روزنامه اطلاعات:چرا با اینکه سران سه قوه و فرمانده پلیس و پزشکی قانونی درباره پرونده مهسا امینی حرف می زنند، باز هم جامعه اعتماد نمی کند؟

روزنامه اطلاعات نوشت:رئیس جمهور با پدر مرحومه مهسا امینی تماس می‌گیرد و اطمینان می‌دهد که تمام ماجرا پیگیری دقیق خواهد شد. رئیس دستگاه قضا قول رسیدگی عادلانه و قاطعانه می‌دهد. رئیس مجلس هم همین طور،‌یعنی رؤسای سه قوه وارد عمل شده و ضمن ابراز همدردی و عرض تسلیت قول پیگیری می‌دهند.

رئیس پلیس، فیلم لحظه حادثه را به نمایش می‌گذارد. پزشکی قانونی، مسئولان بیمارستان خصوصی که مرحومه در آن برای احیا بستری شده بود، حتی پزشکان متخصص مغز و اعصاب با بررسی سی تی اسکن مغز درباره احتمال صدمات وارده به جمجمه اظهارنظر می‌کنند و… اما با وجود همه این توضیح‌ها حداقل برای بخشی از جامعه قبول و اقناع ایجاد نمی‌شود و در شهرهایی شاهد تظاهرات و اعتراض بوده‌ایم.

در اینکه ماجرا و حادثه تلخ و تابسوز، قلب همه را به درد آورده است تردیدی نیست اما این حد از بی‌اعتمادی و عدم قبول نشانه چیست؟ ریشه‌یابی این سطح از شکاف و شقاق و آسیب‌شناسی درست آن بسیار ضروری است که هرگز نباید مورد غفلت قرار گیرد.

آنها که در گذشته برخی رفتارهای تند و خشن و ناصواب را در جریان دستگیری‌ها و حتی تذکر دادنها به چشم خویش در خیابان دیده‌اند حتی اگر اصلاحاتی در نوع برخورد و روش کار صورت گرفته باشد با همان پیش زمینه و سابقه به داوری می‌نشینند حتی اگر در این ماجرا واقعاً خشونتی پدید نیامده باشد و گناهی متوجه کسی نباشد. ناگفته پیداست که گستردگی واکنش جامعه به این ماجرا ریشه‌های اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی گل درشتی دارد که ناشی از گسست رابطه دولت و ملت و غفلت از لزوم توجه به سرمایه اجتماعی و مطالبات انباشت شده آنهاست که بیشترین نقش را در فروافتادن و سقوط آستانه تحمل جامعه داشته است.

اینکه آحادی از مردم به این باور برسند که مطالبات آنها و اولویت‌های آنان فاصله معناداری با تمنیّات و مطالبات و اولویت‌های حاکمان و کارگزاران دارد و گمان کنند دغدغه‌های آنان دغدغه‌های مسئولان و متولیان و کارگزارانشان نیست از هر امکانی برای اعتراض به وضع موجود استفاده و البته معدودی هم سوء استفاده می‌کنند. می‌گویند وقتی رئیس جمهور محترم در آغاز کار انتخابات و تشکیل دولت می‌گوید ما گشت ارشاد داریم اما گشت ارشاد مدیران، ولی چندی که گذشت می‌بینند خبری از آن گشت ارشاد که قرار است نابلدان و نا محرمان را از پشت میز مدیریت بردارد و شایستگان را برجایشان بنشاند و سفره رانت و فساد و تبعیض را برچیند، چندان که باید نیست در حالی که گشت ارشاد در خیابان بیشتر دیده می‌شود، به اعتمادشان لطمه می‌خورد. وقتی از کاهش روند نقدیندگی و تورم و رفاه و ایجاد شغل و رفع بیکاری سخن می‌شنوند و سپس واقعیت‌های دیگری می‌بینند، باورشان را به حرف‌های مسئولان از دست می‌دهند.

آن زمان و هنگام که گمان می‌کردیم با تنگ کردن فضای انتخاب و از صحنه راندن مخالفان سیاسی‌مان و یکدست کردن نظام تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری به اقبال بهتری می‌رسیم باید می‌دانستیم که احزاب مخالف و سالم و قوی که سرعتگیر تنشها و منازعات فراگیر و بعضاً کور در بحران‌های سخت سیاسی و اجتماعی هستند از کار می‌افتند و با گسترده‌تر شدن شکاف بین پیوند دولت ـ ملت، بستری برای مرجعیت رسانه‌ای و سیاسی آنهایی فراهم می‌کنیم که در زمره دوستان و دلسوزان این ملک و ملت نیستند.
در این‌باره گفتنی‌های بسیاری هست که در این مقال و مجال نمی‌گنجد اما یک نکته در پایان بد نیست گفته آید: راستی وقتی تجربه عدم کارایی روش‌هایی مانند گشت ارشاد را داریم چرا اصرار بر استمرار آن داریم و در صدد اصلاح این روش بر نمی‌آئیم؟
کمی اندیشه کنیم که چنین اقداماتی، بیشتر به نفع گرایش جامعه به حجاب و پوشش مناسب بوده و هست یا به ضرر آن؟ حداقل برای احترام به حجاب و بانوان محجبه‌مان بیشتر در این‌باره بیندیشیم

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک