مسعودی: اگر بدبین باشیم آمریکاییها در کنار مذاکره از ابزار اجبار هم استفاده میکنند که همان گزینه نظامی است بنت آخرین گوشزدها را کرد،سالیوان توافق کرد؛رمزگشایی از یک دیدار در تاریخ خاص
یک کارشناس مسائل خاورمیانه درباره سفر مشاور امنیت ملی آمریکا به سرزمین های اشغالی به خبرآنلاین گفت: اگر بدبین باشیم، آمریکایی ها در عین اینکه بهطور غیرمستقیم در مذاکرات وین حضور دارند، از ابزارهای دیگر دیپلماسی اجبارآمیز خودشان هم استفاده میکنند. به صورت مشخص یکی از این ابزارها معتبرسازی گزینه نظامی است تا تلاش کنند از این طریق به تهران فشار بیاورند برای اینکه موضع خود را در مذاکرات وین منعطفتر کند
.
مهسا مژدهی: مشاور امنیت ملی امریکا برای دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی به اسراییل سفر کرده و با این مقامات در مورد مقاومت علیه برنامه هستهای ایران به توافق رسیده است.جیک سالیوان مشاور جوان دولت بایدن راهی خاورمیانه شده تا در سرزمینهای اشغالی به دیدار مقامات اسراییلی برود. او یکی از چهرههای دولت بایدن است که آشنایی زیادی با مساله ایران و پرونده هستهای دارد. پدر او آخرین سفیر ایالات متحده در ایران بوده است و طبیعتا از کودکی با مسائل مرتبط با کشورمان از نزدیک آشنایی داشته است. حالا این مهره امریکایی در حالی به اسراییل سفر کرده که برخی از رسانه ها نوشته اند که رییسجمهور آمریکا در سه هفته گذشته از تماس با بنت خودداری کرده است. روابط دموکراتها با رژیم صهیونیستی معمولا فاصله زیادی با روابط جمهوریخواهان دارد. صبح چهارشنبه و در ابتدای ورود جیک سالیوان رسانهها نوشتند که او در گفتگو با رئیس رژیمصهیونیستی در مورد ایران به بحث نشسته است. در بیانیهای که دفتر اسحاق هرتزوگ منتشر کرد آمده بود که رییس رژیم صهیونیستی بر لزوم توقف دستیابی ایران به چنین تسلیحاتی به هر قیمتی تاکید کرده است. دیدار بعدی با نفتالی بنت بود. نخستوزیر رژیم صهیونیستی در دیدار با مشاور امنیت ملی کاخ سفید گفت آنچه در مذاکرات وین اتفاق میافتد پیامدهای عمیقی برای ثبات خاورمیانه و امنیت اسرائیل در سال های آینده دارد. او با مهم دانستن مذاکرات وین برای تلآویو به سالیوان گفته بود که «این روزها خیلی مهم هستند، آنچه در وین اتفاق میافتد پیامدهای عمیقی برای ثبات خاورمیانه و امنیت اسرائیل در سال های آینده دارد. و به همین دلیل است که این یک جلسه به موقع است». مشاور امنیتی کاخ سفید نیز در ابتدای این دیدار اعلام کرد: «آنها (سران آمریکا) از من خواستند که این هفته، حتی درست قبل از کریسمس، به اینجا بیایم، زیرا در یک مقطع حساس برای هر دو طرف ما در مورد یک سری مسائل امنیتی، مهم است که کنار هم بنشینیم و یک استراتژی مشترک، یک دیدگاه مشترک، و راهی را پیدا کنیم که اساساً منافع شما و ما را تضمین کند».
در ادامه این صحبتها و خطونشانهای مقامات تلاویو، چهارشنبه شب خبر یک توافق منتشر شد. مشاوران امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بعد از دیدار در فلسطین اشغالی بیانیهای منتشر کرده و به تکرار اتهامات اثباتنشده علیه ایران پرداختند. کاخ سفید در بیانیهای تحت عنوان بیانیه مشترک در خصوص نشست گروه مشورتی استراتژیک آمریکا و اسرائیل به بیان ادعاهای ضد ایرانی پرداخت و اعلام کرد که واشنگتن و تلآویو توافق کردهاند که برنامه هستهای به سرعت در حال پیشرفت ایران یک “تهدید جدی” برای امنیت منطقهای و بینالمللی است. کاخ سفید با تکرار اتهامات همیشگی علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران، افزود: مقامات تأیید کردند که ایالات متحده و اسرائیل در عزم خود برای اطمینان از اینکه ایران هرگز به سلاح اتمی دست پیدا نمیکند، همسو هستند طبق این بیانیه، هر دو طرف در مورد راه پیشرو تبادل نظر کردند و بر ادامه گفت وگو در مورد امنیت منطقه توافق کردند.
