک، متری هفت‌میلیون‌تومان است. پس مجموع آپارتمان‌های رییس دولت سه‌میلیاردو360‌میلیون‌تومان قیمت دارد؛ می‌توان گفت که سیاست‌های دولت آقای احمدی‌نژاد بر خود او هم تاثیر گذاشته است و در عرض هشت‌سال، عمده دارایی او را از 113‌میلیون‌و500‌هزارتومان، به سه‌میلیاردو360‌میلیون‌تومان رسانده است.شاید احمدی‌نژاد بگوید یک استاد دانشگاه که آنقدر پول ندارد خودش خانه‌اش را بسازد و آن را مشارکتی ساخته.

با محاسبه سهم 50درصدی مشارکت در ساخت هم، او در عرض هشت‌سال ریاست‌جمهوری خودش، با افزایش 14/8برابری دارایی غیرمنقولش روبه‌رو شده است. فقط او هم نبوده که دست به ساخت‌وساز زده؛ شواهد ساختمان‌سازی نشان می‌دهد که اغلب مالکان میدان 72، اغلب مالکان نارمک، اغلب مالکان تهران و اغلب مالکان ایران، خانه‌های کلنگی را خراب کرده‌اند و رویش آپارتمان ساخته‌اند و سودها برده‌اند.

 سرمایه‌های دیگر هم، مانند طلا و دلار و خودرو، بسیاری از مردم را در عرض چند سال پولدار کرده است. حالا آنها به که رای خواهند داد؟ به کسی که سیاست‌هایش آنها را پولدار کرده است؟

قصابی که مشاور احمدی‌نژاد بود

ساعت 12 ظهر، در میدان 72 نارمک که چنارهای قدیمی آن را احاطه کرده، محصلان نوجوان از امتحانات آخر سال تحصیلی باز می‌گردند. چند تایی از آنها دوروبر یک نیمکت نشسته‌اند و گپ می‌زنند. یکی با تلفن همراهش آهنگ «رپ» تندی گذاشته و سیگار می‌کشد و گاهی سرش را هم با ریتم آهنگ، تکان می‌دهد. می‌گوید: «نمی‌‌دانم؛ شاید رای دادم. هنوز نمی‌‌دانم.» خیلی وارد سیاست نمی‌‌شوند و دست‌کم در ظاهر و بیان، چندان با احمدی‌نژاد قرابتی ندارند. دو نیمکت آن سوتر، چهار پیرمرد مدتی با حرارت با هم صحبت می‌کنند و هر يك به سويي می‌رود.

دو نفر باقی می‌مانند؛ پیرمردی و مرد میانسالی. پیرمرد کاملا مخالف احمدی‌نژاد است و می‌گوید: «این آقا هم‌محله‌ای ما بوده. از جوانی می‌شناسیمش. ولی قبولش نداریم.»

 اما مرد میانسال می‌گوید: «شما خیلی مسایل را در نظر نمی‌گیرید. فشارهایی را که روی او بوده، نمی‌بینید.» طرفدار احمدی‌نژاد است با اینکه «گرانی و مشکلات اقتصادی» را قبول دارد.

همان اولین روزهایی که گرانی اوج گرفته بود، احمدی‌نژاد از قصاب محله‌شان به عنوان مشاوران واقعی اقتصادی‌اش نام برد. در سال 86، در جواب نماینده‌های مجلس که از گرانی گوجه‌فرنگی شکایت داشتند، با خنده گفت که بروند از محله او میوه بخرند؛ طعنه می‌زد که نماینده‌های مجلس در محله‌های بالای شهر زندگی می‌کنند با میوه‌های گرانقیمت. اما سیل خبرنگاران به نارمک و همین میدان 72 روانه شد و آنها دیدند که رنگ گوجه‌فرنگی همه جا یکی است و قیمتش هم یکی. چند وقت بعد، همین ماجرا برای کل قیمت‌ها پیش آمد؛ احمدی‌نژاد که می‌خواست نگاه مردمی خود را نشان دهد، گفت در محله آنها قصابی زندگی می‌کند که مشاوره‌های اقتصادی را از او می‌گیرد.

