نخستین فرمانده سپاه : هایزر به ایران آمد تا یک میلیون نفر را بکشد
ایرنا نوشت: جواد منصوری گفت: آمریکا ژنرال هایزر را فرستاده بود تا یک میلیون آدم بکشد تا محمدرضا پهلوی بر اوضاع مسلط شود ولی این اتفاق نیافتاد، خداوند نخواست و امام (ره) انقلاب را رهبری و فرماندهی کرد و نهایتا انقلاب پیروز شد
جواد منصوری نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیپلمات اسبق کشورمان در گفت و گوی مشروح با ایرنا به تبیین اقدامات ضد مردمی رژیم پهلوی در همدستی با آمریکا و مقایسه وضعیت کشور قبل و بعد از انقلاب پرداخت که مشروح آن در ادامه می آید:
ایرنا: با گذشت سالها و فراموشکاری تاریخی مردم ایران شاهد تطهیر رژیم پهلوی از سوی برخی جریان های ضدانقلاب خارج نشین و برخی از افراد در داخل کشور هستیم؛ سوال اینجاست اگر رژیم گذشته به مردم خدمت کرد چرا مردم قیام کردند؟
منصوری: باید موضوع انقلاب برای آنها که قبلاً بوده اند، یادآوری شود. همچنین برای نسل جوان نیز کاملاً موضوع روشن شود و اگر قضیه انقلاب آنچنان که باید و شاید تبیین و توضیح داده نشود و همچنین ابعاد مختلف موضوع تشریح نشود، به فراموشی و انحراف کشیده می شود. این واقعیتی است که کل وقایع تاریخی این وضعیت را دارد بنابراین ما در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و هر ساله باید این سوال را تکرار کنیم که چرا انقلاب شد؟
پاسخ به این سوال همیشه تازگی دارد. اینطور نیست که بگوییم یک مرتبه گفتیم و تمام شد. نکته ای که حائز اهمیت است این است که انقلاب اسلامی ناگهانی اتفاق نیفتاد و یک جریان چند دهه مبارزات مردم آرام آرام پیش رفت و در لایههای مختلف جامعه نفوذ پیدا کرد. البته رژیم پهلوی نیز مبارزه خود را دائم داشته، بنابراین یک جنگ مستمری بین رژیم شاه و حامیان آن آمریکا، اروپا و… از یک طرف و مردم در طرف دیگر همیشه جریان داشت و این طور نبود که یک مرتبه در سال ۵۷ انقلاب شود.
این نکته بسیار مهم است شما ملاحظه کنید فرمانداران نظامی تهران به فرماندهی تیمور بختیار تا پیروزی انقلاب اسلامی با مردم چه کردند. شکنجه، اعدام، تبعید و زندان، بنابراین یک مبارزه گسترده بوده که در مقابل مردم ایستاده بودند. در سالهای بعد از ۱۵ خرداد یک اتفاق خیلی مهم اتفاق افتاد، اتفاقی که خود رژیم و متحدان محمدرضا پهلوی هم فهمیده بودند؛ حالا ببینیم در روز ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ که بعدها امام این روز را مبدا انقلاب معرفی کرد چه اتفاقی افتاد. در آن روز سه عنصر با هم متحد شدند واتحاد آنها تا زمان انقلاب و پس از آن بود و تا زمانی که این سه عنصر کنار یکدیگر هستند انقلاب نیز تا الان و هر زمان دیگری هست. این سه عنصر عبارتند از مردم مومن آگاه حاضر در صحنه، اسلام سیاسی، شهادت طلب و انقلابی و رهبری مرجعیت دینی-سیاسی که مبارزه و انقلاب را پس از آن پیروزی هدایت و رهبری می کند.
این سه عنصر جدی در صحنه سیاسی کشور، انقلاب و مبارزات در دنیا ناشناخته بود و چون ناشناخته بود نتوانستند این انقلاب را شکست دهند پس از انقلاب حدود ۱۰ سال طول کشید تا مراکز مطالعاتی به این موضوع پی بردند لذا حدود ۱۰ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگاه های اروپایی و آمریکایی به این نتیجه رسیدند. از سالهای دهه شصت استراتژی اصلی غرب شکست انقلاب اسلامی است و غربی ها می گفتند باید این سه رکن اساسی از یکدیگر جدا شوند و میگفتند اگر این اتفاق بیفتد کار تمام است. البته حضرت امام راحل نیز در وصیتنامه خود این مطلب را اعلام کردند و فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیب نرسد.
