آنتي بيوتيك ها، تهديدي براي آينده
سالهاست كه درباره آسيبهاي ناشي از تجويز بيش از حد آنتيبيوتيكها نوشتهام و اما بهترين نمونه و شاهد بر اين مدعا، را ميتوان استفاده از آمارهايي كه بيانگر تمايل روزافزون پزشكان به تجويز بيش از حد آنتيبيوتيكها است، دانست. هماكنون از هر شش داروي تجويزي، يكي آنتيبيوتيك است و امروزه حداقل يكصد نوع مختلف آنتيبيوتيك در بازار موجود است.
چند دهه پيش بود كه گسترش آنتي بيوتيكها سبب شد تا بسياري از مردم تصور
نمايند كه ديگر تقريباً آدمي بر بيماريهاي عفوني غلبه كرده است، اما در
اين مسير، حرص و حماقت آدمي به چالشهايي جديد دامن زد، به نحوي كه رويكرد
سه دسته به اين فرآورده جديد، به نحو چشمگيري از تأثيرگذاري آن كاست. اين
سه دسته عبارتند از: شركتهاي توليدكننده آنتي بيوتيك، پزشكان و صنعت
دامداري. نتيجه عملكرد آنها را ميتوان امروزه در مرگ ميليونهانفر
جستجو كرد و در اين روند، سياستمداران و مسئولان نيز بيتوجه به عمق اين
موضوع، تنها نظارهگر آن بودهاند.
افزايش
مرگومير مردم مبتلا به بيماريهايعفوني،دقيقاً در دورهايكه شاهد
افزايش انواع آنتيبيوتيكها بودهايم،خود دليليبر شكست آنتيبيوتكها
و افزايش آسيبپذيري ما در برابر عفونتهاست. نيم قرن پيش و با ورود
آنتيبيوتيكها به بازار، بسياري از مردم تصور نمودند كه ديگر دوره
بيماريهاي عفوني بهسرآمده است. تقريباً در سال ۱۹۵۲، كليه بيماريهايي
كه عامل آن «استافيلوكوكسينها» بود، با پنيسيلين قابل درمان بودند.
اما در سال ۱۹۸۲، درمان حدود ۹۰ درصد از بيماريهايي كه عامل آن اين
باكتري بود، نيازمند آنتيبيوتيكي غير از پنيسيلين بود. ديگر پنيسلين
يعني معروفترين و البته ارزانترين و رايجترين آنتيبيوتيك موجود در
جهان، توانايي مقابله با چنين بيماريزايي را ندارد.
حكايت استافيلوكوكسين
اين
باكتري كه رايجترين باكتري ها محسوب ميشود، به راحتي از شخصي به شخص
ديگر منتقل ميشود. حتي انتقال آن با يك دست دادن معمولي نيز ممكن ميگردد
و حتي امكان انتقال ساده آن به حيوانات خانگي هم وجود دارد. در عمده
موارد، سيستم ايمني بدن، توانايي واكنش سريع و موثر در برابر اين عامل را
دارد و تنها زماني ميتواند اين باكتري به مشكلي جدي مبدل شود كه مثلا
وجود زخمي در بدن، شرايطي را حاصل آورد كه سيستم ايمني بدن نتواند خود را
با شرايط جديد منطبق سازد. در چنين حالتي است كه اين باكتري ميتواند به
تهديد كنندهاي خطرناك تبديل شود. با هدف توقف مرگ و ميرهاي ناشي از تاثير
چنين عاملي در محيط بيمارستانها يعني يكي از رايجترين محلهاي حضور اين
باكتري، پزشكان اقدام به استفاده منظم از آنتي بيوتيكها در افرادي كردند
كه احتمال خطر در آنها بيش از ديگران بود و اين افراد هم عمدتاً بيماران
بخشهاي جراحي بيمارستانها بودند، اما پزشكان هيچ توجهي به اين موضوع و
پيامدهاي آن نداشتند؛ كاري كه دراولين مرحله ميتوانست با افزايش مقاومت
عوامل بيماريزا همراه شود. استافيلوكوكسين تنها باكترياي نبود كه در
جريان به عامل مقاومت تبديل شود؛ جذام كه به راحتي تا اواخر دهه ۱۹۷۰ به
بيمارياي قابل درمان تبديل شده بود، ناگهان به واسطه ظهور نوعي باكتري
مقاوم در اتيوپي كه بدين بيماري دامن ميزند، به معضلي جدي در اين منطقه
تبديل شد. سوزاك ديگر بيمارياي بود كه عملاً در سراسر جهان در برابر
پنيسيلين و ديگر داروهاي از اين دست، مقاوم شدند. در سال ۱۹۹۰ هشتاد درصد
بيماراني كه شيگلا عامل آنها بود، در برابر آنتيبيوتيكها مقاومت
يافتند. مالاريا كه ظاهراً در دهه ۱۹۵۰ به كنترل آدمي در آمده بود، در اثر
مقاومت يافتن عامل بيماريزايش، مجدداً به بيماري مرگبار تبديل شده است.