درخبرآنلاین با حیدرعلی مسعودی کارشناس امور بینالملل در مورد این سفر و پیامدهای آن به گفتگو نشستهایم:
پیش از اینکه به موضوع سفر سالیوان به سرزمینهای اشغالی بپردازیم، به سراغ یک موضوع جدیتر در میان مقامات رژیم صهیونیستی برویم. در ماههای اخیر و به ویژه بعد از خروج نتانیاهو از قدرت برخی از مقامات اسراییلی از جمله رییس سابق موساد یا وزیرجنگ سابق، به انتقاد از خروج امریکا از برجام دانستند. این در حالیست که بخش دیگری در این رژیم با ترامپ در ماجرای خارج شدن از توافق هستهای همراه هستند. ماجرای این اختلافات در درون رژیم صهیونیستی چیست؟
اختلافات داخلی اسراییل در مورد مساله مواجهه با ایران به صورت کلی، اختلافات تاکتیکی است. یعنی گروهها و احزاب و نگاههای مختلف معتقدند که ایران باید مهار شود. اما این مهار در حوزه هستهای به طور خاص برای عدهای به این شکل است که با برجام موافقند و عدهای دیگر مهار تهران با برجام را امکانپذیر نمیدانند. بنابراین شما در همان سالهای 2016 و 2015 هم یک اتفاق نظر و اجماع را در رابطه با تاثیرات راهبری برجام در اسراییل نداشتیم و الان هم طبیعی است که چنین
اختلافاتی در میان مقامات این رژیم پیش بیاید.
سفر سالیوان به عنوان مشاور امنیت ملی امریکا در حالی صورت گرفته که سفر اخیر مقامات این رژیم به ایالات متحده چندان دستاوردی برای آنها نداشت. علت این سفر چیست؟
نکته اول این است که احتمالا سفر جیک سالیوان در پاسخ به سفر چند هفته گذشته از سوی وزیردفاع و رییس موساد اسراییل به امریکا شکل گرفته. مساله این است که در پاسخ به سفر این دو به واشنگتن، مشاور امنیت ملی آمریکا به این سفر رفته تا امریکا را در تبادل اطلاعات با رژیم صهیونیستی نمایندگی کند. معنای این کار این است که در واقع وزیر دفاع امریکا یا رییس سازمان سیا سفر نکرده و میتواند دلیلش این باشد که آمریکاییها هنوز در مورد احیای برجام خوشبین هستند و راهحلهای دیپلماتیک را برای احیای برجام ارجح میدانند.
نکته دوم این است که اسراییل متغیر تعیین کنندهای در هر نوع مذاکرات هستهای با ایران، در طی دو دهه گذشته بوده و هست. بنابراین آمریکاییها در برهههای حساس تصمیمگیری در مورد مساله هستهای ایران با متحد خود در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی هماهنگ هستند.
در رابطه با اینکه چگونه میشود این سفر را از لحاظ مفهومی و محتوایی توصیف کرد، دو دیدگاه وجود دارد. نگاه اول نگاه بدبینانه است و بر اساس آن سفر مقامات ارشد امنیتی امریکا به اسراییل به معنای تلاش واشنگتن برای معتبر سازی گزینه نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران است. به نظر می رسد اگر بدبین باشیم، آمریکایی ها در عین اینکه بهطور غیرمستقیم در مذاکرات وین حضور دارند، از ابزارهای دیگر دیپلماسی اجبارآمیز خودشان هم استفاده میکنند. به صورت مشخص یکی از این ابزارها معتبرسازی گزینه نظامی است تا تلاش کنند از این طریق به تهران فشار بیاورند برای اینکه موضع خود را در مذاکرات وین منعطفتر کند.