همچنین فرمودند همه دعواها بر سر اسلام است و امام همیشه مردم را آگاهی دادند و به وحدت دعوت میکردند. همچنین امام اتصال این سه عنصر را دائماً تقویت کرد؛ بنابراین تا مادامی که این سه رکن با یکدیگر هستند ولو تا چند سال دیگر قطعا انقلاب می ماند.
از سوی دیگر برای پاسخ به چرایی انقلاب اسلامی از زبان خود محمدرضا پهلوی صحبت میکنیم و دیگر از زبان انقلابیون صحبت نمیکنیم. محمدرضا پهلوی در روز ۱۴ آبان ۱۳۵۷ از رادیو تلویزیون متنی را خواند که این متن در دسترس همه است. در آنجا محمدرضا پهلوی میگوید مردم! من صدای انقلاب شما را شنیدم. من در کنار انقلاب شما هستم. من اهداف انقلاب شما را تایید میکنم. من قبول دارم ما فساد کردیم، ظلم کردیم، وابسته بودیم و بیدین بودیم. در ادامه محمدرضا پهلوی رسما اعلام میکند من قول میدهم از این به بعد مملکت بر اساس اراده ملی اداره شودف این حرف یعنی تا حالا ما نوکر خارجی بودیم و خارجی این کشور را اداره می کرد نه اراده ملی! من قول میدهم از این به بعد بر اساس قانون اساسی کشور را اداره کنم یعنی ما تاکنون این کار را نمی کردیم. من قول میدهم فساد و ظلمی که به مردم شده جبران کنم. اینها حرف هایی است که محمدرضا پهلوی به مردم زده است. بنابراین جای تعجب دارد که کسی که با هر فرهنگ و ایده بیانیه ای به این روشنی و صراحت را ببیند و بگوید چرا مردم انقلاب کردند در حالی که باید بپرسد چرا مردم انقلاب نمی کردند؟
لذا پس از ۱۴ آبان ۱۳۵۷ مردم گفتند ما به این محمدرضا پهلوی اعتماد نداریم و او را قبول نداریم این فرد مجرم است و پس از آن باعث شد ملت انقلاب کنند.
رژیم صهیونیستی سران ساواک را با هواپیما فراری داد/ سران ساواک از اوایل سال ۵۶ می دانستند کارشان تمام است
ایرنا: در رژیم شاهنشاهی زندانی سیاسی بوده خاطرهای از این زمان دارید؟
منصوری: خاطرات زیادی دارم از دوران بازجویی که دوران ویژهای بوده و با تلخی ها و شکنجه های بسیار تا پای مرگ در آن دوره همراه بود تا تبعید که من نیز از زندان در تبعیدگاه با وقوع انقلاب آزاد شدم. اوایل سال ۵۶ من را از زندان آوردند و یکی از بازجوهای کمیته مشترک شروع به صحبت با من کرد و بحث های زیادی کرد که شما چرا مبارزه کردید و شما فکر می کنید آینده چگونه خواهد شد و به من گفت در زندان چه کار میکنید. من گفتم شما ما را گرفتهاید و محکوم کرده اید و ما در اینجا می کشید و او گفت نه شما اینجا را به دانشگاه انقلاب تبدیل کرده اید.
شما در اینجا رئیس جمهور تربیت می کنید. من خندیدم و تعجب کردم اما آن فرد گفت من خبر دارم که شما چه کار می کنید و می خواهم بدانم به نظرتو آینده این مملکت چه میشود و من گفتم من چندین سال است که در زندان هستم و نمیدانم چه اتفاقی می افتد و دوباره خنده ای کرد و گفت شما اطلاع دارید و برای آینده برنامهریزی کردهاید من تعجب کردم.
خود آنها متوجه شده بودند که در کشور آینده ای ندارند و و به من در اوایل سال ۵۶ گفت اگر شما پیروز شوید با ما چه کار می کنید؟
من به او هیچ حرفی نزدم و برای من این سوال و جواب ها از عجیب بود و شاید علت آن این بود که من در میان زندانی ها شاخص بودم به دلیل میزان زندانی که کشیده بودم و ارتباطاتی که داشتم در بین آنها شاخص بودم و سپس که همه صحبتها انجام شد گفت جواد یک چیزی من به تو بگویم، گفت ما به دست شما نمی افتیم و من باز متوجه نشدم که منظور او چیست. من را به زندان کرمانشاه تبعید کردند و من از همان جا ۲۱ آذر ۱۳۵۷ آزاد شدم و پس از چند وقت به تهران آمدم و اوایل بهمن ۵۷ اسرائیل یک هواپیمای چارتر به ایران فرستاد و تمام سران ساواک را جمع کرد. به یاد حرف آن افسر افتادم که این روز را دیده بودند و برای آن برنامهریزی کرده بودند و فقط دو سه نفر گفته بودند که نه ما از کشور نمی رویم و ممکن نیست که امریکا اجازه دهد شاه سقوط کند و اینها همان هایی بودند که پس از انقلاب دستگیر، محاکمه و اعدام شدند.
ایرنا: اگر بخواهید رژیم پهلوی دوم را در یک جمله توصیف کنید، چیست؟
منصوری: یک رژیم فاسد همانطور که خودشان معرفی کردند. همچنین وابسته، ظالم که سفره ای به وسعت ایران پهن کرده بودند و همه ی دنیا بر سر این سفره بودند که تا می توانند بخورند و بقیه را نیز ببرند و حافظ سلطنت پهلوی باشند.
اگر زمان محمدرضا پهلوی خوب بود چرا مردم ۶۰ هزار کشته دادند، در جشن هنر شیراز زمان پهلوی زن و مرد به یکدیگر تجاوز کردند.
ایرنا: تصوری در بین عوام اتفاق افتاده وهمه مردم در حال مقایسه هستند و زمان طاغوت را با حالا مقایسه میکنند، نظر شما در این باره چیست؟
منصوری: اولاً باید ببینیم چند درصد از مردم که این حرفها را میزنند زبان شاه بوده اند و زمان شاه تمام مسائل را درک کردهاند. اگر زمان انقلاب یک شخصی ۱۵ ساله بوده قطعاً خیلی از مسائل رژیم محمدرضا پهلوی را نفهمیده است و ثانیاً اینکه اشکال ندارد، بروند و روزنامه های زمان محمدرضا پهلوی را بخوانند.
یک نمونه برایتان بگویم که بسیار مهم است. روز ۱۸ خرداد ۱۳۴۲ محمدرضا پهلوی به همدان میرود و در آنجا می گوید کسانی که در ۱۵ خرداد به خیابانها آمدند و به نفع یک شخص دیگر شعار دادهاند، اینها نفری ۲۵ریال گرفتهاند که به خیابان آمده اند این موضوع را خود محمدرضا پهلوی میگوید. چند روز بعد روزنامه ها نوشتند که در ایران آدم نفری ۲۵ ریال، سپس معاون ساواک یک نامه برای فردوست که قائم مقام سابق بوده مینویسد و میگوید آقای فردوست به اعلیحضرت بگویید که با چه سند این حرف را زدند ما که در ساواک از این موضوع خبری نداریم و دوم اینکه با این حرفی که ایشان زدند برای ما مسئله امنیتی درست کردهاند و به خارجی ها گفته اند که شما در ایران میتوانید آدمها را به ۲۵ ریال بخرید؛ سوم اینکه چنین چیزی واقعیت ندارد.
حالا بحث فقر، مراکز فساد و مشکلات روستاها در زمان طاغوت بماند. بهتر است اگر کسی می خواهد چیزی بفهمد یادداشت های اسدالله علم را بخواند. اگر زمان محمدرضا پهلوی عادی بود چرا مردم ایستادند و بیش از ۶۰ هزار نفر کشته دادند.شما میتوانید قبول کنید که یک سری آدم زندگی عادی و خوبی داشتهاند اما قیام کردهاند.