سل كه هنوز هم از سوي برخي پزشكان به عنوان بيماري قرن نوزدهم شناخته
ميشود، مجدداً به بيماري جدياي تبديل شده است، به طوري كه يونيسف هم
اكنون نسبت به مقاومت يافتن مجدد عامل اين بيماري در برابر آنتيبيوتيكها
هشدار داده است؛ بيمارياي كه هم اكنون، سالانه سه ميليون نفر را از پاي
درميآورد.
از آغاز دهه نود، پزشكان كشورهاي توسعه يافته با
تجويز آنتيبيوتيكها در مقادير بالا، اقدام به مقابله با بيماريهاي
عفوني نمودند. همچنين آنها با تجويز آنتيبيوتيكها براي افراد سالم،
درصدد برآمدند تا آنها را در برابر عفونتهاي احتمالي مقاوم نمايند و
بيشك صنعت دارو هم از چنين رويكردي سودي هنگفت عايد خود نمود و از همين
رو، مخالفتي نسبت به علمكرد پزشكان از خود نشان نداد.
در كشورهاي
توسعه نيافتهاي كه در بسياري از موارد، مردم حتي به پزشك دسترسي
نداشتهاند، بيماران به راحتي از پس بسياري از اين گونه عفونتها
برآمدهاند و نكته مضحك آن است كه هم اينك بسياري از كارشناسان و ناظران
در كشورهاي توسعه يافته، استفاده مفرط و بيحساب و كتاب آنتيبيوتيكها در
كشورهاي در حال توسعه را دليل چنين تهديد جديد جهاني، يعني مقاومت يافتن
عوامل بيماريزا در برابر آنتيبيوتيكها، ميدانند.
حقيقتاً
چشمانداز پيش رويمان تيره و تار است. بيماريهاي عفونياي كه تصور
ميكرديم بر آنها فايق آمدهايم، دوباره بازگشتهاند و مردم بيش از پيش،
در نتيجه عفونتها جان خود را از دست ميدهند. ميكروبها قويتر شدهاند و
توانايي ما در مقابله با آنها روز به روز كاهش يافته است.
تجويز بيش از حد آنتي بيوتيكها
سالهاست
كه درباره آسيبهاي ناشي از تجويز بيش از حد آنتيبيوتيكها نوشتهام و
اما بهترين نمونه و شاهد بر اين مدعا، را ميتوان استفاده از آمارهايي كه
بيانگر تمايل روزافزون پزشكان به تجويز بيش از حد آنتيبيوتيكها است،
دانست. هماكنون از هر شش داروي تجويزي، يكي آنتيبيوتيك است و امروزه
حداقل يكصد نوع مختلف آنتيبيوتيك در بازار موجود است.
بررسيهاي
من حكايت از آن دارد، از هنگامي كه براي نخستين بار پزشكان اين فرصت را
يافتند تا با استفاده از آنتيبيوتيكهايي چون پنيسيلين به مقابله با
بيماريهاي عفوني بروند، براي چندين دهه، حدود نيمي تا سه چهارم همه
تجويزها، غيرضروري و اشتباه بوده است كه ماحصل آن، خلق شرايط كنوني است.
