روایت عجیب از گروگانگیران آجودانیه؛ سارقان تحصیلکردهای که میخواستند رابین هود باشند
همشهری آنلاین نوشت: زوج جوان و تحصیلکرده، اسلحهای تهیه کردند و وارد ساختمانی در خیابان آجودانیه شدند. آنها ادعا کردهاند قصد داشتند پس از گروگانگیری افراد ثروتمند، اموالشان را تصاحب کنند و در اختیار نیازمندان قرار بدهند اما این گروگانگیری مسلحانه در کمتر از ۳ساعت با دخالت پلیس و دستگیری متهمان پایان یافت.
ساعت ۱۷:۳۰ سهشنبه یازدهم مرداد مأموران کلانتری قائم در حال گشتزنی بودند که به رفتارهای عجیب زن و مردی جوان که سوار بر ۲۰۶ بودند مشکوک شدند و به راننده دستور ایست دادند. او اما به جای توقف تصمیم به فرار گرفت و به سمت مأموران تیراندازی کرد. در این شرایط بود که عملیات تعقیب و گریز آغاز و متهم وارد کوچهای بن بست در منطقه آجودانیه شد. همزمان یکی از ساکنان ساختمانی ۵طبقه که به همراه خانوادهاش قصد خروج از ساختمان را داشت ریموت را زد اما در همان لحظه زن و مرد پژوسوار وارد پارکینگ ساختمان شدند و برای فرار از مخمصه اعضای خانواده را گروگان گرفتند.
از آنجا که متهمان مسلح بودند و جان گروگانها نیز در خطر بود، تیمهای ویژه پلیس پیشگیری، آگاهی و مأموران نوپو در محل حاضر شدند و تلاش خود را برای رهایی گروگانها آغاز کردند. این درحالی بود که سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت نیز با توجه به حساسیت موضوع در محل حاضر شده و با پوشیدن جلیقه ضدگلوله با گروگانگیر وارد مذاکره شد.
درخواست گروگانگیر مسلح این بود که به همراه زنی که همراهش است و گروگانها از ساختمان خارج شود که پلیس برای حفظ جان گروگانها با درخواست وی موافقت کرده و در این شرایط بود که مأموران نوپو وارد عمل شدند و پس از خلع سلاح کردن گروگانگیران، در کمتر از ۳ساعت از گروگانگیری، آنها را دستگیر کردند.
نقشه سرقت
در تحقیق از گروگانها مشخص شد که گروگانگیران قصد سرقت از خانههای آنها را داشتند. یکی از گروگانها که هنوز وحشتزده بود درباره جزئیات حادثه گفت: من به همراه همسر و فرزندانم قصد داشتیم از خانه بیرون برویم که ریموت پارکینگ را زدیم، همزمان در باز شد و ناگهان زن و مرد پژوسوار وارد پارکینگ شدند. مرد جوان مسلح بود که ما را تهدید کرد و گفت اگر حرفی بزنیم شلیک میکند و جانمان را میگیرد. همزمان زن و مردی که سالخورده و ساکن طبقه اول بودند بهدلیل سر و صدا از خانهشان خارج شدند و مرد مسلح، همه ما را گروگان گرفت و به داخل ساختمان انتقال داد.بعد از ما خواست وارد یکی از واحدها شویم و دقایقی بعد از زنی که همراهش بود و بهنظر میرسید همسرش است، خواست تا به سراغ واحدهای دیگر برود و همه را یکجا جمع کند اما بعد نظرش عوض شد و از او خواست فرار کند. آنطور که متوجه شدیم مرد مسلح قصد سرقت اموال ما را داشت اما نمیخواست خودش را تسلیم پلیس کند.
وی ادامه داد: مرد مسلح نگران وضعیت همسرش بود که از خانه خارج شد و به راهرو رفت تا از پنجره نگاهی به بیرون بیندازد و همزمان شروع به
تیراندازی به سمت مأموران کرد. ما هم از فرصت استفاده کرده و در را به روی گروگانگیر بستیم و او اینبار به طبقه سوم رفت، با لگد در را باز کرد و ۳نفر از ساکنان آن واحد را گروگان گرفت که در نهایت با حضور مأموران نوپو گروگانگیری پایان یافت و متهمان دستگیر شد.