یک نکته اینکه عدهای از اوضاع فعلی به هر دلیلی ناراضی هستند این ها برای اینکه یک مقداری توجیه غیرمعمول کنند میگویند بله زمان محمدرضا پهلوی بهشت بود و حالا شد جهنم در واقع میخواهند علیه وضع موجود صحبت کنند اما یک چیز بی ربط هم از آن موقع می گویند. به عنوان مثال در جشن هنر شیراز در پیادهرو زن و مرد به یکدیگر در خیابان های شیراز در جلوی چشم مردم تجاوز کردند. که سفیر امریکا به علم وزیر دربار می گوید اگر این اتفاق در انگلیس اتفاق افتاده بود دولت سقوط میکرد. مردم زمانی که این چیزها را میدیدند شما فکر میکنید باید هیچ چیز نمی گفتند و انقلاب نمی کردند و حالا یک عده بگویند که زمان رژیم پهلوی خوب بود. محمدرضا پهلوی به فرح میگوید تو با یک عده رابطه نامشروع داری و تو زن شاه هستی و این موضوع صحیح نیست و فرح در جواب می گوید مگر من اختیار خود را ندارم. محمدرضا پهلوی هم با چند نفر در ارتباط بود و چند نفر از فرانسه برای او میآوردند که در یادداشتهای علم تمامی موضوعات نوشته شده است. بنابراین ما دلایل زیادی از ظلم، فساد و فحشا رژیم پهلوی داریم. در حال حاضر ممکن است در برخی موارد بی عدالتی و بی سوادی نیز وجود داشته باشد و این موضوعات را قبول دارم اما بحث این است که در زمان محمدرضا پهلوی، امریکا در ایران همه کاره بود.
به اندازه ای که اگر امریکایی ها در ایران از زن افسری در مهمانی خوششان میآمد آن را می بردند. چون امریکایی بود و کسی نمیتوانست حرف بزند، در حال حاضر این موضوعات وجود ندارد. آقای بهنام ظهیرنژاد از فرماندهان ارشد ارتش بود که در دوره محمدرضا پهلوی به دلیل اعتراض به این کارها برکنارش کردند و بعد از انقلاب دوباره سر کار آمد که فرمانده شد و فوت کرد. اسم و پرونده می داد که آمریکایی ها زنان چند نفر از فرماندهان زمان طاغوت را برده و هیچ اطلاعی از آنها موجود نیست.
** رسانه ها از نظر هنر رسانه ای ضعیف هستند
ایرنا: رسانه ها به خصوص صدا و سیما چطور می توانند در جهاد تبیین، دستاوردهای انقلاب اسلامی را معرفی کنند؟
منصوری: به نظر میرسد که رسانههای ما به لحاظ هنر رسانه ای مقداری ضعیف هستند و کارهایی که در غرب در رسانهها انجام میشود از لحاظ هنری بسیار قوی و نفوذ کننده است. همچنین رسانههای ما مقداری در مورد رژیم گذشته به لحاظ عفت عمومی و یا به دلیل اینکه شاید مردم باور نمی کنند برخی قضایا را سانسور می کنند. باید از رادیو و تلویزیون کتاب یادداشتهای علم را از رو بخوانند و بگویند اینها یادداشت های علم است.
من یک قسمتی را می خوانم و شما گوش کنید: فرح به دعوت دولت شوروی به مسکو میرود. محمدرضا پهلوی به علم می گوید یک هفته فرح به مسافرت می رود و ما دیگر سر خر نداریم. برویم کیش و دو تن از دوستان(علم زنهای مخصوص را با عنوان دوست به کار می برد) را هم به آنجا ببریم. محمدرضا پهلوی پی یک هفته با این دو دوست بوده و به من گفت که دیگر از این دوستان تازه نداری و من گفتم بله دو نفر از فرانسه با هواپیمای اختصاصی به اینجا میآیند. محمدرضا پهلوی به من گفت که این خلبانان که این دو نفر را میآورند به خودشان نمیگویند که این دو نفر را برای چه به کیش می بریم و من گفتم قربان آنها میدانند و به روی خودشان نمی آورند. این متن کتاب خاطرات علم است و یک نمونه از هزاران نمونه است. محمدرضا پهلوی اگر دو روز میخواست به فرانسه برود دو نفر را رزرو می کردند تا از او پذیرایی کنند.
