جزئیات بزرگترین سرقت از طلافروشیهای ایران
عصر روز بیستم اسفند سال ۹۳ یکی از بزرگترین و بینقصترین سرقتها از طلافروشیها در بازار تهران انجام شد. سه مرد با ورود به یک طلافروشی در خیابان ناصر منطقه بازار، دست به سرقت بزرگی زده و خیلی زود از آنجا فرار کردند.
عصر روز بیستم اسفند سال ۹۳ یکی از بزرگترین و بینقصترین سرقتها از طلافروشیها در بازار تهران انجام شد. سه مرد با ورود به یک طلافروشی در خیابان ناصر منطقه بازار، دست به سرقت بزرگی زده و خیلی زود از آنجا فرار کردند.
حدود ساعت سه بعدازظهر سه مرد جوان وارد طلافروشی طبقه دوم پاساژ شدند، اما به یکباره با اسلحه کلت کمری صاحب مغازه و هشت نفر که داخل مغازه طلافروشی بهعنوان کارگر یا مشتری حضور داشتند را تهدید به مرگ کردند.
سارقان بدون هیچ واهمهای دستوپای همه افراد داخل مغازه را بسته و بعد با سرقت ۴۰ کیلوگرم شمش و طلای آماده یکی از بزرگترین سرقت از طلافروشیهای ایران را ثبت کرده و بعد متواری شدند.
آغاز پیگیریهای پلیس برای کشف بزرگترین سرقت از طلافروشیهای ایران با اعلام موضوع به پلیس تحقیقات برای شناسایی سارقان مسلح آغاز شد. بررسیهای پلیس نشان میداد علاوهبر سه سارق مسلح، دو همدست دیگر آنها در ورودی پاساژ کشیک داده تا سرقت از سوی همدستانشان انجام شود.
صاحب پاساژ در مورد اینکه چه کسی سرقت را انجام داده و آیا به کسی مشکوک است، گفت: چندی قبل فردی به اسم یثربی خود را طلافروش یکی از شهرهای شمال غرب کشور معرفی کرد و از من خواست تا برایش طلا بسازم. چند روز بعد او به اینجا آمد، درحالیکه دو نفر دیگر نیز همراهش بودند او سفارش ۱۰ کیلو شمش و طلا به من داد و مدعی شد چند روز بعد برای گرفتن آنها مراجعه میکند.
صاحب طلافروشی ادامه داد: مرد جوان چهار شمش را نیز بهصورت امانت پیش من گذاشت و مدعی شد میخواهد به مراسم ختمی برود و نمیتواند اینها را با خود ببرد. بعد از چند روز یثربی به همراه دو نفر دیگر برای دریافت طلاهایش به مغازه آمد و بر سر قیمت نهایی طلاها توافق کرد. قرار شد چند ساعت بعد من طلاها را به او تحویل بدهم، اما زمانیکه منتظر تحویل گرفتن پول طلاها بودم هر سه آنها اسلحه کشیدند و با تهدید دستوپای من، کارگران و چند مشتری را بسته و بیش از ۴۰ کیلوگرم طلا و شمش را از مغازهام سرقت کردند و متواری شدند.
سارقان بزرگترین سرقت از طلافروشیهای ایران شناسایی شدندبا بررسی دوربینهای مداربسته و همچنین ردزنیهای پلیس، کارآگاهان اداره یکم به شهاب یکی از مخوفترین سارقان مسلح تهران که چندین سابقه بینالمللی نیز داشت، مشکوک شدند.
مأموران هرچه بهدنبال شهاب گشتند هیچ اثری از او نبود بههمین دلیل شک کارآگاهان بیشتر شد. با بررسی پرونده شهاب مشخص شد او بین سالهای ۸۰ تا ۸۴ سه بار به جرم سرقت از سوی کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی دستگیر شده بود.
با بررسی آخرین پرونده شهاب مشخص شد او همدستی به نام محمدرضا دارد که پس از تحمل کیفر از زندان آزاد شده است. با توجه به اینکه محمدرضا همدست شهاب بود کارآگاهان احتمال دادند او در این سرقت نیز نقشی داشته باشد.
با بررسی پرونده این متهم مشخص شد دو برادر علیرضا در کار طلا هستند که یکی از آنها چندی قبل ورشکست شده و بدهی بالایی به وجود آورده است. با مشخص شدن این موضوع شک کارآگاهان تبدیل بهیقین شد که سرقت از سوی شهاب، محمدرضا و سه برادر او رخ داده است.
با شناسایی خانههای سه برادر سارق مشخص شد آنها نیز مانند شهاب و محمدرضا مفقود هستند.
خرید بنز و موتور گران قیمت با طلاهای سرقتیبا توجه به اینکه پلیس به یک قدمی سارقان رسیده و متوجهشده بود که آنها این سرقت را انجام دادهاند، سرانجام مخفیگاه هر پنج نفر آنها در سوم اردیبهشت سال ۹۴ شناسایی و آنها در دهکده المپیک، بلوار فردوس، گلوبندک و همچنین یکی از شهرهای شمال غرب کشور شناسایی و دستگیر شدند.
با شناسایی مخفیگاه شهاب بهعنوان عامل اصلی و مغز طراح سرقت، مقادیر زیادی از طلا و جواهرات کشف شد. همچنین یک خودروی بنز مدل ۲۰۱۲ و یک دستگاه موتورسیکلت کشف شد که شهاب اعتراف کرد آنها را با پول طلاهای سرقتی خریده است.
علیرضا که طلافروشی داشته و ورشکست شده بود، در بازجوییها گفت: وقتی برادرم محمدرضا متوجه شد که ورشکست شدهام و بهزودی به زندان خواهم افتاد شهاب را به من معرفی کرد و گفت هر کاری از شهاب برمیآید و هر خلافی بگویید انجام داده است.
وی افزود: بعد از آشنایی با شهاب، برادرم و او به من پیشنهاد دادند با همکاری یکدیگر از یک طلافروش بزرگ بازار سرقت کنیم. نقشه را شهاب چید و قرار شد طلاها را بدزدیم تا من علاوه بر دادن بدهیها با مقداری از آن کاسبی جدید راه انداخته و شهاب نیز سهم خودش را بردارد. ما چهار برادر و شهاب نقشه را اجرا کردیم، اما شهاب که مجرمی هفتخط بود به ما رکب زد و طلاها را برداشت و فقط مقدار کمی به ما داد که با آن حتی من نمیتوانستم بدهیهایم را بدهم و همین موضوع باعث شد تا بدهکار بمانم. اکنون خودم و برادرانم به اتهام سرقت مسلحانه دستگیر شده و در زندان هستیم.
سر برادران ساده لوح را کلاه گذاشتمدر ادامه شهاب نیز مدعی شد وقتی فهمیدم آنها میخواهند از یک طلافروشی سرقت کنند حاضر شدم با آنها همکاری کنم به دلیل اینکه خیلی ساده بودند توانستم سرشان را کلاه گذاشته و از ۴۰ کیلو طلا فقط حدود ۱۰ کیلو به چهار برادر بدهم و مابقی را خودم بردارم.
وی افزود: پس از سرقت خانهای را در غرب تهران اجاره کردم و با فروش طلاها برای خودم خودروی بنز و موتورسیکلت گرانقیمت خریدم. من در آلمان، ژاپن، کره، انگلیس و اتریش سرقت انجام داده و حبس کشیدم، فکر کردم با این سرقت میتوانم بار خودم را ببندم و دیگر مرتکب چه جرمی نشدم، اما نشد و بار دیگر دستگیر شدم.