زخمهای کهنه اصلاحات سر باز کرد / بازهم عبور از سیدمحمد خاتمی؟
قرن نو نوشت:در روزهایی که رئیس دولت اصلاحات فرمان وحدت و یکپارچگی درون جریانی را صادر می کند برخی اظهارنظرها حکایت از آن دارد که اختلافات در اردوگاه اصلاحات همچنان باقی است و حزب کارگزاران یکی از محورهای اختلافی در این جریان است.
اختلافاتشان کم نبود و وقتی حسابی سرگرم دعواهای داخلی بودند سرمایه اجتماعی که مایه افتخارشان بود و از آن به عنوان یک اهرم برای چانهزنی با طبقات بالای هرم قدرت استفاده میکردند، فاصله گرفتند و وقتی چشم باز کردند که دیگر دور و اطرافشان از آن خیل طرفداران خبری نبود.
حالا اصلاح طلبان که درست از همین نقطه یعنی فاصله گرفتن از مردم و اختلافات داخلی ضربه خوردهاند، درحال باز کردن و خواندن جعبه سیاه اختلافات خود هستند. همین بود که خاتمی فرمان بازگشت به مردم و حل اختلافات را صادر کرد؛ البته گویا همین بازخوانی در حال تبدیل شدن به یک نقطه اختلاف دیگر یا بهتر بگوییم تازه شدن یک زخم ناسور است.
دوراهی جامعه و قدرت
«به هر حال انتخابات، تنها عرصه سیاستورزی اصلاحطلبان نیست و
اصلاحطلبان باید تلاش کنند تمرکز بیشتری بر اصلاحات جامعهمحور داشته باشند. این دو راهبرد اصلاحات جامعهمحور و دولتمحور در تضاد با یکدیگر نبوده و در تلازم با هم هستند اما باتوجه به شرایط امروز و آنچه در گذشته اتفاق افتاده، اصلاحطلبان باید بر اصلاحات جامعهمحور تمرکزی دوچندان داشته باشند.»
این خلاصه گپ و گفت و آن چیزی است که به گفته آذر منصوری در جلسه دبیران کل احزاب اصلاحطلب با خاتمی گذشته است اما چند روز بعد از این ماجرا حسین مرعشی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در مصاحبهای با روزنامه شرق به موضوعی اشاره می کند که از قضا طی سالهای اخیر محور اختلافات در این اردوگاه بوده است.
او از زبان کارگزاران در دوراهی ماندن در حاکمیت یا چرخش به سمت مردم، گرچه حضور اصلاح طلبان بین مردم را تایید می کند اما همچنان بر نگاه قدرت محور حزب متبوعش تاکید می کند و میگوید: «هر زمان بین اصلاحطلبان و حکومت فاصله زیاد میشود، ما نمیتوانیم نیروهای خود را در مناصب رسمی داشته باشیم. اگر فاصله بین جناح سیاسی و حکومت به دو دهه رسید، نمیتوان انتظار داشت که از آن جناح سیاسی وزیر و نماینده مجلس بیرون بیاید. ما باید در نهادهای جمهوری اسلامی که خودمان در ساختنش مشارکت داشتیم، حضور داشته باشیم و حضور در حکومت را جدی بگیریم. »
مرعشی ادامه میدهد:«اینکه ارتباط ما با کانونهای اصلی نظام قطع شود و نباید دلمان به این خوش باشد که حالا که در حکومت نیستیم اما با مردم هستیم»
مرعشی در لفافه «اتحاد ملت» را در سیبل انتقادات خود قرار داد و آنچه در انتخابات گذشته اتفاق افتاد و حتی شکست اصلاحطلبان را متوجه سیاستهایی دانست که از سوی آنها اتخاذ شد.
اظهارنظری که به نشان می دهد رویکرد جامعه محور یا قدرت محور می تواند همچنان محل اختلاف جدی در این جریان باشد.
دوگانه اتحاد و کارگزاران
اختلافات میان کارگزاران و سایر احزاب اصلاح طلب به ویژه اتحاد ملت از همان اختلافات با سابقه در اردوگاه چپ است که در جریان انتخابات 98 و 1400 به اوج خود رسید و هرچند تصور میشد که این اختلافات بعد از فرمان خاتمی برای از میان برداشتن نقاط افتراق به سمت صلح و سازش پیش برود اما اظهارنظرها در این چند روز نشان میدهد که این آتش اختلاف قرار نیست به این زودیها در این اردوگاه فرو بنشیند.