رییس جمهور آمریکا صریحتا به شاه نامه نوشت که بهاییها متحدان ما هستند و هر طور که می توانید از آنها حمایت کنید و این نامه سند است و من در کتاب قیام ۱۵ خرداد با سند و مدرک گذاشته ام.
همچنین سفیر آمریکا در ایران سالیوان در یادداشتهای خود نوشته است که من به محمدرضا پهلوی گفتم که سوهارتو (دومین ریس جمهور اندونزی) یک و نیم میلیون آدم کشت تا بر اوضاع مسلط شد و شما هم یک میلیون بکشید تا از این رژیم دفاع کنید. آمریکا ژنرال هایزر را برای اجرای این برنامه فرستاده بود تا یک میلیون آدم بکشد تا محمدرضا پهلوی بر اوضاع مسلط شود که نشد. خداوند نخواست و امام (ره) انقلاب را رهبری و فرماندهی کرد و انقلاب پیروز شد.
ایرنا: رسانه ها چطور می توانند با اعتماد سازی جلو مرجعیت رسانه ضد انقلاب را بگیرند؟
منصوری: یک مقدار بسیار زیادی از نارضایتی ها یا تحلیل های غیر واقع بینانه و یا دروغ ها ناشی از نارضایتی ها از اوضاع فعلی است. در کلاسهای دانشگاه بارها با این موضوع مواجه شدهام که وقتی صحبت می کنم دانشجو به من میگوید که شما چه انتظاری دارید که ما غیر از این فکر کنیم. دانشجو می گوید من کار ندارم، شغل ندارم و زندگی ندارم لذا می گویم شاه بهتر بود در حالی که آن دانشجو اصلا زمان شاه را ندیده است. حرف های آنها خلاف واقعیت بر اساس تحلیلهای نادرست است. به همین آدم اگر یک پول، ماشین و شغل بدهی نظرش تغییر میکند.
شهید مطهری در اسفند ۱۳۵۷ که یک ماه پس از انقلاب بود به حضرت امام (ره) میگوید اگر ما مسئله فقر، بی قانونی، تبعیض و فساد را در کشور حل نکنیم کار مهمی نکردهایم. بنابراین انقلاب سر جای خودش و اینکه آیا ما به دستاوردهای انقلاب رسیده ایم یا خیر بحث دیگری است.
ایرنا: چه میزان توانسته ایم به دستاوردهای انقلاب دست پیدا کنیم؟
منصوری: انقلاب اسلامی تحول عادی، معمولی و حتی فوق العاده در دنیا نبود بلکه یک اتفاق عجیب و باورنکردنی بود. این جمله ای است که رئیس سازمان سی آی ای آمریکا پس از پیروزی انقلاب میگوید و همچنین میگوید انقلاب ایران یک واقعه عجیب و باورنکردنی است زیرا ما ایران را به گونه ای ساخته بودیم که قرار بود برای همیشه در ایران باشیم و ما نمی دانیم که چگونه ما را از ایران بیرون کردند.
قدرتهای بزرگ دنیا به هیچ عنوان یک دولت مستقل در این کشور را تحمل نمی کنند که موضوع بسیار مهمی است. رسانههای ما هنوز این موضوع را به درستی روشن نکرده اند و ایران یکی از نقاط معدود دنیا و شاید بینظیر در دنیا است که چند ویژگی خیلی مهم را با هم دارد. لذا در طی ۲۵۰۰ سال گذشته هر قدرتی در دنیا در هر نقطه از دنیا پیدا شده تسلط بر ایران جزو اهداف استراتژیک او بوده است. لذا تا صد سال دیگر هم قدرت های بزرگ از تصرف در ایران دست بر نمیدارند.
به همین دلیل حتی یک روز به این انقلاب مجال ندادند تا خود را بسازد که این موضوع بسیار مهمی است و یقین دارم ۵ درصد مردم هم این موضوع را نمی دانند. به طور دائم قدرتهای بزرگ نشستهاند و به هر شکلی که میتوانند برای تضعیف، انحراف، سقوط و تبلیغ علیه مسئولین کشور پول خرج کرده و برنامهریزی میکنند و برنامه ۳۰ ساله و ۵۰ ساله میریزند و اینطور نیست که شما فکر کنید هر چه که در ایران میگذرد محصول کار خود مسئولین است.
