مرگ و زندگی اصلاح طلبان
اصلاح طلبان در صورت شراکت حداکثری در کابینه روحانی مانند تجربه دوره اصلاحات از وظایف اصلی خود غافل شده و باز هم جلوی حجله قدرت خود را قربانی می کنند.
سید محسن فرجادی در وبلاگ خود در خبرآنلاین نوشت: اصلاح طلبان با مشارکت زیرکانه در رقابت های ریاست جمهوری یازدهم نشان دادند که بازگشت به بازی سیاسی را در دستور کار قرار داده اند. پذیرش برد و باخت و سرزنش نکردن رقیب به خاطر امتیازهایی که از آنها گرفته است بخشی از قواعد ابتدایی این «بازی» است.اصلاح طلبان با خارج کردن نامزد خود از گردونه رقابت و شراکت جستن در حمایت از نامزدی مرضی الطرفین تلاش کردند بهترین وضعیت را برای خود پیشخرید کنند. اگر حجت الاسلام حسن روحانی در رقابت های ریاست جمهوری یازدهم پیروز هم نمی شد اصلاح طلبان چیزی از دست نمی دادند چرا که نه نامزد آنها بلکه نامزدی که به حمایت از او برخاسته بودند شکست خورده بود. اما استراتژی اصلاح طلبان از این پس چیست؟خطاهای سیاسی اصلاحات از سال 76 تا 84 منجر به حاشیه نشینی تدریجی آنها شد، به گونه ای که پس از 84 نتوانستند تحرک جدی داشته باشند.ناکامی اصلاح طلبان در بهره گیری از آرای کسب شده در انتخابات 88 ناکامی دیگر آنها بود.ریزش بخشی از نیروها و فعالان سیاسی اصلاح طلب منجر به ایجاد شکاف هایی در بنده اصلاحات شد. گزکی که پیش بینی می شود از این پس دردسرهای زیادی برای جریان اصلاحات ایجاد خواهد کرد. چرا که آنها باید راه را بر بازگشت چهره هایی که از کشور خارج شده اند و یا در این چند سال سخن هایی خارج از قواعد گفته اند هموار کنند و در این بزنگاه، رقبای اصولگرا هم بیکار نخواهند نشست.بازسازی جناح چپ و یا همان اصلاحطلبان معتقد به جمهوری اسلامی دستورکار جدی این جناح سیاسی برای نقش آفرینی موثر در فضای سیاسی کشور است. اصلاح طلبان باید ردای اپوزسیونی خود را آویخته و به عنوان فعالان مدنی وارد عرصه کسب قدرت شوند. به نظر می رسد اساسی ترین نیاز اصلاح طلبان در مقطع فعلی تعریف نقش های جدید است. اما این هدف نهایی آنها نیست. اصلاح طلبان در صورتی در اطلس سیاسی جمهوری اسلامی ایران باقی می مانند که دست به اقدامی بزرگ بزنند. تجربه 88 نشان داد آنها نتوانستند ریزش جدی بدنه و هواداران خو را مدیریت کرده و به توجیه طیف زیادی از سمپات های خود بپردازند. اقدامی که تا شب انتخابات 92 به تعویق افتاد.اصلاح طلبان از این پس باید به تربیت نیروهای مدنی بپردازند. 8 سال ریاست جمهوری روحانی فرصتی طلایی برای تربیت نسل جدید اصلاح طلبان بر اساس تجربه گذشته و نیازهای آینده است.اصلاح طلبان اگر بتوانند هواداران و سازمان رای خود را بر اساس قواعد دموکراتیک و مدنی تربیت و توجیه کنند آینده روشنی خواهند داشت و اصلی ترین مدعی قدرت در نهادهای مدنی و سیاسی خواهند بود، البته این مهم شرطی دارد و آن حضور نداشتن در عرصه عیان سیاسی است. اصلاح طلبان در صورت شراکت حداکثری در کابینه روحانی مانند تجربه دوره اصلاحات از وظایف اصلی خود غافل شده و باز هم جلوی حجله قدرت خود را قربانی می کنند. وقت آن رسیده که اصلاح طلبان به تربیت نیروهای معتقد به انگاره های اسلامی و دموکراتیک بپردازند؛ این استراتژی حیاتی و مرگ و زندگی اصلاح طلبان است.