نگاه دوم نگاه خوشبینانه است. به این معنا که در آستانه دور جدید مذاکرات، آمریکاییها میخواهند آخرین هماهنگیها را با اسراییل داشته باشند و به دلیل اینکه یکی از مهمترین اختلافات در گفتگوهای وین، نحوه و چگونگی بازگشت ایران به تعهدات هستهای خود است و این موضوع چالش برانگیز شده و اسراییل خودش را تاثیرپذیر از احیای برجام یا عدم احیای آن میگیرد، نظرات و ملاحظات رژیم صهیونیستی برای امریکاییها اهمیت زیادی دارد و این هماهنگیها و این سفر به خاطر چنین مسالهای صورت گرفته است.
به نظر میرسد که سفری که جیک سالیوان به تلاویو داشته پیامدهایی برای مذاکرات برجام و ایران داشته باشد. اما این پیامدها کدامند؟
بستگی دارد که ما نگاه خوشبینانه داشته باشیم یا بدبینانه. اگر نگاه بدبینانه داشته باشیم و فکر کنیم که این سفر برای هماهنگی های اولیه جهت یک نوع حرکت نظامی علیه برنامه هستهای ایران صورت گرفته، طبیعی است که این می تواند تهدیدی امنیتی برای ایران تلقی شود و در تصمیمات آینده کشور و به ویژه در دور هشتم گفتگوهای وین اثرگذار باشد. اما اگر نگاه خوشبینانه داشته باشیم، تاثیر مثبتی خواهد داشت. بعد از اینکه نتانیاهو از نخست وزیری خارج شد، آن اختلافات قبلی که بین نتانیاهو و بایدن وجود داشت و در ادامه اختلافات او با اوباما بود، کاهش پیدا کرده و واشنگتن و تلاویو به یک هماهنگیهای پایدار و منظمی در رابطه با احیای توافق هستهای با ایران دست پیدا میکنند.
تاثیر مثبت این سفر این است که نقش تحریک کنندگی یا اسپویلری که اسراییل در مذاکرات بازی میکند قابل کنترل میشود. نمیخواهیم بگوییم که اقدامات منفی این رژیم برای مانع تراشی و از بین بردن زمینههای توافق و احیای برجام به کلی متوقف میشود. اما این هماهنگیها میتواند تا حدودی بخشی از نگرانیهای تلاویو را برطرف کند. موضوع و مساله اصلی اسراییل این است که نسبت به تحولاتی که در وین اتفاق می افتد بی اطلاع است. بنابراین از این جهت میشود تاثیر مثبت را پیشبینی کرد. اما اینکه فکر کنیم اسراییل میتواند متغیر مستقل باشد، یعنی تاثیر بسیار تعیین کنندهای داشته باشد، اینطور نیست.
یک مسالهای که مطرح است اینکه دولت امریکا معمولا قولهایی را به تلاویو میدهد که تا این رژیم را با خود همراه کنند. البته دولت ترامپ بیشتر از این دست رفتارها داشت. اما امکان تکرار چنین تکنیکی برای اینکه تلاویو تبدیل به مهره سنگانداز در روابط بین امریکا و ایران نشود، وجود دارد؟
در یک حوزههایی که اشتراک نظر یا مورد اتفاق بین امریکا و اسراییل مثلا در رابطه با به عقب برگرداندن برنامه هستهای ایران و کاهش کمی و کیفی برنامه بعد از احیای توافق هستهای اختلاف نظری وجود نداشته و نیازی به وعده و وعید نیست. اما بیشتر مسائل بین این دو مسائلی است که در برجام اصلی وجود داشته و ممکن است الان موضوع اختلاف بین رژیم صهیونیستی و دولت بایدن باشد و تلاویو بخواهد در مورد برخی از موارد اعمال نفوذ کند. در این رابطه طبیعتا ممکن است هماهنگیهایی اتفاق بیفتد. اما اینکه وعدهها محقق خواهد شد دیگر اسراییل در آن نقشی نخواهد داشت و ریش و قیچی دست دیپلماتهای امریکایی میفتد تا چطور بتوانند به قولهای خود عمل کنند.