افروغ:”من سرهنگ نیستم”خوش‌آهنگ نبود

عماد افروغ جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در گفت‌وگوی تفصیلی با فارس،
مباحث مختلفی را در زمینه شعار اعتدال روحانی، ‌ویژگی‌های آن،‌ تفاوت دولت
تدبیر و امید با دولت سازندگی و اصلاحات و افق دولت یازدهم مطرح کرد که در
ادامه می‌آید:‌
با
توجه به شعار اعتدال که از سوی آقای روحانی مطرح شده تعریف‌های مختلفی
ارائه می‌شود. تحلیل شما از این شعار و ویژگی‌های آن چیست؟ افق دولت یازدهم
با این شعار کجاست؟

افروغ: این منوط به
این است که خود آقای روحانی و تیم وی به این سؤال پاسخ دهند؛ به هر حال
مردم احساس نوعی افراط متعاقب نوعی تفریط داشتند و احساس می‌کردند در فضای
سیاست‌زده و اقتصاد زده حاکم فراموش شده‌اند که اگر بخواهم با توجه به همین
شمای کلی قضاوت کنم باید گفت دولت جدید نباید به سمت سیاست‌زدگی و
اقتصادزدگی حرکت کند چراکه‌ این خود ترجمانی از فقدان اعتدال است.
اعتدال
را در بستری از نقد دولت گذشته می‌توان تبیین کرد، دولت گذشته مشخصاتی
داشت که فضای اعتدال را در واکنش فرا می‌خواند لذا اگر این مشخصات را خوب
بازگو کنیم، آن فضا بهتر به دست می‌آید. چون معتقد به نقد حال هستم و از
نقد گذشته اجتناب می‌ورزم، لذا در مورد دولت فعلی شما را به مطالب گذشته‌ام
ارجاع می‌دهم، اما در کل مشکلات دولت فعلی را بیشتر در بی توجهی به خرد
جمعی و قانون، به کارگیری سرباز به جای ژنرال در جایگاه‌هایی که علی‌الاصول
اقتضای تصدی ژنرال‌ها را دارد، توهم فرهنگی ناشی از تسری رابطه قدرت- ثروت
به قدرت- منزلت، فضای سیاست‌زده و اقتصاد زده حاکم و ارائه تعریفی خاص از
عدالت که آن را به یک عدالت اقتصادی- توزیعی نفتی فرو می‌کاهد، می‌دانم.

  ** اعتدال تنها، شعار آقای روحانی نبود
 
لذا با توجه به این مسائل می‌توان گفت که چرا شعار اعتدال به گونه‌ای
تداعی نوعی پرهیز از افراط و تفریط می‌کند و جاذب می‌شود. البته اعتدال
تنها شعار آقای روحانی نبود کسانی که از خرد جمعی، دولت اجتماعی، اخلاق،
تدبیر و استفاده از تمام ظرفیت‌ها نیز نام می‌بردند تقریباً در همین زمینه
حرکت می‌کردند و حرف‌ها چندان متفاوت نبود.اما در اینجا برخی توانستند با
مهارت کلامی، مخاطب را مدیریت کنند و فضا را از آن خود کرده و شعارها را
پرملات‌تر مطرح کنند. برخی‌ نیز بی‌تدبیری کرده و در دام قطبی‌گرایی تصنعی و
مدیریت شده گرفتار آمدند و در نهایت قرعه به نام یک نفر افتاد. بنده
فی‌الجمله این مسائل را مطرح کردم، چون قصد دارم مفهومی و تئوریک به سؤال
شما پاسخ دهم، بیش از این وارد مسائل جزیی‌تر نمی‌شوم.
آیا
معتقدید که شعار اعتدال صرفاً نوعی واکنش شدید نسبت به افراط‌گرایی در
دولت مستقر بود و افراط‌گرایی اصلاح‌طلبان نقشی در این شعار نداشت؟‌

افروغ:
افراط متعاقب یک تفریط. یعنی اینکه قبلاً‌ به یک سمتی رفته و حالا به سمت
مقابل؛ در تاریخ ایران و از مشروطه به این سمت داستان افراط و تفریط وجود
داشته است و داستان انسجام گرایی در برابر تفکیک‌گرایی بوده و ما نتوانستیم
انسجام و تفکیک را جمع کنیم. این افراط و تفریط یا در به کار گیری افراد
بوده یا در اتخاذ سیاست‌ها و رفتارها؛ ما در مجموع از بعد از دوران جنگ یک
سیاست توسعه‌ای جامع، غیر شتابان و فرهنگی نمی‌بینیم.