 دوباره خبرنگاران به میدان 72 آمدند و البته قصابی‌ای ندیدند اما توانستند قیمت گوشت را از قصابی‌های خیابان «سمنگان» دربیاورند که با بقیه شهر یکی بود. در کل میدان72، فقط یک میوه‌فروشی کوچک است با یک سوپر مارکت تعطیل و تخلیه شده. صاحب میوه‌فروشی دیگر عادت کرده است به حضور خبرنگاران و پرسیدن قیمت گوجه‌فرنگی و هر جوانی را با کوله‌پشتی می‌بیند، می‌گوید: «خبرنگاری؟»

میوه‌فروشی‌ها و دیگر مغازه‌های محلی نه در خود میدان‌ها که در خیابان «سمنگان» واقع شده‌اند.

برای رسیدن از میدان 72 به این خیابان، باید از کنار وانت‌های میوه‌فروشی گذشت. رانندگان این وانت‌ها هندوانه را مثل همه جا، کیلویی هزارتومان و سه‌کیلو کاهو را چهارهزارتومان می‌فروشند. آنها سر که بالا کنند، اولین جایی را که از خیابان سمنگان مي‌بینند، مسجد جامع نارمک است؛ یکی از مهم‌ترین مساجد شرق تهران که بانیانش، مثل مدرسه کمال در همان نزدیکی، جمعی از ملی- مذهبی‌ها بوده‌اند و اولین نمازجمعه تهران را در دهه40، آیت‌الله طالقانی در آنجا خوانده است. این مسجد، در دوران پس از انقلاب، مامن احمدی‌نژاد و خانواده‌اش بوده و او پس از ریاست‌جمهوری هم، گاهی برای رای‌دادن یا سخنرانی به آنجا آمده است.

احمدی‌نژاد از دوران نوجوانی در میدان‌های نارمک درس خوانده و کنکور قبول شده و به دانشگاه رفته است.

تعدادی از پیران اهل محل، نوجوانی او را به یاد دارند و در خاطرات آنها، فوتبال بازی‌کردن احمدی‌نژاد بیشتر به یادها مانده است. اما او در نارمک به دنیا نیامده؛ زادگاهش شهری است از توابع گرمسار در استان سمنان که از هشت‌سال پیش تا به حال، بسیاری از خبرنگاران داخلی و خارجی را به آنجا کشانده است.

 از خانه‌ای که در آن به دنیا آمده، دیگر چیزی نمانده؛ تکه زمینی خالی است در انتهای کوچه «سرباز» در مرکز آرادان که حتی خبری از درخت توت بزرگ وسط حیاتش هم نیست. احمدی‌نژاد در سال‌های اول کودکی به تهران آمد.

پدرش، میرزا احمد، در میدان اصلی آرادان مغازه خواربارفروشی داشت و اهالی آرادان می‌گویند که به امانتداری معروف بوده و در ماه رمضان هم ختم قرآن توی خانه‌اش برپا. اما میرزا احمد مغازه را رها کرد و برای زندگی بهتر به تهران رفت و اجاره‌نشین شد. در تهران با برادر خانمش در یک آهنگری در خیابان سمنگان شریک شد.

پیژامه 14هزارتومانی

مرد جوان شلوار جین‌ به‌پایی روبه‌روی یکی از مغازه‌های خیابان «سمنگان» ایستاده است؛ بحث انتخابات که پیش کشیده می‌شود، می‌گوید: «یعنی می‌فرمایید دوباره برویم رای دهیم؟» چند دقیقه که بحث ادامه پیدا می‌کند، می‌گوید: «خیلی معذرت می‌خواهم اما فکر نمی‌کنی این طرز فکر یک کم ساده‌لوحانه باشد؟»

 همسایه بغلی که کنارش ایستاده بود، از وقتی که بحث انتخابات پیش کشیده شد، رفت داخل مغازه و به بقیه همسایه‌ها با اشاره می‌گفت: «از روزنامه آمده‌اند اینجا و درباره انتخابات می‌پرسند.»

