مرگ مرموز زن جوان، خودکشی یا جنایت؟
مردی که متهم است همسر خود را به قتل رسانده در حالی پای میز محاکمه رفت که ادعا کرد همسرش خودکشی کرده و او در این ماجرا نقشی نداشته است.
عصرخبر: نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، گفت: متهم که از ماموران نیروی انتظامی بود، متهم است تیرماه سه سال قبل همسرش رکسانا را که از کارکنان نیروی انتظامی بود، به قتل رسانده است.
هرچند متهم مدعی است در قتل نقشی نداشته اما با توجه به مدارک موجود در پرونده و شکایت شکات درخواست مجازات دارم. در ادامه خواهر و برادر رکسانا که بعد از فوت مادرشان ولیدم او شده بودند، درخواست خود را مبنی بر قصاص متهم به دادگاه ارایه دادند. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: 17 سال قبل با همسرم ازدواج کردم. رکسانا را خیلی دوست داشتم. دو ماه از ازدواجمان گذشته بود که او خودکشی کرد. مقدار زیادی قرص خورده بود. بلافاصله او را به بیمارستان لقمان بردم و خطر برطرف شد.
همسرم مدتی در بیمارستان بستری شد و او را بعد از بهبودی ترخیص کردند. در اینباره به کسی چیزی نگفتم چون فکر میکردم باید زندگیام را حفظ کنم و اجازه ندهم مشکلی ایجاد شود. برای اینکه همسرم دور از تنشهای خانوادگی باشد برای خودم و او انتقالی گرفتم و به چابهار رفتیم و چندین سال آنجا زندگی کردیم. وقتی همسرم به لحاظ روحی آمادگی پیدا کرد بچهدار شدیم. ما صاحب دو پسر شدیم و دوباره به تهران برگشتیم. البته تنشهایی هم بین ما بود و مثل همه زن و شوهرها با هم دعوا و بعد آشتی میکردیم تا اینکه سال 85 دوباره خودکشی کرد. هربار که درگیری بین ما ایجاد میشد او این کار را میکرد. دوباره همسرم را به بیمارستان بردم و چند روزی بستری بود.
بعد دوباره برگشت. بهخاطر فرزندانم با این موضوع کنار آمدم البته خودم هم خیلی دوستش داشتم. در این مدت در یکی از ماموریتها دچار نقص عضو شدم و من را بازنشسته کردند اما همسرم همچنان سرکار میرفت من هم کاری برای خودم پیدا کردم. بچهها بزرگ شده بودند و فکر میکردم از این پس همسرم آرامش بیشتری دارد. متهم درباره روزهای قبل از فوت همسرش گفت: یک هفته قبل از فوت همسرم با هم جروبحث کردیم. دعوای ما بهخاطر مراسم عروسی برادرم بود. چون خانوادهام در خانه ما بودند او ناراحت بود و مرتب با من دعوا میکرد روز حادثه ظهر با هم غذا خوردیم، همهچیز عادی بود.
من به طبقه بالا رفتم چون میخواستم آنجا را اجاره بدهم اما کار نقاشیاش هنوز تمام نشده بود و باید کار میکردم در همین حین مستاجر آمد و داشتم برای بستن قرارداد با او صحبت میکردم. فکر میکردم همسرم طبقه پایین در خانه خواب است. پایین آمدم خواستم در اتاق را باز کنم که متوجه شدم قفل است. وحشت به جانم افتاد. فهمیدم دوباره دست به خودکشی زده است خیلی ترسیده بودم. به پسر بزرگم گفتم برادرت را از خانه دور کن. به طبقه بالا رفتم.
از جعبه ابزار، پیچگوشتی برداشتم و به پایین آمدم. در را شکستم و وارد شدم دیدم همسرم دراز کشیده، شلنگ گاز بخاری را کنده و آن را زیر پتو روی بالشش گذاشته و شیر را باز کرده است. شیر را بستم و فریاد زدم. مستاجرم آمد و بلافاصله او را به اورژانس بردیم. اما کار از کار گذشته بود. در این هنگام قاضی از متهم پرسید: ادعا کردی کلید روی در بود در حالیکه ماموران این موضوع را گزارش نکردند تو که خودت مامور نیروی انتظامی بودی و میدانی این موضوع چقدر اهمیت دارد چرا این موضوع را به آنها گزارش نکردی.
متهم گفت: آنقدر آشفته بودم که اصلا متوجه نمیشدم چه اتفاقی میافتد. حواسم نبود به آنها بگویم چه کنند. من هنوز هم مرگ همسرم را باور نکردهام. در آن لحظات به هیچچیز بهجز همسرم فکر نمیکردم و اصلا حواسم به ریزهکاریها نبود. سرنوشت بچههایم خیلی برایم مهم بود من هنوز هم به آشنایان نگفتهام همسرم خودکشی کرده است. در این هنگام خواهر مقتول گفت: شوهر رکسانا مدعی است خواهرم دوبار پیش از مرگش خودکشی کرده در حالیکه هیچکدام را به ما نگفته بود. چرا این موضوع را از ما مخفی کرد؟ متهم گفت: مدارک خودکشی همسرم را از بیمارستان گرفته و روی پرونده گذاشتهام من دروغ نمیگویم فقط میخواستم زندگیام حفظ شود اگر موضوع در فامیل پخش میشد نمیتوانستیم دیگر به زندگیمان ادامه دهیم. بعد از پایان جلسه رسیدگی هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.