قصدمان گروگانگیری نبود
فریبا زنی ۳۲ساله است که او هم مدرک کارشناسی ارشد دارد. فریبا هرگز فکرش را نمیکرد که نقشه عجیب او و شوهرش به گروگانگیری مسلحانه ختم و اقدام آنها خبرساز شود.
چطور حاضر شدی با همسرت همراه شوی؟
همسرم مرد بدی نیست. میدانستم که قصد و نیت بدی ندارد. او میخواست به مردم کمک کند و فقرا را از بیپولی نجات بدهد. میخواست کاری کند که دیگر جامعه، فقیر نداشته باشد و همه یک دست زندگی کنند.
اما دست به گروگانگیری زدید؟
نه من و نه شوهرم قصدمان گروگانگیری نبود. میخواستیم لایو بگیریم و بعد از سرقت اموال را بین افراد نیازمند تقسیم کنیم که نشد.
تحصیلاتت چقدر است؟
فوق لیسانس دارم.
چند فرزند داری؟
یک دختر ۲ساله و پسر ۸ساله که روز حادثه نزد مادرم بودند.
انگیزه عجیب
متهمان زن و شوهر هستند که ۲فرزند دارند آنها با دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران بازداشت شدند و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند. همچنین قرار است بهزودی به پزشکی قانونی معرفی شوند تا سلامت روانی آنها تحت بررسی قرار بگیرد. گفتوگو با مرد مسلح را در ادامه میخوانید.
انگیزهات از گروگانگیری چه بود؟
میخواستم پول از ثروتمندان بگیرم و به فقرا بدهم. درواقع هدفم این بود تا توازن اقتصادی برقرار شود و نیازمندان مشکل مالی نداشته باشند.
از کی این نقشه را کشیدی؟
خیلی وقت بود که این فکر در سرم بود تا اینکه بالاخره اسلحهای خریدم و با همسرم راهی سرقت شدم.
همسرت از نقشه ات خبر داشت؟
بله. برای او کامل توضیح داده بودم و او هم با من همنظر بود.
ساختمانی که وارد آنجا شدی و دست به گروگانگیری زده بودی را از قبل شناسایی کرده بودی؟
در یکی از واحدهای آنجا یکی از بستگانم زندگی میکرد. البته او وضع مالی خیلی خوبی نداشت اما خبر داشتم که همسایههای او خیلی پولدار هستند. آنهایی که یک شبه پولدار شدهاند. آنهایی که امشب دلار خریدند و فردا قیمت دلار رشد کرد و روزبهروز پولدارتر شدند. آنهایی که با رخنه کردن در بازار دلار ضربههای زیادی به اقتصاد کشور زدند و اکثرشان با کلاهبرداری و راه نادرست به ثروت رسیده بودند.
نقشهات سرقت از آنها بود؟
میخواستم اموالشان را سرقت کنم و به فقرا بدهم. همچنین یک صفحه در اینستاگرام درست کرده بودم و میخواستم آن روز از آنها لایو بگیرم و از آنها بخواهم تا توضیح بدهند که چطور پولدار شدهاند.
اما چرا ماجرا به گروگانگیری ختم شد؟
وارد منطقه آجودانیه شدیم اما پلیس به ما شک کرد و پس از ورود به پارکینگ ساختمانی که بستگانم در آن زندگی میکردند، یکی از ساکنان آن شروع کرد به داد و فریاد راه انداختن. قصدم واقعا گروگانگیری نبود و فقط میخواستم لایو بگیرم اما همه ترسیده بودند. دقایقی بعد هم پلیس رسید و من ناچار شدم تا تیراندازی کنم. اما قصدم آسیب رساندن به کسی نبود. میخواستم حواس مأموران را پرت کنم تا همسرم بتواند فرار کند. از سوی دیگر اسلحه را روی سر گروگانها گذاشته بودم تا راهی برای فرار به من بدهند اما در نهایت گلولهای به پایم شلیک کردند و دستگیر شدم.
ظاهرا تحصیلکردهاید؟
هم من و هم همسرم فوق لیسانس داریم. من لیسانس نرمافزار و فوقلیسانس مدیریت دارم. مسئول فنی و کارهای نرمافزاری شرکتهای خصوصی و ارگانهای دولتی بودم و کارهای پژوهشی بسیاری انجام دادهام. همسرم نقشی در گروگانگیری نداشت و دلم میخواهد زودتر آزاد شود