شما ببینید که سر هر مسئلهای در دنیا چگونه با ما رفتار میکنند؛ عربستان سعودی میشود رئیس کمیته حقوق بشر سازمان ملل و ایران به دلیل نقض حقوق بشر محکوم و تحریم می شود. که بهتر است این دو کشور را مقایسه کنیم و ببینیم داستان چگونه است؟ ۷ سال است که عربستان در حال نابودی و ویرانی یمن است و یک اعتراض در سازمان ملل یا محکومیت انجام نشد.
جمهوری اسلامی میخواهد یک نظام مستقل باشد و دنیا نمی گذارد. قبل از پیروزی نیز به ما گفتند که ما اجازه نمی دهیم شما مستقل شوید، برای اینکه اگر این اتفاق بیفتد یک الگو می شوید و دیگران نیز میخواهند همانند شما باشند در این صورت ما هیچ قدرتی نخواهیم داشت. واقعیت این است که نوع نظامی که ما داریم نظام بی سابقه ای است که مدل مارکسیستی، سرمایهداری، ملی و سلطنتی نیست بلکه تا زمانی که این مدل جا بیفتد ممکن است بسیار طول بکشد که این نکته نیز بسیار مهم است.
یک نکتهای که ما هنوز نپذیرفتیم و از لوازم، ضروریات و قطعیات اداره کشور است، حاکمیت قانون است و ما هنوز این موضوع را نپذیرفتیم و همه ما حرف آن را میزنیم اما عمل نمیکنیم. نمونه آن اداره سواحل، جنگل، زمینهای کشور، واردات، ارز و …اینها یعنی در این کشور هنوز ما حاکمیت قانون را نپذیرفته ایم. اگر در اروپا و آمریکا یک نفر فرار مالیاتی داشته باشد انگار که آدم کشته است آنقدر که علیه او تبلیغات می کنند و کسی جرات این را ندارد که به فرار مالیاتی متهم شود اما در ایران فرار مالیاتی بسیار عادی است و هیچ مسئله ای نیست و همه نیز می دانند.
تا زمانی که این مسئله حل نشود مشکلات کشور نیز حل نمیشود. کشور را دو چیز حفظ می کند یک حاکمیت قانون و امنیت، دوم آموزش و تربیت که ما در هر دو لنگ میزنیم. نه نظام آموزشی متناسب با ارزشهای دینی و مذهبی است و نه اداره کشور بر اساس حاکمیت قانون و امنیت است که متاسفانه این واقعیت را سران کشور نیز دائما می گویند.
تبعات این دو موضوع فاصله طبقاتی و انواع فساد است زیرا فساد از نتایج بی کاری و فقر است.البته یک نکته را عرض کنم و آن هم اینکه کشور در زمان انقلاب بسیار عقب مانده بود و بیش از آنکه مردم الان میدانند، بسیار عقب مانده تر بود و جمهوری اسلامی بسیار برای این کشور کار کرد اما این کارها متناسب انجام نشده است.
من به دولت می گویم اگر میخواهید خدمت کنید، بمانید و واقعاً مسائل کشور را حل کنید باید بخشهای مختلف کشور متناسب جلو برود. یعنی نمی شود که شما به صنعت برسید اما کشاورزی را رها کنید.همچنین نمی شود به صنعت و کشاورزی برسید اما به دانشگاه، فرهنگ و هنر، ادبیات و نظام آموزشی نرسید. باید به تمام این ها به شکل منطقی و متوازن رسیدگی شود و ما در کشورمان این توازن را نداریم و چون نداریم انواع و اقسام مشکلات برای ما به وجود میآید. ما در حال حاضر در پیشرفت ها و ظرفیتهای علمی و فنی بسیار عقب هستیم. همچنین در چند دهه گذشته واقعاً در این زمینه به حد لازم کاری نکرده ایم و دانشگاه ما با صنعت و نیازهای جامعه عملاً ارتباطی ندارد و فقط مدرک و پشت میزنشین تربیت میکند.
باید بین بخشهای مختلف تکنولوژی و تولید در یک بخش، فرهنگ و هنر و آموزش و پژوهش در یک بخش، امنیت و حاکمیت قانون و نیروهای مسلح در یک بخش و بهداشت و رفاه مردم در بخش دیگر به صورت متوازن رسیدگی شود، پیشرفت کند و سپس حاکمیت قانون صورت پذیرد؛ غیر از این امکان ندارد که مشکلات حل شود.
پس از جنگ جهانی دوم اروپاییها به این نتیجه رسیدند که اگر ما بخواهیم دوباره اروپا باقی بمانیم باید فرهنگ عمومی مردم را ارتقا دهیم و برای این موضوع سرمایه گذاری کردند. فرهنگ عمومی شش مولفه دارد: وجدان کاری، قانونگرایی، جمعگرایی، مسئولیت پذیری، نظم و انضباط و ادب اجتماعی. اروپایی ها ۵۰ سال روی این شش مولفه کار کردند و در نتیجه تولیدشان گرفت. سوال اینجاست وضعیت ما در این قسمت ها چقدر است ؟ به شدت ضعیف هستیم.
من امیدوارم دولت جدید به این مسائل رسیدگی کند زیرا همه مسائل کشور تولید، اقتصاد و علم و تکنولوژی نیست و مسئله امنیت، حاکمیت قانون، بهداشت، رفاه بسیار مهم است.
بنابراین سازمان برنامه و بودجه باید این عقلانیت، مسئولیت پذیری و جدیت را داشته باشد. تا حتماً به ابعاد مختلف بها بدهد و اگر این اتفاق بیفتد مقداری تعادل در کشور به وجود میآید. به خصوص اینکه یک اراده و عزم جدی برای حاکمیت قانون به وجود میآید.
** فرزندآوری، ازدواج و خانواده چالش بزرگ کشور/وابستگی اقتصادی به نفت باید تغییر کند
ایرنا: در فجر ۴٣ هستیم، چه آسیب هایی انقلاب اسلامی را تهدید می کند؟
منصوری: چند مشکل بزرگ داریم که باید ظرف چند سال آینده این مشکلات حل شود و گرنه در آینده با چالشهای بزرگ مواجه می شویم. یک مسئله فرزندآوری ازدواج و خانواده است که به نظر من یک انحراف بزرگ در ایران به وجود آمده است و اگر این اصلاح نشود ما با مشکل بسیار بزرگی روبرو میشویم.
چند سال پیش وزیر دفاع آمریکا گفت ما به هیچ وجه حریف ملت ایران نمی شویم و برنامهریزی کردند و حالا نیز دارند اجرا میکنند لذا رشد جمعیت ۰/۳ درصدی ما به یک رسید و در حال حاضر دارد به زیر صفر می رسد و سازمان ملل گفته ایران سال ۱۴۵۰ نیرو کار ندارد و مجبور است از هند و پاکستان و افغانستان نیرو بیاورد.
در حال حاضر۶۵ درصد دانشجوهای ما خانم هستند که باید بگویم چرا این بی تعادلی وجود دارد و همچین اکثر اساتید ما خانم ها هستند که فرزند آوری را به کمترین حد میرساند.
دوما چالش دوم ما این است که ما به دلیل عدم توازن در اداره کشور با موج مداومی از نارضایتی ها مواجه می شویم و ما از یک طرف ناخودآگاه مصرف گرایی را توسعه میدهیم و تجمل و رفاهیات را تبلیغ میکنیم از طرف دیگر توان تولید نداریم که این عدم تعادل باعث میشود ما با مشکل مواجه شویم. از طرف دیگر سیاست خارجی ما طوری است که اجازه نمیدهد ما به راحتی با دنیا رفت و آمد، تعامل و داد و ستد کنیم در نتیجه برای ما در دراز مدت مشکلات ایجاد می شود مگر اینکه اوضاع تغییر کند.
ما هنوز نتوانستیم مشکل تولید را در کشور حل کنیم و هنوز وابستگی نفت در حدی است که شما صبح باید نفت بفروشی تا شب نان داشته باشی بخوری و این موضوع نمیتواند دوام داشته باشد و باید تغییر کند. یکی از کارهای جدید دولت این است که باید فرهنگ عمومی کشور ارتقا دهد و اگر فرهنگ عمومی کشور ارتقا پیدا کند تولید، اخلاق، نظم و امنیت و آسیبهای اجتماعی حل میشود