** بین عقل و اعتدال رابطه است
تعریف شما از اعتدال و اقتضائات و ویژگی‌های آن چیست؟
افروغ:
اعتدال بیشتر در حوزه مباحث فردی و اخلاق فردی مطرح شده و جا افتاده است.
هنوز اعتدال وارد عرصه‌های غیر فردی و اجتماعی و اقتصادی نشده است اما
برحسب ارتباط بین فرد و جامعه می‌توان مباحث فردی را مطرح کرد و متعاقباً
وارد تجلیات اجتماعی آن شد.
اعتدال عموماً در
اخلاق مطرح است و طرح آن نیز مربوط به فیلسوفان و حکمای یونان باستان است.
اینکه  انسانها قوای مختلف دارند که می‌تواند حالت افراط و تفریط داشته
باشد. مثلاً  در خصوص صفتی اخلاقی به نام شجاعت، وجه افراطی آن تهور و وجه
تفریطی آن ترس است و یا درباره صفت اخلاقی دیگر مثل عفت، وجه افراطی آن
زیاده‌روی و وجه تفریطی آن بی‌احساسی محسوب می‌شود و کذلک. این حکما معتقد
بودند وقتی می‌توان از یک مشی متعادل برخوردار بود که عقل بر سایر قوا حاکم
شود و در واقع به یک معنا بین عقل و اعتدال رابطه است. کسی متعادل عمل
می‌کند که عاقل نیز باشد و فردی که اهل اندیشه و عقل نباشد متعادل نیست.
برآیند اعتدال در تمام قوا نیز چیزی جز عدالت نخواهد بود.لذا بین اعتدال،
عقل و عدل ارتباط وجود دارد. اما اینکه اگر اعتدال گرایی بخواهد در عالم
جمعی سیاست و اقتصاد و فرهنگ ورود کند چه نمودی باید داشته باشد، دولت جدید
خود باید این را روشن کند. البته بنده نیز اگر مورد سؤال شما واقع بشوم
پاسخ خود را خواهم گفت.
 اگر بخواهیم در مورد خاستگاه این عقل‌گرایی بحث کنیم می‌توان آن را به عقل‌گرایی انقلابی تفسیر کرد یا عقل‌گرایی وبری؟
افروغ:
بله یکی از سؤالات خوب نیز همین است که آیا این عقل همان عقل ابزاری است
که مورد نقد خود غربی‌ها نیز هست یا عقل ارتباطی هابرماس است و یا… این
عقل‌گرایی نه ابزاری است و نه ارتباطی چرا که هردوی آنها مشکل دارند؛ عقل
ارتباطی مبنا را بر این می‌گذارد که هیچ حقیقتی ازلی و ابدی نیست. عقل
ابزاری نیز به دنبال چرتکه انداختن و برآورد سود و زیان است که در پس آن
نیز یک نوع لذت‌گرایی وجود دارد. عقلی که افلاطون و ارسطو مطرح می‌کنند نه
از جنس عقل ارتباطی است نه ابزاری بلکه همان جنس عقل کلی است که ما
می‌گوییم گوهر قدسی است که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته است.
** بکارگیری افراد مختلف با سبقه‌های متفاوت به معنای اعتدال نیست
بالاخره این عقل باید در عرصه سیاست تجلی داشته باشد؟
افروغ:
تا آنجا که من رصد کرده‌ام این روزها کسی در مورد تجلی اعتدال در سیاست و
اقتصاد و غیره چیزی نگفته است. اگر به من بگویند که تجلی اعتدال که مورد
تأکید دین نیز باشد، چیست، می‌گویم اجتناب از واکنش‌های احساسی و شتاب زده و
تراز قرار دادن خود و اینکه چیزی که برای خود نمی‌پسندی برای دیگران نیز
نپستند و برعکس. اما اگر قرار باشد این اعتدال به عرصه سیاست و فرهنگ بیاید
باید چه کرد؟
اول اینکه معتقدم این اعتدال باید
بیشتر خود را در مشی و رویکرد نشان دهد تا در اشخاص، اینکه فکر کنیم
جناح‌ها و افراد مختلف را با سابقه و سبقه‌های متفاوت به کار بگیریم اعتدال
است، سخت در اشتباه هستیم. این بازی با اعتدال است. این مشی باید در حوزه
اقتصاد، سیاست و فرهنگ تعریف شود؛ اگر قرار باشد اعتدال وارد این حوزه‌ها
شود و در عین حال، اعتدال با عقل نسبتی داشته باشد و آن عقل نیز صرفاً عقل
فردی نباشد، نتیجه ای جز عقل جمعی و بهره مندی از آن به دست نخواهد آمد.
