دیگر از این خبرها نیست!
منظورم مخدوش کردن جایگاه شغلی هیچ عزیزی نیست و اصولاً هر کسی را بهر کاری ساختند، اما بپذیریم که در هر کاری، اصول باید مد نظر قرار بگیرد.
عصر خبر؛ حميد هنر جو- خوشحالی بزرگ یک سرآشپز واقعی این است که از نزدیک ببیند دستپختش را با لذت می خورند، تماشای این صحنه برای او خیلی بیشتر از به دست آوردن یک پول قلمبه است، چرا که اسم و رسمش قاطی لقمه های غذایی که درست کرده، دهان به دهان می چرخد و حتما تضمین موفقیت مالی او هم خواهد بود…
قدیم تر ها که وارد رستوران می شدی سرآشبزها و عوامل پخت و پز غذا را می دیدی، حالا اما معادله عوض شده و دیگر از این خبرها نیست! آقا یا خانم صندوقدار، اولین کسی است که باید ببینی و از او فیش غذا بگیری و غذا نخورده، از قبل پولش را بدهی!
اگر در حین بلع (خوردن ) با سیخ و میخی و مویی و بویی! برخورد کنی یا نسبت به طعم غذا سوال یا انتقادی داشته باشی، یا کیفیت غذا در مقایسه با میزان پول پرداخت شده، در نظرت ناچیز بیاید و… ؛ ته ماجرا می شنوی که: «همینه که هست! اگه شما یه نفر خوشتون نیومده، اجباری نیست تشریف بیارین و…» ؛ چرا!؟ چون خواهان زیاد است و برایشان مهم نیست کی راضی ست و کی ناراضی!
چشمت می افتد به گوشت های تکه تکه شده که از بالا، هلپی می افتد وسط روغن مایل به رنگ سیاه! و پیازداغ هایی که دارند به نازکی مو می رسند، از بس که جز و ولز خورده اند روی فر؛ و آماده سازی شان کار سختی نیست، من و شما هم با کمی تمرین و صرف وقت، از پسش بر می آئیم… البته منظورم مخدوش کردن جایگاه شغلی هیچ عزیزی نیست و اصولاً هر کسی را بهر کاری ساختند، اما بپذیریم که در هر کاری، اصول باید مد نظر قرار بگیرد.
صف نسبتا طولانی از مردم برای دریافت همین خوردنی های متداول و مرسوم در دنیای صنعتی و شتابزده امروز؛ تداوم بخش روند اشتباه در بعضی اغذیه فروشی ها و فست فودی هایی است که شکم ها را پر و جیب ها را خالی می کنند، نظافت و بهداشت محیطی و فردی ضعیف است و بعضا دستمزد راضی کننده ای هم به متقاضیان [جوان] جویای کار نمی پردازند، به همین دلیل، هر بار که می روی آدم های جدیدی آنجا می بینی که مشغول به کارند، به غیر از صندوقدار که احتمالا صاحب مغازه یا رستوران است و …
نظر شما هم همین است یا من اشتباه، فکر یا برداشت می کنم!؟