اشتباه محاسباتی پوتین
زویا شفتالوویچ رئیس جمهور روسیه نه تنها برداشت نادرستی از اوکراینی ها بلکه از مردم روسیه نیز داشته است.
به نظر میرسد که رئیسجمهور روسیه به شدت اوکراینیها و رئیسجمهور آنها را دست کم گرفته و بد فهمیده است. پوتین، یک مامور سابق کا گ ب که در سال ۲۰۰۴ گفته بود “چیزی به نام مرد سابق کا گ ب وجود ندارد” روشن کرده که در دنیای گذشته زندگی می کند. جهانی که قبل از پایان جنگ سرد وجود داشت، دنیایی که در آن سرزمینهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، به طور بالقوه حتی کشورهای پیمان ورشو سابق، از مسکو اداره می شوند. دنیایی که او امروز سعی در بازسازی آن دارد. اما اتحاد جماهیر شوروی روسیه نیست. وقتی در گذشته زندگی می کنید، ارتباط خود را با زمان حال از دست می دهید.
پوتین علیرغم اعمال کنترل بسیار زیاد بر آنچه که مردم روسیه تماشا می کنند، گوش می دهند و می خوانند، ارتباط خود را با آنها از دست داده است. اما از آن بیشتر، پوتین ارتباط خود را با افکار اوکراینی ها از دست داده است. این اشتباه کلاسیک هر فرد مستبد است: اطراف خود را فقط با افراد متعصب، چاپلوس و بلهقربانگو احاطه میکند و هرگز در اتاق پژواک خود واقعیات را بررسی نمی کند. سیاستمداران مخالف را حذف میکند، و فکر می کند که این به معنای حذف همه مخالفان است.
لحظه تعیینکنندهای که سرنوشت اوکراین را رقم زد، ممکن است خروج آمریکا از افغانستان باشد؛ کشوری که با توجه به نقش کلیدی آن در سقوط اتحاد جماهیر شوروی، پس از حمله آن در سال ۱۹۷۹ و پس از یک دهه نبرد محکوم با باخت، کرملین آن را از نزدیک زیر نظر دارد. زمانی که غرب در سال گذشته افغانستان را ترک کرد، سرعت و موفقیت تسلط طالبان بر کشور پوتین را خوشحال می کرد. تسلیم ایالات متحده، ناتوانی اروپا، و سهولت نسبی که با آن ستیزه جویان کنترل پایتخت افغانستان را در طی چند روز پس از عقب نشینی غرب به دست گرفتند، اوکراین را چشم اندازی وسوسه انگیز جلوه داد.
شاید پوتین فکر میکرد که همانطور که طالبان وارد کابل شدند و با مقاومت اندک اوکراینیها مواجه شد، به کیف خواهد رفت. به نظر می رسد او انتظار داشت که مورد استقبال اوکراینی های روسی زبان به همان اندازه نوستالژیک دوران اوج شوروی باشد. به نظر میرسد پوتین انتظار داشت که اوکراینیها سلاحهای خود را زمین بگذارند و ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور طرفدار غرب و ناتو فرار کند و فضا را برای یکی از متحدان مسکو باز کند. در آنصورت، کرملین میتواند تانکهای خود را به روسیه بازگرداند و بخش قابل توجهی از اوکراین را بدست آورد و پوتین میتواند پس از چند روز، مأموریت جعلی «حفظ صلح» خود را پایان یافته اعلام کند. در این حالت، او تلفات محدودی متحمل میشد، تحریمهای دردناک اما نه ویرانکننده را متوجه خود میکرد و سپس به حالت عادی بازمیگشت. شاید اگر پوتین این مانور را در دوران ریاستجمهوری متحدش ویکتور یانوکوویچ در اوکراین یا میلیاردر پترو پوروشنکو «سلطان شکلات» امتحان میکرد، میتوانست همانطور که طالبان کابل را در سال گذشته تصرف کردند، وارد کیف شود.
اما پوتین اوکراین را دست کم گرفت. نیروهای این کشور به سختی مقاومت کرده اند و تا حد زیادی شهرهای خود را در برابر تلاش روسیه برای حمله رعد اسا تحت کنترل خود درآورده اند. کیف مدعی است که سربازان با تجربه و با انگیزه این کشور هزاران روس را کشته، هواپیماهای دشمن را سرنگون کرده و صدها خودروی زرهی و تانک را منهدم کرده اند.
پوتین همچنین زلنسکی را دست کم گرفت. زلنسکی که یک کمدین و بازیگر سابق و متواضع بود، در سال ۲۰۱۹ در کمپین مبارزه با فساد، پس از بازی در نقش یک معلم تاریخ که به عنوان رئیس جمهور در یک پلتفرم ضد فساد در کمپین “خدمت کننده مردم” انتخاب شد، به سیاست ورود کرد. زلنسکی مطمئناً کامل نیست، اما از همان بافت الیگارشی که میلیاردها دلار در بنگاههای تجاری مبهم به دست آوردند نیز جدا نیست. به نظر می رسد صعود او به ریاست جمهوری واقعاً ناشی از تمایل به بهبود اوضاع بوده است.
اوکراین اکنون رهبری دارد که می تواند به او ایمان بیاورد که قول داده علیه یک ابرقدرت نظامی بجنگد. او یک رئیس جمهور منتخب دموکراتیک است که منصوب کشور دیگری نبوده و به دنبال ریاست جمهوری برای ثروتمند کردن خود نبود. برخلاف رئیس جمهور افغانستان اشرف غنی و دولت او، زلنسکی با وجود خطر آشکار برای جانش، سوار اولین هواپیمای به سوی خارج از کیف نشد. وقتی پوتین در مورد سر بریدن دولت اوکراین صحبت می کند، به زبان استعاری صحبت نمی کند. همانطور که خود زلنسکی در ویدئویی که در رسانههای اجتماعی منتشر شد، گفت، رئیسجمهور هدف شماره یک پوتین و خانواده او هدف شماره دو هستند.
زلنسکی در کیف مانده و پیشنهادات تامین جانی از سوی فرانسه و آمریکا را رد کرده و در عوض یک تی شرت و ژاکت خاکی پوشیده است. «ما اینجا هستیم. ما در کیف هستیم. ما در حال دفاع از اوکراین هستیم.» در این کلیپ، او توسط نخست وزیر خود، دنیس شمیحال، همراه با میخائیل پودولیاک، مشاور رئیس دفتر رئیس جمهور، آندری یرماک، رئیس دفتر رئیس جمهور و دیوید اراخامیا رئیس فراکسیون پارلمانی حزب حاکم احاطه شده است.
از طریق آن ویدئو، زلنسکی به اوکراینی ها گفت: «ما فرار نمی کنیم، می جنگیم. اوکراینی ها می جنگند». بنابراین، پوتین انتظار چیزی مشابه افغانستان را در سال ۲۰۲۱ داشت. اما او تجربهی افغانستان را در سال ۱۹۷۹ به دست آورد. اوکراینیها از دوست قدیمی خود استقبال نمیکنند یا از دست او نمیگریزند . آنها و رئیس جمهورشان در حال آماده شدن برای جنگ هستند. ارتش آنها سخت می جنگد. تحریمهای سخت غرب، پوتین و همه دوستان الیگارشیاش را هدف قرار میدهد، کسانی که راضی بودند تا زمانی که خزانههایشان را پر میکرد، او را در قدرت نگه دارند، اما اکنون میلیاردها دلار از دست خواهند داد.
کرملین دیگر کودتای نسبتاً بدون خونریزی را در اوکراین سازماندهی نمی کند. در عوض تلاش می کند به یک نیروی اشغالگر تبدیل شود و این یک مسئله بسیار دشوارتر برای یک کشور حتی یک کشور بزرگ و ثروتمند است. برای دیدن مشکلاتی که پیش روی نیروهای خارجی که سرگرم تحمیل ایدئولوژی ها یا دولت ها بر مردمی که آنها را نمی خواهند هستند، لازم نیست خیلی بیشتر از افغانستان را نگاه کنید. به این مسئله تحریمهای فلجکننده را هم اضافه کنید؛ با این نتایج می توان گفت که به یک نبردی طولانی را که پیروزی در آن به راحتی به دست نمیآید خیره شده ایم.