عقل
جمعی نیز بستری سازگار و متناسب می‌خواهد تا بتواند در آن متبلور شود و
متعاقباً به یک سیاست و رفتار جمعی تبدیل شود. این عقل جمعی یعنی توجه به
تمام ظرفیت‌های مدنی و غیر مدنی و ظرف آن نیز مشارکت است.
مثلاً در حوزه اقتصاد برای حل متعادل آن، عقل فردی توان تحقق اعتدال‌گرایی در یک حوزه جمعی را ندارد.
** بستر تحقق اعتدال در شرایط اقتصاد نفتی مهیا نیست
همان شخص‌گرایی که ما در دولت به نوعی دچار آن بودیم؟
افروغ:
بله؛ باید به سمت تبلور عقل جمعی حرکت کنیم. یعنی اگر اعتدال در حوزه جمعی
را می‌خواهیم باید به سراغ عقل جمعی برویم که این بستر می‌خواهد و ظرفش
نیز آمایش سرزمین است. لذا بدون تمرکز زدایی و دعوت از تمام ظرفیت‌های مدنی
که حرفی در آن عرصه دارند نمی‌توان به عقل جمعی معطوف به اعتدال‌گرایی
رسید. مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی پیچیدگی‌هایی دارد که الزاماً قابل
تقلیل به مسائل فردی نیست و اگر فکر کنیم که با مشی اعتدال، خودکامگی و
سلیقه گرایی و گروه‌گرایی را می‌توان دنبال کرد و تفکری کاریزما را تحمیل
کرد باید بدانیم که بی راهه رفته‌ایم. لذا برای نمود اعتدال در حوزه
اجتماعی باید حتماً جمعی بودنش حس شود و حس شدن جمعی بودن آن نیز به بستر و
ظرف مناسب نیاز دارد که در بستر فعلی کشور که حکایت از یک نوع تمرکزگرایی
با اتکاء به اقتصاد نفتی دارد، محقق نمی‌شود.
یکی
از مشکلات اکثر دولت‌های ما این بوده که فکر می‌کردند این فرصت دیگر به
دست نخواهد آمد و اسمشان هم باید در تاریخ بماند و همواره دولت‌ها در واکنش
به دولت‌های قبلی این سیاست را دنبال کرده‌اند. ممکن است خود اعتدال به
رغم اسم زیبای آن در حد واکنشی نسبت به سیاست‌های حاکم بماند.

** اعتدال‌گرایی با محافظه‌کاری خلط نشود
نکته
دیگر این است که باید دقت کنیم اعتدال‌گرایی با محافظه‌کاری خلط نشود.
یعنی فکر نکنیم اگر کسی بحث تحول و اصلاحات و گفتمان انقلاب اسلامی را مطرح
کرد خلاف اعتدال‌گرایی عمل کرده است. اعتدال‌گرایی می‌تواند با تفکر
انقلابی‌ رابطه داشته باشد و از این رو مهم مشی و مبانی و قواعدی است که
قرار است به اعتدال سامان دهد.
نکته دیگری که
وجود دارد این است که باید به نسبت اعتدال و انقلاب توجه کرد؛ آیا وقتی
می‌گوییم خرد جمعی آن را رها از گفتمان انقلاب مطرح می‌کنیم یا در ذیل آن.
مسلم
است که ما اعتدال را در ذیل گفتمان انقلاب اسلامی مطرح می‌کنیم چرا که این
گفتمان بسیار جامع است انقلاب اسلامی برخلاف انقلاب‌هایی که در سده بیستم
اتفاق افتاد یک بعدی نبود و صرفاً بر روی آزادی یا عدالت تأکید نداشت. بلکه
به صورت توأمان بر عدالت، آزادی و اخلاق و معنویت تأکید داشت. از لحاظ
تئوریک شما نمی‌توانید آزادی را با عدالت جمع کنید مگر اینکه عنصر دیگری
وجود داشته باشد که آنها را پیوند دهد که آن اخلاق و معنویت است و انقلاب
اسلامی این سه را با هم مطرح کرد.