يكي
از دلايل تجويز بيش از حد دارو آن است كه اصولاً پزشكان در مواجهه با
بيمار، ميخواهند به هر ترتيب كاري كنند و در بين داروها هم،
آنتيبيوتيكها از معمولترين و پيش پا افتادهترين مواردي هستند كه
ميتوان از آنها بهره برد، اما دليل مهمتر اين پديده آن است كه بيشك
پزشكان تحت تأثير شركتهاي دارويي قرار دارند و توليدكنندگان
آنتيبيوتيكها هم ميخواهند كه توليداتشان در مقادير بالا تجويز شود و
برايشان هم فرقي نميكند كه اين تجويزها ضروري است يا خير. ديگر امروزه بر
كسي پوشيده نيست كه بسياري از سودمندترين داروهايمان، در نتيجه مصرف بيش
از حد ارزش خود را از دست دادهاند و ديگر بر بيمار تأثيري ندارند.
هنگامي
كه پزشكان براي كوچكترين سرفه و يا عفونتي جزئي كه خود به خود در طول چند
روز مرتفع ميشود، اقدام به تجويز قرص و دارو مينمايند، بايد هم شاهد
چنين وضعيتي باشيم، امروزه سرماخوردگي و آنفولانزاهاي با عامل ويروسي،
ديگر در برابر آنتيبيوتيكها آسيب پذير نيستند، استفاده بيحد و حساب از
مقادير زياد آنتيبيوتيك، بيش از پيش از مقاومت ما در برابر عفونتها
كاسته و در مقابل، بر توانايي ميكروبها افزوده است.
اما افزايش
مقاومت آنتيبيوتيكها، خود به مهمترين عامل خلق مشكلاتي جدي به ويژه در
محيط بيمارستانها دامن زده است. هم اينك از هر بيست بيمار حاضر در
بيمارستانها، يكي به نوعي عفونت مبتلا ميشود و بيشك يكي از عوامل گسترش
چنين عفونتهايي، پزشكان و پرستاراني هستند كه غالباً از شستشوي دستان
خود غفلت ميورزند. در اواسط قرن نوزدهم، ايگناز فيليپيني اثبات نمود كه
عمده مرگ و ميرهاي پس از زايمان نوزادان، به واسطه دستان آلوده پزشكان است
كه متأسفانه اين پيام ساده و روشن، مورد غفلت جامعه پزشكي قرار گرفته است.
بررسيهاي متعدد بيانگر آن است كه پزشكان و پرستاران، خيلي كمتر از حد
ضرورت، اقدام به شستشوي دستان خود ميكنند و برخي به بررسيهاي ديگر حكايت
از آن دارد كه يك سوم عفونتهاي بيمارستاني، محصول دستان آلوده است.
ظهور ابرميكروبها
ظهور
استافيلوكوكسينهاي مقاوم در برابر آنتيبيوتيكها در اواسط دهه ۱۹۸۰، از
نشانههاي آغازين مشكل آفريني چنين تجويزهايي بود. در ابتدا، ابر
ميكروبها تنها در بيمارستانها يعني در محلهايي كه سيستم ايمني بدن در
نتيجه افزايش فشارهاي روحي و جسمي كاهش مييابد، مشكل آفرين شدند. به
عبارتي، بيمارستانها را ميتوان محل ظهور پرورش ابرميكروبها برشمرد.
امروزه،
هزينههاي هنگفت مقابله با چنين ارگانيسمهاي جديدي كه محصول عملكرد
پزشكان هستند، خود به مشكلي جدي تبديل شده است. در ايالات متحده، هزينه
مازاد مقابله با اين گونه ارگانيسمهاي جديد و مقاوم، در مقايسه با اواخر
دهه هشتاد، بالغ بر ۳۰ ميليارد دلار در يك سال است.
تهديد سالمونلا
در
سال ۱۹۹۳ بود كه سالمونلا به بيمارياي كم و بيش غيرقابل درمان تبديل شد و
هم اكنون به تهديدي جدي عليه سلامت آدمي درآمده است. بر طبق گزارش وزارت
كشاورزي ايالات متحده، همه ساله ۶۶۱ هزار نفر از مردم اين كشور به اين
بيماري مبتلا ميشوند كه چهارصد نفر از آنها جان خود را از دست ميدهند.
