حبیب کاشانی: در ماجرای علی دایی بیتدبیری از من بود در هیئت احمدینژاد مدیرعامل پرسپولیس شدم
خبرورزشی نوشت: حبیب کاشانی مدیرعامل سابق پرسپولیس میگوید چون حاضر نشد از شورای شهر استعفا دهد، اجازه ندادند به تیم سابقش برگردد
.
حبییب کاشانی مدیرعامل سابق پرسپولیس که به همراه این تیم چند جام قهرمانی هم بدست آورده در برنامه تلویزیونی دست خط صحبتهای جالبی در خصوص باشگاه پرسپولیس و فوتبال ایران مطرح کرده است که گزیده ای از آن را در ادامه میخوانید.
*AFC و فیفا قواعد خاص خودش را دارد و آنها اصرار دارند از فوتبال دولتی خارج شویم و متاسفانه ما نمیخواهیم خارج شویم. این ایرادات قانونی است که به ما ابلاغ کردند و فرصت زیادی داشتیم. از سال ۱۳۷۶ مصوبه هیات دولت بود – در دوره آقای خاتمی – که این دو باشگاه خصوصی شوند. ۲۴ سال گذشته است، این زمان زیادی است و چندین و چند وزیر در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران قول دادند، ولی نتوانستند به وعده خودشان عمل کنند.
*چه جوانهایی منتظر شدند و چه سناریوهایی نوشته شد و چه زمانهایی تعیین شد و در نهایت ۲۴ سال گذشته است. به هر حال عده ای در داخل کشور هستند که اطلاعات داخلی ما را به بیرون میدهند و اطلاعاتی که آنها دارند اطلاعاتی است که از داخل کشور داده شده است. الان به خوبی یا بدی این کار نداریم، اما یکسری وظایف داریم که باید به درستی انجام دهیم. اگر میخواهیم فوتبال ما بعنوان یک فوتبال در دنیا مطرح شود باید چارچوبهایی را طی کنیم. باید یک وظایفی را طی کنیم، اگر اینها را رعایت نکنیم، هر بار برای ما مشکل ایجاد میشود.
*بعد از من فکر کنم ۱۱ مدیرعامل عوض شده است. اخیرا من خدمت علی آقا پروین بودم، میگفتند به دوستی که قبول کردند و پرسپولیس را گرفتند گفته شد اگر ۲۰۰ میلیارد پول در دست دارید بروید. اگر ندارید، نرو. این که دوباره شروع شد، بازیکنان اعتصاب کنند، سر بازی نروند. حق آنهاست. شاید برخی بگویند فوتبالیست هستند و چنین و چنان هستند ولی من میگویم توافقی شد و حقوقی تعیین شد، بنا به این حقوق آنها خانواده و زندگی دارند. برای این حقوق حساب باز میکنند. زمانی که باشگاه بودم گفته بودم کسی برای گرفتن حقوق حق ندارد به باشگاه بیاید. کارداران میتوانند مراجعه کنند و وظیفه ماست که حقوق را سر وقت به حساب بریزیم.
*یک زمانی پولی حدود ۹۵ میلیون تومان به حساب یکی از بازیکنان ریخته بودند. به حساب آقای شیث رضایی ۹۵ میلیون تومان ریخته بودیم، قسمتی از قرارداد او بود. ایشان در حساب خودش ۳۰ هزار تومان داشت. میگوید به عابربانک رفتم و ۱۵ هزار تومان را کشیدم، مبلغ را دیدم ولی باور نکردم این پول در حساب من است. میگفت جرات نکردم پول از حساب بردارم، دفعه بعد ۱۶ هزار تومان از حساب نکشیدم و همان ۱۵ هزار تومان کشیدم ولی همان مقدار در حساب بود. به شوخی میگفت به باشگاه آمدم و دیدم اینها حقوق را واریز کردند و گفتم فکر نمیکنید ما سکته میکنیم اینقدر پول را برای ما واریز میکنید؟ یعنی همه فکر میکنند باید با دعوا و درگیری پول را دریافت کنند ولی اینطور نیست
یکی از دوستان شورا به من گفتند مایل هستند شما بیایید مشروط بر اینکه شما از شورا استعفا کنید. من هم گفتم شورا منع قانونی ندارد چون شغل محسوب نمیشود و اگر شغل محسوب میشد، بازنشستهها نمیتوانستند ثبت نام کنند. البته من بازنشسته نیستم، از این باب میگویم که شغل نیست، هر چند من بازنشسته نیستم. چون منع قانونی ندارد لزومینمیبینم استعفا کنم و به رای مردم بی اعتنایی کنم و آنجا بروم.