یا به بیانی دیگر: چگونه می خواهید کشوری با ۴۴ میلیون اوکراینی که ناگهان چیزی برای باور کردن پیدا کرده اند را کنترل کنید و چگونه حمایت مردم خودتان را پشت چنین جنگی می خواهید حفظ کنید؟ تا آنجا که به اوکراین مربوط می شود، واضح است که اوکراینیها بیش از هر زمان دیگری در برابر هر دست نشانده کرملین مقاومت خواهند کرد و مانند انقلاب میدان ۲۰۱۴ به مقابله برخواهند خواست. اوکراینی ها هیچ نوستالژی شورویایی در مورد آنچه پوتین واقعا ارائه می دهد ندارند. آنها می دانند که مدل اتحاد جماهیر شوروی بازسازی شده او بر اساس ظلم، قتل و گانگستریسم خواهد بود.
روسها که توسط رسانه هایی مانند راشا تودی، تاسس و روسیا ۲۴ از اخبار اطلاع می یابند، ناگهان خوانندگان، تنیسورها و بازیگران مورد علاقهشان را میبینند که درباره جنگ گرم صحبت میکنند. آنها عکسهایی از بلوکهای آپارتمانی بمباران شده، مهدکودکها، کودکان مرده را میبینند و متوجه می شوند که این یک پیروزی آسان نخواهد بود.
خطر واقعی که برای پوتین وجود دارد اینکه وسعت مخالفان در جنگ علیه مردمی که اکثر روس ها آنها را دشمن نمی دانند، دست کم گرفته است. او فقط با معترضان شهری روبرو نیست. او همچنین رئیس جاسوسان خود را در ملاء عام تحقیر کرده، الیگارش های او میلیاردها دلار را از دست داده اند و ممکن است با هزاران مادر داغ دیده مواجه شود. برای یک جاسوس سابق پارانوئید، که همیشه خود را در معرض خطر می بیند، به نظر می رسد که بسیار مطمئن است که هیچ کس از این پایگاه رو به رشد دشمنانش نمی تواند او را تهدید کند.
میخائیل ماتویف، یکی از اعضای حزب کمونیست دومای دولتی روسیه، روز شنبه سکوت خود را شکست. او به زبان روسی در توییتی نوشت: «من معتقدم که جنگ باید فوراً متوقف شود. «با رای دادن برای به رسمیت شناختن [جمهوریهای جداشده لوهانسک و دونتسک]، به صلح رأی دادم، نه به جنگ. برای اینکه روسیه حفاظت تبدیل شود، تا دونباس بمباران نشود، به بمباران کیف رای ندادم».
به زودی، مردم عادی روسیه تأثیر وحشتناک تحریمهای غرب را احساس خواهند کرد. البته روس ها می دانند چگونه تحمل کنند. آنها به تحریم عادت کرده اند. قحطی، جنگ، مرگ، اینها چیزهای فرضی، دور و تاریخی نیستند. حتی کسانی که در دهه ۸۰ به دنیا آمدهاند، سردی و گرسنگی را به یاد میآورند، قفسههای خالی و پمپهای بنزین را به یاد میآورند. اما در آن سالهای اتحاد جماهیر شوروی، روسها به خاطر چیزی که بسیاری آن را خیر بزرگ میدانستند، رنج میبردند.
آیا روس ها می پذیرند که بخاطر پوتین و دوستانش رنج ببرند؟ آیا آنها برای مردی که در یک قصر طلایی زندگی می کند و روزها دیده نشده است رنج خواهند برد؟ روسها تا کی به پذیرش این جنگ ادامه خواهند داد؛ جنگی که میدانند پوتین شروع کرده است؛ علیرغم آنچه تلویزیونهایشان ممکن است به آنها بگوید؟ آنها تا کی ویدیوهای سربازان اوکراینی را تماشا می کنند که به ناوهای جنگی روسی با زبان مشترکشان می گویند برو به خودت جهنم؟ در این میان، اوکراینی ها برای آزادی رنج می برند. آنها برای زلنسکی، مردی که در کیف ماند تا در کنار آنها بجنگد، متحمل رنج میشوند. مردی که پیشنهاد فرار ایالات متحده را رد کرد و بنا به گزارش ها گفت: «جنگ اینجاست. من به مهمات نیاز دارم، نه وسیله فرار.»
*منبع: پولیتیکو