بعد از صحبتهای مرعشی و کارگزاران درباره شکست سنگین اخیر و کنایههایی از سوی دیگر اصلاح طلبان نیز متوجه کارگزاران شد. «ناصر قوامی» فعال سیاسی اصلاحطلب در جواب مرعشی گفت:«آقای مرعشی و برخی احزاب اصلاح طلب پایگاه اجتماعی شان به تنهایی صفر است و اینها اصلا فعالیت حزبی در تهران و شهرستان ها ندارند. در طول مدت بعد از انتخابات که چند ماه از آن میگذرد این احزاب اصلا جلسهای هم نداشتهاند. یک نفر در بالا مثل مرعشی و کرباسچی می نشینند و صحبت میکنند. این که حزب نیست! ادعای سهمخواهی هم میکنند و نتیجهاش هم این است که اصلاحطلبان را به این روز انداخته اند و ادعایشان نیز هیچ پایگاه اجتماعی ندارد. »
او طرح این مباحث را زمزمه هایی برای عبور از خاتمی تفسیر کرده و ادامه داده؛ «باید به مرعشی گفت شما چه پایگاهی در ایران دارید؟ حزب تعریفی دارد، کلاس درس و برنامهای دارند، این ها در تعریف یک حزب نمی گنجند نهایتا اگر افراد تاثیرگذار در استانها نباشند کسی اینها را نمی شناسد. شما در شهرستانها از مردم سوال کنید نماینده کارگزاران در شهر شما کیست؟ هیچکس نمیشناسد! بنابراین اینکه بگویند ما از خاتمی عبور می کنیم یعنی از اصلاحات عبور کردهایم. آقای خاتمی با تمام ضربهای که احزاب به ایشان زدند باز هم پایگاه اجتماعی در جامعه دارد. »
این صحبتها در حالی است که کارگزارانیها همیشه داعیه این را داشتهاند که توانستهاند رابط میان اصلاحطلبان با حاکمیت باشند و به واسطه حضورشان در قدرت بیشتر میتوانند در اداره کشور نقشآفرینی کنند و اصلاحطلبان برای حضور در دایره حاکمیت نیاز دارند با این حزب رابطه صمیمیتری برقرار کنند.
نقطه کور لیدری /بازهم عبور از خاتمی؟
اما چرا حرف های مرعشی شائبه عبور از خاتمی را باردیگر مطرح کرده است؟ برای بررسی این سوال باید به عقب تر بازگشت.
«اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبری نداشته است، نه آقای خاتمی ادعای رهبری اصلاحات را داشته و نه جریان اصلاحات باهم بر سر رهبری این جریان توافق کردهاند.» این را غلامحسین کرباسچی مرداد 98 وقتی هنوز در قد و قامت دبیرکل حزب کارگزاران بود به زبان آورد؛ موضوعی که در رسانهها به عنوان «عبور از خاتمی» کلید خورد و درواقع اولین جرقهها برای استارت زدن اختلافات بر سر رهبری جریان اصلاحات بود. حالا بعد از گذشت چندین ماه از آن اظهارات جنجالی، سخنان اخیر مرعشی باز هم این شائبه را ایجاد کرده است.
مرعشی در آخرین اظهارات خود درباره رهبری اصلاحات و «محمد خاتمی » میگوید: «حتما آقای خاتمی سرمایه بزرگی برای کشور است و جزء سیاستمداران خوشنام و خوشسابقه است و هر کسی به ایشان دسترسی دارد باید از اندیشههایش استفاده کند. ما در حزب کارگزاران سازندگی در عین حال که به آقای خاتمی و همفکران ایشان در جبهه اصلاحات احترام میگذاریم اما اصالتهای خود را هم داریم. امروز ما علاقهمندیم که آنقدر حزب را قوی کنیم که روزگاری حزب کارگزاران بهتنهایی بتواند دولت تشکیل دهد یا به تنهایی بتواند مجلس را اداره کند.»
به نظر می رسد آن چیزی که کارگزارانیها اصرار به آن دارند نوعی رهبری شورایی برای جریان چپ است شورایی که میتواند از سیدمحمد خاتمی تا کروبی در آن جایگاه لیدری یابند