*فیفا میگوید قاعده خاص خودم را دارم و میخواهم سیاست با فوتبال قاطی نشود ولی از سوی دیگر این میزان پول پرسپولیس مانده و میگویند نمیتوانیم بخاطر تحریم به شما بدهیم. این دقیقاً یک رفتار متناقض است. نه تنها پرسپولیس بلکه فدراسیون فوتبال هم همین مشکل را دارد. چرا الان نمیتوانیم از VAR استفاده کنیم؟ مگر این ابزار و جزئی از فوتبال نیست؟ چرا یک کشور باید تحریم باشد و نتواند از VAR استفاده کند؟ این اگر یک وسیله برای کمک به داوری فوتبال است، چه بحثی دارد؟ در یک جا باید بایستیم.
*وقتی من وارد باشگاه شدم ، اطلاعاتی از باشگاه نداشتم. من در یک حادثه مدیرعامل باشگاه پرسپولیس شدم. یک روزی در هیات احمدی نژاد بودیم. او گفت به پرسپولیس بروید. همه گفتند چرا اینطور بیان کردید، ولی واقعاً همین اتفاق افتاده بود. بعداً هم آقای علی آبادی گفت آقای رئیس جمهور به ایشان گفتند باید مدیرعامل پرسپولیس شوی. ۶ ماه بعد نامه ای آمد که شما بدهکار هستید که واقعاً در آن زمان پول نداشتیم. یک ماه فرصت داشتیم، اما پول را در ۴۳ روز واریز کردیم. عملاً ۱۳ روز بعد از مدت قانونی بود. وکلای ما بندی پیدا کردند، در ایران هم وجود دارد یعنی پروندههایی که به اول فروردین میخورد، آن چند روزی که تعطیلی رسمیاست به آن زمان اضافه میشود یعنی اگر ۵ فروردین یا قبلاً ۱۳ فروردین بود، این مدت به آن یک ماه فرصت اضافه میشود. یک بندی وکلا پیدا کردند و بیان کردند که یک ماه فرصت داشتیم و در ۴۳ روز واریز کردیم، اما طبق این بند یک ماه فرصتی که داده شد ۱۵ روز به ایام ژانویه خورد، چون همه کشورها تعطیل بودند در نتیجه فرصت ۴۵ روزه شد. ما در ۴۳ روز پرداخت کردیم و عملاً حق نداشتند از ما ۶ امتیاز کسر کنند.
*حتی زمانی که پرسپولیس قهرمان شد شاید یک ساعت بعد از بازی تلفن من زنگ خورد و آقایی به انگلیسی صحبت میکرد. گفتند آقای والتر هث است. آن زمان رئیس … بود. من به آقای چلنگر دادم و اطلاعات را خواستم، زنگ زدند تبریک بگویند که قهرمان شدید آن شکایت را پس بگیرید، چون اولین بار بود که … اشتباه کرده بود. برای ۴۳ روز امتیاز کسر کرد در حالی که ۴۵ روز فرصت داشتیم. مدیر بعدی که آمد، گفتند ما با کسی دعوا نداریم و شکایت را پس گرفتند و اجازه ندادند یک حکم باشد و آنها بپذیرند که اشتباه کردند.
