زيباكلام: چرا به اللهكرم احترام ميگذارم؟
صادق زيباكلام در صفحه خود در فيسبوك نوشته: در جريان توصيف مناظره نا تمام با سردار حسين اللهكرم در دانشگاه علوم پزشكي گيلان در رشت، برخي از دوستان با تعجبي حاكي از تاسف پرسيدهاند كه چرا من اينقدر به حسين اللهكرم احترام ميگذارم و براي وي ارزش قائلم؟ توضيحي كه ميخواهم بدهم بيش از آن كه اساس و مبناي عقلاني و منطقي داشته باشد بيشتر بر پايه احساس و عاطفه است.زيباكلام در ادامه نوشته:سال ۱۳۶۳ بود و ايران درگير يك جنگ تمام عيار با عراق. من در مهر ماه آن سال به همراه خانوادهام براي تحصيل در مقطع دكترا به انگلستان رفتم و حسين اللهكرم هم در همان مهر ماه به ارتفاعات «بازي دراز» در غرب كشور كه در اشغال عراق بود، اعزام شد. نكته جالب اين است كه هر دو ما داوطلبانه راه مان را انتخاب كرده بوديم. در تمام شش سالي كه من با خيال راحت و در آسايش در انگلستان درس ميخواندم، حسين اللهكرم در جبهه بود. وي در ادامه مينويسد:درعين حال اين را هم ميپذيرم و كاملا قبول دارم كه صرف اينكه و نفس اينكه حسين اللهكرم هشت سال داوطلبانه به جبهه رفته و جنگيده و بارها ممكن بوده كه به شهادت برسد به هيچ روي به معناي آن نيست كه حسين اللهكرم داراي يك حق يا امتيازي بيش از ديگران است يا آنكه افكار و عقايد وي ميبايستي از يك وزن و جايگاهي بيش از افكار و عقايد ديگران برخوردار باشد. نه، مسئله فقط در نفس در نظر گرفتن و فراموش نكردن آنچه كه حسين اللهكرم و حسين اللهكرمها در آن هشت سال انجام دادند هست و بس.