** توجه به حقوق شهروندی از معانی دیگر اعتدال است
یکی
از معانی دیگر اعتدال این است که  حقوق شهروندی در معنای جامعش دنبال کنیم
و آن را به حقوق فردی، گروهی یا جامعه ای صرف تقلیل ندهیم. مصیبت ما در
این سالها این بوده است که حقوق شهروندی   را یا به حق فردی تقلیل داده‌اند
که می‌توان در این زمینه به دوران توسعه سیاسی اشاره کرد یا به حق جمعی
تقلیل داده‌اند که آن هم با تفسیری خاص مربوط به همین دوره جدید است.
ما
باید نگاه جامعی به حقوق شهروندی داشته باشیم و از این رو دولت روحانی اگر
می‌خواهد یک مشی متعادلی را در حوزه‌های اجتماعی دنبال کند باید بداند که
بین این نگاه با حقوق جامع شهروندی نسبتی وجود دارد. آنها باید درک روشنی
از حق داشته باشند و از نسبت حق با هستی فردی و هستی اجتماعی و متعلقات این
حقوق آگاه باشند، تهدیدهای این حقوق را بشناسند و سیاست‌ها و راهکارهای
پیشنهادی روشنی داشته باشند.
اگر یک نفر مدعی شود
که از عهده همه این کارها  به تنهایی بر می آید باید به او شک کرد و جنس
چنین ادعایی اعتدال‌گرایی نیست. از این رو باید ابتدا بستری هرچند زمان‌بر
فراهم شود.
** اعتدال‌گرایی نباید با تکنوکراسی گره بخورد
نگرانی
دیگری که بنده دارم این است که با توجه به شرایط گذشته، عده‌ای خاص و
شناخته شده از مارک اعتدال برخوردار شوند و افراد زاویه‌دار به عنوان
غیرمتعادل شناخته شوند.
اعتدال‌گرایی نباید با
انتساب به افراد و یک سیاست شناخته شده و امتحان‌ پس داده، پیوند بخورد.
نباید با گزینش‌گرایی و نخبه گرایی بدون توجه به نیازهای مردم تعریف شده و
با تکنوکراسی و عقل ابزاری گره بخورد. لذا اهل خرد و اهل معنا باید مراقبت
کند که این اتفاق رخ ندهد.
** بازگشت به الگوی سازندگی یعنی پراگماتیسم
با شناختی که از آقای روحانی وجود دارد فکر می‌کنید این موضوع محقق شود که اعتدال‌گرایی با نوعی عقل ابزاری و تکنوکراسی گره نخورد؟
افروغ:
آقای روحانی هیچگاه مقام اجرایی به آن معنایی که استنباط می‌شود نداشته
است. او یا در شورای امنیت یا در مرکز تحقیقات استراتژیک بوده است، اما اگر
قرار باشد آقای روحانی همان سیاست الگوی دوران سازندگی را به کار گیرد من
آن را متعادل نمی‌دانم، بلکه آن را پراگماتیسم و عمل‌گرایی و ابزارگرایی بی
توجهی به مبانی انقلاب اسلامی و ظرفیت‌ها، نوعی نخبه‌گرایی تکنوکراتیک و
توسعه اقتصادی غیرفرهنگی، یک سویه و شتابان می‌دانم. در واقع تمام نقدهایی
که بر دولت سازندگی وارد بود را در این صورت به دولت یازدهم نیز می‌توان
وارد کرد.
نقدهای بنده متوجه مشی بوده و بنده
همیشه حرمت اشخاص را حفظ کرده‌ام، بحث من نقد سیاست‌ها و روش‌هاست، همان
نقدهای شانزده گانه که قبلاً مطرح کرده‌ام و در سایت خود آقای هاشمی نیز
گذاشته شد، ممکن است مجدداً زمینه طرح پیدا کنند. ممکن است علائمی دال بر
اینکه آن سیاست‌ها دوباره بازگردد دیده ‌شود.
چه علائمی را شما مصداق این بازگشت می‌دانید؟
افروغ: یک سری علائم شهودی و ناشی از تجربه گذشته دارم که ترجیح می‌دهم فعلاً نگویم.