*طبق معمول یک روز آقای علی آبادی من را صدا کردند و من فکر کردم برای سال بعد، برای جام باشگاههای آسیا برنامه میبندند. رفتم و ایشان گفتند شما استعفایتان را بنویسید. دست به استعفای من خیلی خوب است. یعنی وقتی دست را روی برگه بگذارم تا انتها را مینویسم. من هم نوشتم، استعفا را نوشتم و دادم. گفتم من بروم دیگر پشت سرم را نگاه نمیکنم. در نتیجه بیرون آمدم و یک خبرنگار زنگ زد و گفتم استعفا دادم. دلیل را پرسیدند، من هم واقعیت را گفتم.
*در داخل باشگاه ۳۲ بازیکن داشتیم. بازیکن هایی که گرفتیم، در سال ۸۶ نیمکت و داخل زمین ما یکی بود. یعنی وقتی گل میزدیم همه با هم خوشحال بودند. این احساس در تیم سال ۸۸ نبود لذا در زمین تمرین … این ۱۴ نفر اصلی که میدویدند ۱۸ نفر بقیه که جزو تیم اصلی نبودند در طرف دیگر میدویدند و همواره در کرکری و تنش بودند.
*ناخودآگاه احساس کردم که اتفاقاتی میافتد که برای پرسپولیس خوب نیست. یک عصر تاسوعایی به اتفاق آقای چلنگر و پسرم خانه آقای کرانچار رفتیم و به ایشان گفتم شرایط اینجوری است. تا آن زمان برای من از این اتفاقات نیفتاده بود یعنی این جدایی حاصل نشده بود در طبع من اینجوری نبود، من گریه ام گرفت. آقای کرانچار مردانه بیان کرد چرا خود را ناراحت میکنید و من مربی حرفه ای هستم و ساک خودم را بستم و ناراحت نباشید. من یک شب به علی آقا تماس گرفتم، هیات داشتیم در محرم بود. علی دایی آمد و گفتم کار میکنید؟ بعد از عربستان و استادیوم آزادی به نظرم ظلم فاحشی به ایشان شد و وقتی به ایشان گفتم ایشان قبول کرد.
*آقای کرانچار هم مبلغ زیادی میخواست و گفتیم نداریم، نهایتاً با ۱۰۰ هزار دلار معادل ۱۰۰ میلیون تومان توافق کردیم که جدا شویم. پولها را جمع کردیم و ۹۰ هزار دلار دادیم و به ایشان دادم و گفتم نداریم، اما ایشان رسید ۱۰۰ هزار دلاری به من دادند. ۵ ماه بعد پول وارد باشگاه شد، آقای چلنگر با تیمیبه کراواسی میرفتند، من ۱۰ هزار دلار را داخل پاکت گذاشتم و به آقا رضا دادم و خواستم پول را به آقای کرانچار بدهند. آقای چلنگر تعریف میکند وقتی پاکت را دادم و گفتم آقای کاشانی داده است و گفته طلبکار، مسلمان و مسیحی ندارد، شما آن روز رسید ۱۰۰ هزار دلار دادید اما ۹۰ هزار دلار گرفتید، بعد میگفت بغض کرد و خیلی برای او تعجب آور بود. بعداً با اینکه با تلخی جدا شدیم اما هر بار من را میدید به عنوان بهترین دوست خودش در ایران معرفی میکرد.
*قرارداد علی آقا تمام شده بود، فضایی که وجود دارد، فضایی است که شاید امروز من و علی آقا با هم فکر کنیم آن اتفاقات نباید بیفتد. افرادی که به نوعی اطراف ما بودند به نوعی دامن زدند، آقای کاشانی دنبال مربی است و حرفهایی که واقعاً اتفاق نیفتاده بود. هیچ وقت من به آقای کعبی زنگ نزدم که این درخواست را کنم، من هیچ وقت این کار را نکردم. قدری غلو و قدری دروغ بیان شد و شاید بیتدبیری من هم دخیل بود و این اتفاق افتاد و ما از هم جدا شدیم.