اینکه کسی بگوید “با حجاب اجباری و گشت ارشاد مخالفم” مثل این است که بگوید “با دستگیری دزد و قاتل مخالفم”
همشهری نوشت:کمتر از 24ساعت بعد از کارزار «من محجبهام و مخالف گشت ارشادم» به کارزار «مخالف حجاب اجباری هستیم» رسیدهاند. مطالبهای که توسط جمعی از اصلاحطلبان کلید خورد، با همراهی برخی زنان محجبه ادامه یافت و مورد استقبال براندازان، معاندان و دشمنان قسمخورده این کشور قرار گرفت.
مهمترین سؤال این است: حالا که این کمپینها را داریم چرا مثلا کارزارهای «من با همجنسگرایی یا ازدواج سفید موافقم» راه نیفتد؟ چه فرقی دارد؟ اصلا بگویید من با دستگیری دزدان و قاتلان مخالفم، با پشت چراغقرمز در خیابان ایستادن مخالفم، با جداسازی زنان و مردان در سواحل مخالفم، با ممنوعیت فروش مشروبات الکلی و موادمخدر مخالفم.
حقیقت امر این است که با همان منطقی که میتوان موافق قانون حجاب نبود،میتوان همه این قوانین و خطوط قرمز یک کشور اسلامی را به چالش کشید و از یک امر به ظاهر منطقی به بیقانونی و بینظمی رسید؛ که مکروه هر جامعهای، اعم از اسلامی و غیراسلامی است.
اول از حذف گشتارشاد حرف میزنند، بعد بلافاصله کارزار مخالفت با قانون حجاب کلید میخورد. همان کسانی که سالهاست بهدنبال تحریم مردم ایران هستند خوب میدانند که اگر دیوار اول این دومینو فرو بریزد، دیوارهای بعدی مثل آب خوردن روی سر مردم آوار میشود. وقتی قانونی را در مسئلهای خاص زیرپا گذاشتیم، سادهانگاری است که فکر کنیم فقط یک قانون نقض شده است، بلکه یک راهی برای زیر پا گذاشتن باقی قوانین باز شده و این ادامه خواهد داشت. پس خطای عدمتشخیص محجبهها، بسیار خطرناکتر از نقص برخی از زنان در رعایت حجاب اسلامی است