آقای وزیر آموزش و پرورش! از گل غلیظ تر با بچه ها حرف نزنید
روزنامه اطلاعات نوشت:اخیراً وزیر محترم آموزش و پرورش در گفتوگویی اظهار داشتند: «از گل نازکتر با بچهها حرف نمیزنیم!»آیا منظورشان این بوده که از گل ضخیمتر با بچهها حرف میزنند!؟؛ قاعدتاً نه. قابل حدس است که میخواستند بگویند: «اینقدر با بچهها لطیف و نرم سخن میگوییم؛ تو گویی به نازکی برگگل، بلکه نازکتر»؛ اما عبارت ایشان عکس این معنی را میرساند و اینگونه القا میکند که: «نه به نازکی گل؛ شاید کمی کلفتتر!…»
خواهیدگفت: «این ملّا نُقَطیگریها از این قلم چه معنی دارد»؟؛ (ملّا لغتی غلط است!)
میگویم: نقطه داریم تا نقطه!؛ یک وقت وزیری صنعتی یا اقتصادی یا در مسیر راه و هنگام ترابری(!)، در ادبیات فارسی و ضربالمثلپردازی بیدقت سخن میگوید، که چندان باک و بلکه حرجی نیست؛ اما با تکیه بر صندلی آموزش و پرورش یا باید کم گفت و گزیده؛ یا اگر سخن بسیار گفته میشود، دقیق و در معنی درست پرداخته.
اصل ضربالمثل این است که: «از گل بالاتر». «بالا» در اینجا نه در مقابل «پایین»، بلکه در معنی «شدت و زیادی» است و منظور این است که در همان حدِ بالای لطافت گل سخن میگوییم و نه کمتر.
حال از معنی ادبیاتی آن عبارت عبور کنیم و به مفهوم و معنی ورود(!) نماییم و حمل به صحت کنیم و به بطن قصد سخن جناب وزیر بپردازیم:
آیا انتساب صفت «شخصیت ضد اجتماعی»(Antisocial Personality Disorder)، واقعا تعبیری به لطافت گل است؟ ایشان در جریانات اخیر- هرچند به لحاظ پیشگیری و مراقبت پیش از اتفاق- صفتی را بر گروهی از دانشآموزان بار کردند، که در فرهنگنامهی واژگان روانشناسی از ثقل نسبتاً وحشتناکی برخوردار است و قاعدتاً در مقام کفالت آموزش و پرورشِ رسمی فرزندان این مرز و بوم، کاربری این صفت، ولو به عنوان پیشگویی، تبعات سوء فراوان دارد.
امام علی علیهالسلام میفرماید: «کسی که نزد خویش احترام یافت، گرایشهای پَست و ناروا در چشمش فروکاسته میشود.»
امام هادی علیهالسلام همین مفهوم را در بیان عکس آوردهاند: «من هانت علیه نفسه، فلا تأمن شرّه»؛ «هرکه در چشم خویش خوار شد؛ خود را از شرّ او در امان مپندار.»
دانشآموز، و لو خاطی، هنگامی که برچسب «ضد اجتماعی» میخورَد (حتی در مقام احتمال، اما با بیان علنی)، آیا مصداق سخنکردن با او به نازکی گل است!؟
چه خوب است هرکسی سر به کار و حرفه خودش و به اندازه دانشش داشتهباشد. من اگر، نعوذ بالله، بر کرسی آقای وزیر آموزش و پرورش بودم، نه تنها خطاهای هیجانآلود دانشآموز نوجوان را با این تعبیرات رسانهای نمیکردم، بلکه واسطه و ضامن عفو و بخشش حرکات احتمالی ناصوابش میشدم نزد پلیس.
آری؛ در کار تربیت، «بالاتر» از گل نمیتوان گفت و درّ سخن را بیمحابا و «پایینتر» از ادب و ادبیات نمیشود سُفت.