اما
مسئله مهم درباره اين باكتري آن است كه انواع مختلف از آن، تقريباً در
برابر آمپيسيلين، استرپتومايسين، تتراسيكلين، سولفون آميدها و كلرو
آمفنيكل مقاومت يافتهاند و با اين روند، ديري نخواهد گذشت كه اين نوع
باكتري در برابر تمامي آنتيبيوتيكهاي موجود مقاوم خواهد شد و در اين
صورت است كه آمار مرگ و مير مبتلايان به آن، ناگهان سر به فلك خواهد زد.
دامداران بي مسئوليت
يكي
ديگر از مهمترين دلايل اين پديده، استفاده مفرط دامپروران از
آنتيبيوتيكهاست و از اين رو، اين طبقه مستقيماً مسئول مرگ ميليونها نفر
هستند.
جاي بسي تعجب است كه بيشي از نيمي از آنتيبيوتيكهاي
موجود در بازار توسط دامداران به حيوانات سالم خورانده ميشوند؛ چراكه اين
مواد به اندازه و وزن اين حيوانات ميافزايند، اما دليل چنين مسئلهاي
چيست؟ اول آنكه دامداران برآنند تا با خوراندن آنتيبيوتيكها به حيوانات
خود، از بروز بيماريهاي بالقوه ممانعت به عمل آورند. حيوانات در
دامداريهاي مدرن امروزي، به نحوي خيرهكننده در برابر بيماريهاي ساده
آسيبپذيرند و جداي از آن، به شدت تحت فشارهاي روحي نيز قرار دارند.
آنتيبيوتيكها از جمله مواردي هستند كه ميتواند در زنجيره غذايي آنها
وارد شده و آنها را در چنين شرايطي سالم نگه دارد. از سويي ديگر،
آنتيبيوتيكها ميتوانند از گسترش سريع بيماري در بين حيواناتي كه در
چنين فضاهاي غير طبيعياي زندگي ميكنند، جلوگيري نمايد و ظاهراً هم در
چنين شرايطي، استفاده از آنتيبيوتيكها اجتناب ناپذير مينمايد. اما عمده
دامداران نه براي درمان بيماري كه صرفاً به عنوان اقدامي پيشگيرانه به
استفاده از آنتيبيوتيكها مبادرت ميورزند كه استفاده مفرط و روزمره از
آنها، خود از تأثير اين مواد ميكاهد.
از دهه ۱۹۴۰ به بعد كه
مشخص شد، آنتيبيوتيك بر وزن حيوانات ميافزايد، استفاده گسترده از اين
مواد با هدف دستيابي به سود بيشتر رواج يافت. اما آنچه استفاده دامداران
را از اين مواد شگفتآور ساخته، اين است كه بيماران براي استفاده معمول از
يك آنتيبيوتيك ساده، نيازمند تجويز پزشك هستند و اين در حالي است كه
دامداران ميتوانند انواع آنتيبيوتيكها را در مقادير عظيم و بدون هيچ
گونه تجويزي خريداري نموده و به حيوانات خود بخورانند.
استفاده
از آنتيبيوتيكها در حيوانات، علاوه بر افزايش مقاومت آنها در برابر
اينگونه مواد، با باقي ماندن در گوشت و شير حيوانات مصرف كننده همراه است،
به طوري كه در يكي از آزمايشهايي كه بر روي شيرهاي موجود در بازارهاي
آمريكا بهعملآمد، مشخصشد كه پسمانده ۵۲ نوع آنتيبيوتيك مختلف در
آنها وجود دارد.
موضوع به مراتب ناگوارتر، وجود شواهدي مبني بر
انتقال چنين مقاومتي از گونهاي به گونههاي ديگر است كه ميتواند به
مشكلي جدي تبديل شود. باوجود عفونتهاي خطرناكي كه هماينك شيوع يافتهاند
و هيچ راه درماني براي آنها وجود ندارد و عملاً در برابر همه
آنتيبيوتيكها از خود مقاومت نشان دادهاند، اين احتمال وجود دارد كه اين
مقاومت به ديگر ارگانيسمهاي موجود در طبيعت منتقل شود.