کاسب‌های خیابان «سمنگان» مثل هر محله دیگری، بازار کسادی دارند و بسیاری از آنها، مسوول این کسادی را احمدی‌نژاد می‌دانند. البته او موافقانی هم دارد

. در مجموع، نمی‌‌توان گفت که مجاورت با احمدی‌نژاد، تاثیر معناداری در اختلاف نظر ساکنان حوالی میدان 72 نارمک، با بقیه شهروندان مناطق مرکزی تهران درباره سیاست‌های او ایجاد کرده است. حتی پیرمردهایی که روی یکی از میزهای شطرنج میدان 73 – در شمال میدان 72 – تخته‌نرد بازی می‌کنند و چند میز آن سوتر، پیرزنانی که گروهی سبزی پاک می‌کنند، نظری مانند بقیه مردم دارند؛ یکی می‌گوید: «به کسی که طرفداریش را می‌کند رای می‌دهم؛ به مشایی.» یکی می‌گوید: «اصلا رای نمی‌‌دهم.» یکی دیگر هم می‌گوید: «به کسی رای می‌دهم که کمی عاقل‌تر باشد، پول نفت را هدر ندهد و این همه گرانی درست نکند.»

روی دیوار یکی از خانه‌های میدان 72، یک آگهی چسبانده شده است: «کابینت بدنه MDF با درب ترک و صفحه کابینتی آلمانی، فقط متری 490هزارتومان.» کار از کابینت گذشته و به همه چیز حتی زیرشلواری هم رسیده است. یکی از مغازه‌های خیابان سمنگان، روبه‌روی مسجد جامع نارمک که پیراهن‌هایش 34 تا 54هزارتومان قیمت دارد، زیرشلواری چارخانه چینی می‌فروشد: «اینها 14هزارتومان است که تترون خودمان است. البته تترون چینی هم داریم، 12هزارتومان.»

قیمت‌های این محله همان است که در همه جای تهران دیده می‌شود: کباب کوبیده مخصوص سیخی دوهزارو500تومان، موز کیلویی چهارهزارو650تومان، تخم‌مرغ شانه‌ای هفت‌هزارو500تومان، پسته کله‌قوچی کیلویی 49 تا 55هزارتومان، لپه باز کیلویی پنج‌هزارو500تومان و لوبیاچیتی 9هزارو500تومان. همین قیمت‌های بالاست که باعث شده اقتصاد در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری، نقش مهمی بازی کند

 حتی برای ثبت‌نام در اعتکاف در مسجد جامع نارمک هم باید علاوه بر کپی شناسنامه و یک قطعه عکس، 30هزارتومان به دفتر مسجد پرداخت.

گشتن در مغازه‌های محله احمدی‌نژاد، به معنی دیدن قیمت‌های بالا و حرص‌خوردن است. پدر و مادرهایی که سر ظهر، فرزندانشان را از مدرسه بازمی‌گردانند، علاقه‌ای ندارند به جز برای خرید احتیاجات ضروری، پشت ویترین‌ها بایستند.

شاید بهترین راه این باشد که برای تمدد اعصاب، مقداری «گل گاوزبان» از عطاری نزدیک به انتهای خیابان سمنگان خرید و وارد خیابان «گلبرگ» شد و پی کار خود رفت. عطاری می‌گوید: «گل گاوزبان کیلویی 130هزارتومان است. بسته 50گرمی‌اش می‌شود شش و نیم.» با این اوصاف یک فنجان «گل گاوزبان» حدود هزارتومان آب می‌خورد.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک