نامه استاد ممتاز و رئيس پيشين دانشگاه تهران به رئيس جمهور
دكتر غلامعلي افروز استاد ممتاز دانشگاه تهران و رئيس اسبق دانشگاه تهران در نامه اي به ابراهيم رئيسي رئيس جمهور به بياننقطه نظرات خود در حوزه مسائل آموزشي، فرهنگي و اجتماعي کشور پرداخت.
دكتر غلامعلي افروز استاد ممتاز دانشگاه تهران و رئيس اسبق دانشگاه تهران در نامه اي به ابراهيم رئيسي رئيس جمهور به بيان نقطه نظرات خود در حوزه مسائل آموزشي،فرهنگي و اجتماعي کشور پرداخت.
به گزارش عصر خبر، متن كامل اين نامه به شرح زير است:
“هُوالعلیم و هُو الحکیم
فرهیخته ارجمند ، برادرمکرم جناب آقای دکتر رییسیرئیس جمهور معظم ایران اسلامی و رئيس محترم شوراي انقلاب فرهنگي
با سلام و آرزوی سلامت وتوفیقات روز افزون الهی برای حضرت عالي و همکاران ارجمندتان اما بعد؛برخود فرض میدانم در جهت محقّق شدن هر چه بیشتر اندیشه متعالی و برنامه های مدبرانه و حکیمانه جناب عالی چند نکته مهم و قابل تأملي را پيرامون برخي از مسائل آموزشي، فرهنگي و اجتماعي کشور که همواره از دغدغههاي فکري اينجانب بوده و هست ، با اذعان به هوشمندی و بلنداندیشی آن برادر متعهد و دلسوز و توانمند معروض دارم. بیش از70 درصد از بزهکاران اجتماعی (گروه سنی زیر 18 سال) مقیم کانونهای اصلاح و تربیت سازمان زندانها، واماندگان تحصیلی از نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور میباشند! بسیاری از ایشان از دوره راهنمایی سابق و دوره اول متوسطه فعلی ، دچار افُت یا واماندگی تحصیلی شده اند. پژوهشهاي مستند انجام شده در دو دهه گذشته بیانگر آن است که ریشه اصلی واماندگی تحصیلی و کم اشتهایی ذهنی را میبایست در عدم تناسب ظرفیت هوشی درصد قابل توجهی از نوجوانان با ضریب دشواری محتوای دروس مدارس جستجو نمود. بدون تردید بزهکاران نوجوان هزینههاي فوقالعادهای را بر کشور تحمیل مینمایند. شایسته است؛ کتابهای درسی در بستر ارزشهای فرهنگی ، به صورت کاربردی ، مهارت محور و خّلاق پرور تولید و تالیف گردد و یقینا ، متناسب با ظرفیت هوشی جمعیت دانشآموزی جامعه با ضریب هوشی متوسط باشد. علاوه بر آن می بایست ، ترتیبی اتخاذ گردد تا ورودی های کلاس اول دبستان با کمترین واماندگی تحصیلی ، تا پایان دبیرستان تحت نظارت و هدایت مستمر معلمان و مشاوران در چرخه نظام تعلیم و تربیت کشور باشند. شایان ذکر است که : رسالت اصلی پیشگیری اولیه از ها پذیری های کودکان و نوجوانان کشور بر عهده وزیر بصیر و معلمان دلسوز و متعهد حاضر در افزون بر هفتصد هزار کلاس درس در گستره ایران اسلامی است. بدیهی است ، وجود یک سازمان قوی و پر اقتدار غیر دولتی در کنار و حامی وزرات آموزش و پرورش ، همچون سازمان اولیا و مربیان ایران می تواند در پویایی آموزش و پرورش و سلامت و رشد مطلوب دانش آموزان بسیار اثر بخش باشد. نکته بسيار مهم ديگري که ذکر آن را لازم ميدانم، تضييع ناخواسته حقوق عاطفي و اجتماعي اکثريت دانشآموزان پسر دبستاني در کشور ماست!* بدون ترديد حضرتعالي اذعان داريد که دبستان اولين و حساسترين نهاد رسمي اجتماعي است. بچهها بسياري از مقررات انضباطي و آئين تعاملات اجتماعي را مستقيم و غيرمستقيم در دبستان تجربه مينمايند. بسياري از نگرشهاي و بازخوردهاي اجتماعي کودکان در دبستان شکل گرفته و يا تکوين مييابد.* در دبستان، اين نهاد پرقداست آموزشي، فرهنگي و اجتماعي، پسر بچهها حق دارند که در کلاسهاي درس با معلمان محبوب و مطلوبي مأنوس گردند که همجنس خودشان باشند. پسر بچههاي دبستاني حق دارند در محيط دبستان با الگوهاي بزرگسالي محشور گردند که شاکله شخصيتي آنان آميزهاي از عطوفت، رأفت، محبت، مروت، صبوری ، منطق و استدلال و اقتدار باشد. پسر بچههاي دبستاني حق دارند در کلاسهاي درس خود همواره الگوهاي مطلوب، از مردان محبوب، توانمند، تلاشمدار، مومن ، مهربان و صبور و مثبتانديش را داشته تا با ايشان از سويداي دل همدلي و همانندي نمایند و منش استوار داشته باشند .* البته دختر خانم هاي دبستاني و دبیرستانی نيز دوست دارند و حق دارند در کلاسهاي درس خود الگوهاي محبوب، مطلوب، صبور و استواري از جنس خود داشته باشند. تا با همدلي و همانندي با ايشان آينده زيبا و پرنشاطي براي خود ترسيم نمايند.* در کشورهاي غربي نيز که در غالب مدارس کلاسها درس مختلط است، رعايت حقوق حقه عاطفي و اجتماعي شاگردان مورد توجه خاص قرار ميگيرد. يعني دانشآموزان (دخترها و پسرها) ميبايست در کلاسهاي درس خود هم حضور معلمان زن توانمند و صبور و مهربان را تجربه نمايند و هم با معلمان مرد تلاشمدار، گشادهرو، صبور و با محبت محشور شوند. با عنايت به اينکه آغاز تجربه بلوغ جنسي به دلايل گوناگون نسبت به چند دهه گذشته به طور قابل ملاحظهاي کاهش يافته است، به گونهاي که درصد قابل تأملي از دختر ها و پسرها در کلاسهاي چهارم ، پنجم و ششم دبستان بلوغ جنسي را تجربه مينمايند. شايسته و بايسته آن است که با يک نگاه عالمانه و عاقلانه و به دور از باورهاي کليشهاي ، در انديشه به اين مهم و تحقق بخشيدن به حقوق حقه رواني و اجتماعي همه کودکان و نوجوانان کشور به طور اعم و کودکان و نوجوانان دبستاني به طور اخص تدابير و اقدامات مقتضي مبذول گردد.* شایسته آن است که دانشآموزان دوره متوسطه نظری فقط در یک رشته عمومی، کاربردی، مهارت محور، فرهنگ محور و خّلاقپرور تحصیل نمایند، چراکه ادامه وضعیت موجود، يعني وجود رشتههاي رياضي- فيزيک، تجربي و علوم انساني (يعني همان رشتههاي رياضي، طبيعي و ادبي سابق) ریشه در دیدگاههای قدیمی حدود 100 سال پیش دارد که پایه تحصیلی در ايران ششم ابتدایی بود و در کل کشور فقط حدود 213نفر دیپلمه بود! اما امروزه که پايه تحصيلي در کشور در حدود ليسانس ميباشد، ديگر تخصصي باقي ماندن دوره دوم متوسطه هيچ توجيه علمي، منطقي و عقلاني جهان شمول ندارد! تقريباً در همه کشورهاي رشد يافته جهان دانشآموزان دبيرستاني در دورههاي نظري عموماً در يک رشته عمومي با ضرايب درسي متنوع تحصيل نموده و فقط يک نوع ديپلم عمومي و اساساً کاربردي دريافت ميدارند و در هر رشتهاي که مايل باشند و مستعد ميتوانند در دانشگاه ادامه تحصيل بدهند. بديهي است دانشگاههاي معتبر جهان ديپلمههاي علوم انساني کشورمان را بدون توجه به رشته تحصيلي دبيرستاني ايشان در دوره دوم متوسطه، ديپلمه دبيرستاني تلّقي نموده و در صورت هوشمندي و توانايي لازم آنها براي رشتههاي پيرا پزشکي و پزشکي، مهندسي و کشاورزي و … ميپذيرند.* خوشبختانه اخيراً دانشگاه علوم پزشکي تهران با پذيرش بدون آزمون نفرات اول المپياد علوم انساني در رشته پزشکي که با موفقيت چشمگير در اين رشته تحصيلي مينمايند بر همين معنا تأکيد نمودند که ملاک تحصيلي در رشتههاي دانشگاهي علاقه، انگيزه، هوش و استعداد است و نه صرف رشته تحصيلي آنها در دوره دوم متوسطه آن هم با وضعيت نه چنان مطلوب.* يقيناً با اصلاح اساسي دوره دوم متوسطه دیگر به کلاسها و دکانهای تجاری و مراکز تستزني و کنکورگری و تبلیغات آموزش های حافظه محوری که نظام آموزشی کشور بخصوص دوره متوسطه را از درون سست نموده و اقتدار عاطفي و اجتماعی معلمان را تضعيف مينمايد و در بسیاری از موارد خانوادهها را مضطرب و با فشارهاي رواني و اقتصادی مواجه ميکند نیازي نخواهد بود. چراکه در طراحي سوالات کنکور سراسري هيچ سوالي خارج از محتواي کتابهاي آموزشگاهي مطرح نميشود و مسلماً معلمان دبيرستانها ميتوانند به شايستگي محتواي کتابهاي درسي را به دانشآموزان بياموزند.* با توجه به ضرورت کاربردی و مهارت محور نمودن منابع درسی همه دانش آموزان ،به ویژه دوره متوسطه و با عنایت به افزایش ظرفیت هوشی کودکان سنین پیش دبستانی ، مطلوب آن است که دوره دبیرستان یک سال کاهش یابد و یک ساله پیش دبستانی به نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور اضافه شود.* شایسته آن است زمینهای فراهم گردد که همه کوکادن و نوجوانان سنین مدرسه (6 تا 18 سال) بهرغم تفاوتهاي فردي و مشاهده برخي آسيبها و محدوديتهاي زيستي، شناختي، عاطفي و فرهنگي حدقل 12 سال، مستقیم و غیرمستقیم تحت پوشش آموزشی، هدایتی ، نظارتی و حمایتی وزارت آموزش و پرورش قرار داشته باشند. به عنوان مثال حتی اگر دانشآموز دختری در یکی از مناطق شهری یا روستایی ایران در سن 15 سالگی پس از اتمام دوره اول متوسطه در کارگاه گلیم بافی مشغول گردد، در خانه خود به خانهداری مشغول شود و یا ازدواج نماید، میبایست حداقل تا 18 سالگی تحت نظارت و راهنمایی مشاوران حاذق. مجرب و متعهد نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور قرار داشته باشد. متأسفانه در حال حاضرحدود 30 درصد از جمعیت کودکان و نوجوانان سنین مدرسه قبل از 18 سالگی به دلایل مختلف، عمدتاً به دليل بیاشتهایی تحصیلی مدرسه را زودهنگام ترک میکنند، و چون عنوان اين گروه از واماندگان تحصيلي ديگر «دانشآموز» نميباشد تحت پوشش، نظارت و هدایت وزارت آموزش و پرورش نمیباشند و البته این گروه يعني خارج شوندگان از چرخه کامل 12 ساله نظام تعليم و تربيت کشور به طور قابل ملاحظهاي بیش از همسالان شاغل خود در مدارس در معرض آسیبهای روانی و اجتماعی قرار می گیرند.* «پديده ديپلم ردي» به ويژه در ميان آقا پسرها فوقالعاده رايج شده است، به گونهاي که در حال حاضر دهها هزار نفر از جوانان قبل از پايان تحصيلات دبيرستاني عمدتاً به خاطر بياشتهايي رواني و تحصيلي مدرسه را زودهنگام با عنوان نسبتاً جديد امّا معروف يعني «مدرک ديپلم ردي» ترک نموده و مينمايند!!بسياري از ديپلم رديها، بخصوص آنهايي که از نظر خدمت نظام وظيفه بلاتکليف باقي ميمانند اشتغال چندان مفيدي ندارند. اين گروه، يعني ديپلم رديها نميتوانند وارد دانشگاه شوند، اگر پايان خدمت وظيفه يا معافيت از خدمت نداشته باشند موفق به اخذ گواهينامه رانندگي و يا دريافت گذرنامه نيز نميشوند، ديپلم رديها عموماً جايگاه حمايتآميزي در خانواده ندارند، از آن جايي که اغلب احساساتي از ابهام و نگراني و بلاتکليفي بر شخصيت ايشان حاکم ميباشد از احساس خودارزشمندي و مطلوبانديشي اندکي برخوردار بوده و متأسفانه درصد قابل توجهي از اين گروه، يعني ديپلم رديهاي بلاتکليف دچار ناامنيهاي رواني و بعضاً آسيبهاي اجتماعي ميگردند. بدون ترديد اين گروه نيازمند خدمات ويژه مشاورهاي، هدايتي و حمايتي ميباشند. شایسته است با انديشه حکيمانه و سرمايهگذاري بلندمدت فرهنگي تدابيري اتخاذ گردد که برترین الگوهای بزرگسال، جامعه يعني هوشمندان خّلاقی که شخصیت ایشان آمیزههای است از عطوفت و محبت، منطق و استواری با بالاترین تحصیلات تخصّصّی و دانش روان شناسی آموزشگاهي در بیش از هفتصد هزار کلاس درس مدارس در گستره ایران اسلامی به خصوص در دبستانها که از بیشترین اهمیت برخوردارند در کسوت معلمي حضور داشته باشند. بديهي است سزاوار آن خواهد بود که حقوق ايشان، يعني معلمان هوشمند و فرهيخته و برگزيده بيش از ميانگين دريافتيهاي صاحبان ديگر مشاغل و مناسب کشور باشد. دانشگاهها در اغلب کشورهای پیشرفته جهان عمدتاً با سه اولویت خاص در جهت تحقّق رسالتهاي آموزشي و پژوهشي خود تلاش مينمايند. الف) دانشافزایی عمومی و کاربردی با انديشه دانشافزايي اقشار مختلف مردمب) تربيت نیروهای تخصّّصی و حرفهای موردنیاز جامعه مثل معلم، پزشک، مهندس ، روانشناس و مشاور و حسابدارج) تربیت پژوهشگران خلّاق و نوآوري که بتوانند سر حلقه زنجيره علوم و فناوري نوين را در دست بگيرند و حلقه نويني بر آن بيفزايند* شایسته آن است تعدادی از دانشگاههاي برتر کشور با امتیازات ویژه و آزمون اختصاصي کتبي و مصاحبه هدفمند علمي و حرفهاي امکان پذیرش دانشجویان تیزهوش و خّلاق را از نقاط مختلف کشور داشته باشند و با جلب همکاری تمام وقت اساتید متخصص، مجرب، پویا و خّلاق، رسالت اصلي آنها پرورش محققان خّلاق و پژوهشگران نوآور باشد. بدیهی است این دانشگاهها به مثابه مراجع علمی به ازای هر 3 تا 5 دانشجوي تمام وقت دورههاي دکتري از یک نفر عضو هیأت علمی برجسته برخوردار خواهند بود.* مدیران گروههای آموزشی نقش کاملاً کلیدی در رشد علمی و ارتقای فرهنگی دانشگاهها دارند. شایسته آن است که مدیران گروههای آموزشی از میان اساتید متخصص، متدين، مجرب، هوشمند خّلاق و محبوب با صبغه فرهنگی به گونهای انتخاب شوند که بتوانند همزمان با رهبری آموزشی، مستقیم و غیر مستقیم، مدیریت رفتار فرهنگی دانشجویان خود را نیز عهدهدار شوند. به سخن دیگر بهتر آن است که عنوان مدیران گروههای آموزشی” به عنوان مدیران گروههای آموزشی و فرهنگی” با وظایف و رسالتهای خطیر آموزشی و فرهنگی تغییر یابد. بدون ترديد ارزشهاي فرهنگي با مؤلفههاي آموزشي و انديشههاي والاي اساتيد متخصص و مؤمن و متعهد در کلاسهاي درس بهتر، زيباتر و مؤثرتر انتقال مييابد.* بالطبع با عنایت به این مهم ، شایسته آن خواهد بود که عنوان معاونان آموزشی وزرات علوم تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و دانشگاهها نیز به “معاون آموزشی و فرهنگی” با مسؤلیتهای خطیر آموزشی و فرهنگی تغییر یابد.شایسته آن است در هر دانشگاهی اساتید مجرب و توانمند مشهور و محبوب تدریس برخی از دروس دانشجویان جدیدالورود را در همان نیمسال اول عهدهدار شوند. این مهم میتواند اثربخشی فوقالعادهای در تقویت نگرشهای مثبت، افزایش انگیزههای تلاش، نشاط و بهداشت روانی دانشجویان تازه وارد داشته باشد.* در همین ارتباط، بسیار مطلوب خواهد بود تدریس دروس عمومی دانشجویان رشتههاي مختلف دانشگاهها توسط اساتید فرهیخته و توانمند، متعهد، مجرب و خوش سابقه، محبوب و مطلوب خودشان در دانشکدهها و گروههاي آموزشي انجام پذیرد. در واقع این مهم، یکی از اساسیترین گامهای فرآیند حاکمیت ارزشهای اسلامی در دانشگاهها میباشد. تأسیس مراکز خدمات روانشناسی و مشاوره ازدواج و خانواده با حضور روان شناسان و مشاوران حاذق و توانمند و مجرب و مورد وثوق و همکاری اساتید پر سابقه و خّلاق و محبوب در دانشگاهها و دانشکدهها میتواند فوقالعاده مؤثر و مفید باشد. حضور داوطلبانه و غیررسمی اساتید موفق و محبوب در خوابگاههای دانشجویان و گفتگوی صمیمانه با ایشان همواره اثربخشی فرهنگی و آموزشی بسزایی به همراه داشته خواهد داشت. چنانچه زمینه محقق شدن این مهم توسط مدیریت آموزشی و فرهنگی دانشگاهها به گونهای طراحی شود که جمعی از اساتید محبوب و توانای دانشگاهها، حداقل ماهی یکبار ملاقات صمیمانه با دانشجویان غيربومي در مجتمعهاي خوابگاهي داشته باشند فوقالعاده ارزشمند خواهد بود. در واقع خوابگاههای دانشجویی خود يک دانشگاه سایه و پر اهمیت است. شایسته آن است مدیریت کلان فرهنگی و هنری کشور به گونهای باشد که مجموعه برنامههای فرهنگی و هنری همانند حلقههای زنجیر، متناسب و مرتبط، جهتدار و هدفمند زنجیره بزرگ و منشور فرهنگی کشور را با حاکمیت ارزشهای خانواده، تقویت احساس خودارزشمندی، هویت ملی و مديريت رفتار فرهنگي قشرهاي مختلف مردم را فراهم نمايد. بدون تردید در اين مهم يعني در مدیریت کلان فرهنگی شایسته آن است که به طور غیرمستقیم از همه نهادها، فرصتها، مؤلفهها و فرآوردههای اجتماعی، اقتصادی و صنعتی و خدماتی کشور با عنایت به اصول و روشهای مؤثر روانشناسی اجتماعی استفاده گردد، ايجاد و تقويت نگرشهاي مثبت اجتماعي نسبت به ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي و استحکام کانون خانواده فوقالعاده مهم و اساسي است.* در عرصه هنر، توليد فيلمها و مجموعههاي سينمايي و تلويزيوني با هدف ترسيم زيباي وضعيتهاي مطلوب در جامعه اسلامي به ويژه در حوزههايي همچون خانواده مطلوب، مدرسه زيبا و پرنشاط، محله و همسايههاي پرمحبت و صبور، بازار پاک و پُر از صدق و صفا، اداره خدمت بيمنّت و بيتوقع، و به تصوير کشيدن زيباترين، گيراترين و پرجاذبهترين رابطهها در گستره ارتباطات انساني، رابطه زنها و شوهرها، والدين و فرزندان، معلمان و شاگردان، طبيبان و مراجعان، همسايگان و خويشان، مديران و کارکنان و… ميتواند در تقويت فرهنگ والاي جامعه ايران اسلامي فوقالعاده مؤثر واقع گردد. چراکه همه انسانها فطرتاً نيازمند مشاهده و تجربه وضعيتهاي مطلوب و دلنواز هستند.در کنار اجرای بایسته و مدبرّانه نظام پزشک خانواده، طراحی و اجرای مطلوب برنامه جامع و فراگیر روان شناس/مشاور خانواده، به گونهای که به طور متوسط هر 500 خانواده بتوانند به نحوه مطلوبی از خدمات حرفهای یک روان شناس حاذق، مجرب، مومن و متعهد و مورد وثوق بهرهمند گردند، میتواند در ارتقای بهداشت و سلامت روانی خانوادهها و بالطبع جامعه فوقالعاده مؤثرواقع گردیده و از بسیاری از آسیبهای زیستی و اختلالات روانی اجتماعی پیشگیری نماید. بدیهی است ، طراحی مطلوب و حسن اجرای برنامه مشاور حقوقی خانواده نیز ( برای هر 500 خانواده یک مشاور حقوقی ) می تواند بسیارموثر واقع گردد.جناب دکتر رییسی بزرگوار،* حضرتعالی نیک میدانید که خانواده تنها نهاد فطری، طبیعی، بیبدیل و جاودانه انسان است، چرا که خداوند حکیم اساس خلقت خود را بر زوجیت استوار نموده است و زن و شوهر دو رکن اساسی خانواده میباشند. در این معنا، همه ديگر نهادهای جامعه، چون مسجد و مدرسه حوزه و دانشگاه، اداره و وزارت، بازار و تجارت همه و همه برای قوام و دوام این نهاد فطری یعنی خانواده بنا میگردند. به سخن دیگر در یک نگاه ژرف همه را باید در خانواده ببینیم و همه را برای خانواده بخواهیم! به سخن دیگر ، همه در خانواده و همه برای خانواده.کودک و نوجوان و جوان، میان سال و سالمند، زن و مرد، کوچک و بزرگ همه و همه را باید در خانواده دید. و همه دیگر نهادها و سازمانهای جامعه را برای پایداری و تحکیم نظام خانواده تلقی نمود. در واقع مضمون اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز باعنایت به این مهم بر خانواده محور بودن همه برنامههای دولت تأکید مینماید:” از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای و مربوط باید در جهت آسان کرد نتشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن استواری روابط خانواده بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.” لذا شایسته است محور همه هدفها، جهتها و برنامههای کلی دولت بر پاسداری از حریم پر قداست کانون خانواده استوار باشد. يعني آموزش و پرورش خانواده محور، بهداشت خانواده محور، رادیو و تلويزیون خانواده، تجارت خانواده محور، صنعت خانواده محور، فرهنگ خانواده، محور، پليس خانواده محور، امنيت خانواده محور و …برهمین اساس شایسته و بایسته است که یک وزارتخانه قوی و مقتدر بنام وزارت خانواده با هدف واندیشه پاسداری از قداست و استحکام خانواده ایجاد گردد.این وزارت پر اقتدارخانواده می تواند با تجمیع بعضی سازمان های و بخش های وزارتخانه ها نظیر ، سازمان بهزیستی، معاونت جوانان وزارت ورزش، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری ، و بخشی از وزارت کار و تعاون و رفاه اجتماعی تاسیس گردد.* بدون تردید وزارت خانواده میتواند با فراهم نمودن زمینههای فرهنگی، اجتماعی و حمایتی ازدواج به هنگام جوانان با رویکرد انتخاب دقیق و عروسی آسان، طراحی و برنامهریزی دورههای آموزشی دانشافزایی زوجهای جوان با هدف افزایش رضامندی زناشویی و پیشگیری از همسرگریزی، جدایی و طلاق، طراحی و مدیریت و هماهنگی خدمات تخصصی مشاوره ازدواج و خانواده، طراحی و تدوین برنامههای حمایتی و نظارتی ویژه خانوادههای آسیب دیده و حمایت طلب با استفاده از صاحب نظران متخّصّص و مجرب و بهرهمندی ازامکانات همه وزارتخانهها و سازمانها به ویژه تشکیلات دفتر امور زنان وابسته به ریاست جمهوری و نظایر آن نقش فوق العاده کلیدی در ارتقای فرهنگ کشور داشته باشد.در خاتمه این یادداشت دلسوزانه با عنایت به اهمیت بهرهمندی مدبرانه از صاحبان اندیشه، هوشمندان توانا، پژوهشگران حاذق واساتید و نظریه پردازان خّلاق در حُسن مدیریت امور کشور ایجاد شوراهای راهبردی هماندیشی را در بخشهای مختلف دولت امری فوقالعاده مهم وضروری به نظرمیرسد.شوراهای هماندیشی صاحبنظران بصیر و مجرب و خّلاق با وزرا و معاونان ایشان در بخشهای مختلف دولت با مدیریت یکی از اساتیدصاحب نظر ومدبّر، مجرب و توانا میتواند در برنامهریزیهای عالمانه و مدبرانه برای تحقق مطلوب اهداف و رسالتهای خطیر وزارتخانهها و سازمانهای ذیربط و بهرهوری بایسته از همه امکانات و دستاوردها و فرآوردههای مورد انتظار فوقالعاده مؤثر واقع گردد. فیالمثل، شورای هماندیشی بخش”آموزش و فرهنگ”میتواند باحضور پنج نفر از صاحبنظران و اساتید برجسته و توانمند و عضویت وزرای آموزش و پرورش، علوم تحقیقات و فناوری، بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و فرهنگ ارشاد اسلامی به ریاست یکی از صاحبنظران مجرب و بصیر در اطاقهای هماندیشی ریاست جمهوری جلسات هفتگی خود را آغاز نماید. به همین صورت سایر بخشهای متفاوت دولت نیز همچون بخش خدمات عمومی و اجتماعی، بخش تجارت و صنعت و بخش سیاست و امنیت میتواند با بهرهمندی از پشتوانه علمی و فکری اعضای بصیر و فهیم شورای هماندیشی فوقالعاده پویا و پرثمر گردد.با پوزش از تصدیع از خالق مهربان سلامت و توفیقات روز افزون حضرتعالی، همراهان و همکاران ارجمندتان را درخدمت به جامعه ایران اسلامی مسألت دارم.
دکتر غلامعلی افروزاستاد ممتاز دانشگاه تهران دیماه 1400