 پس یعنی معتقدید که نوعی بازگشت به گذشته اتفاق خواهد افتاد؟
افروغ:
نه تنها این احساس را دارم بلکه مراقبت نیز دارم؛ فعلاً حرفهایی را
صادقانه گفتیم. اما شما می دانید که بنده جزء اولین نفراتی بودم که به دولت
جدید تبریک گفتم و دیگران را هم به تبریک گفتن دعوت کردم، اما وظیفه بنده
تا کنون نقد حال بوده است و از خداوند متعال می طلبم که کماکان این جزء
وظیفه اصلی بنده بماند و اسیر عافیت طلبی نشوم. اصلی که به آن اعتقاد دارم
نسبت هدف و وسیله است؛ وسیله از جنس هدف است. اجازه بدهید که بیشتر از این
موضوع را نشکافم.
**‌ روحانی از گذشته عبرت گرفته است
آن مراقبت چگونه باید محقق شود، مراقبت از جلوگیری برای افراط‌گرایی؟
افروغ:
گاهی به این نتیجه می‌رسم که همان دغدغه‌های آکادمیک خود را دنبال کنم که
مربوط به حوزه فلسفه علوم اجتماعی و فلسفه اجتماعی است، اما اقبالی که مردم
نسبت به مواضع‌ حقیر نشان می‌دهند مرا موظف می‌کند که کماکان در حوزه
روشنفکری فعال باشم. مراقبت یعنی مراقبت روشنفکری، اما باید ببینیم چه
اتفاقی خواهد افتاد. من خیلی چیزها را می‌دانم و از نزدیک هم شاهد بوده‌ام.
بنده مدتی نیز با مرکز تحقیقات استراتژیک همکاری داشته‌ام. آقای روحانی
حتماً نگاه جدیدی خواهد داشت و عبرتی از گذشته گرفته است. به هر حال تجربه
سیاسی به من آموخته‌ است که نباید احساسی و شتاب‌زده عمل کرد و ذوق‌زده هم
نشد. اما به هر حال نباید زود قضاوت کرد.
برخی معتقدند عقلانیت و اعتدال روحانی از هاشمی و خاتمی بیشتر است و این به او کمک می‌کند که به آن وادی دچار نشوند.
افروغ:
باید دید؛ نسبت‌های بین روحانی و یکی از این دو فردی که نام بردید وجود
دارد اما چون ایشان در مقام اجرا نبوده اند حتماً تفاوت‌هایی هم دارند و
ممکن است این تفاوتها خود را نشان دهد. اگر این تفاوتها خود را نشان دهد
بسته به جهت آن، این تفاوتها را به فال نیک می‌گیریم. موضوعاتی را ما در
ارتباط با اعتدال و تجلیات اجتماعی آن مطرح کردیم، امید واریم مواضع سلبی و
ایجابی عزیزان را نسبت به این دیدگاه ها و نکات شاهد باشیم. به هر حال در
چارچوب این مواضع و با توجه به سیاست ها و رفتارهای آتی کماکان موضع
نقادانه خود را خواهیم داشت.
آقای
روحانی در همایش افق رسانه موضعی گرفت که باعث واکنش‌های زیادی شد و آن هم
تاکید بر این نکته بود که من یک فراجناحی هستم و وام‌دار هیچ حزب و گروهی
هم نیستم.

افروغ:‌این حرف که وام‌دار
نیستم خوب است اما آیا وام‌دار هم نبوده‌اند؟ بین واقعیت و امر مطلوب تفاوت
وجود دارد. ایشان در فیلم تبلیغاتی خود عملاً از چهره هایی استفاده کرده
که رای آور باشند و در عمل این مسئله توقعاتی را رقم می‌زند، اما اگر ایشان
بتوانند به این واقعیت کمتر توجه کنند، آن وقت می توانند مدعی شوند که من
وامدار نیستم.
آن موقع به خاطر کسب رای از این فیلم استفاده شد.
افروغ:
نکته همین جاست؛ اینجا همان نسبت هدف و وسیله است. نکته دوم مفهوم
فراجناحی است که باید شکافته شود اگر فراجناحی به معنای بی‌تفاوت بودن نسبت
به گفتمان انقلاب اسلامی باشد قابل قبول نیست اما اگر فراجناحی به معنای
این باشد که انقلاب اسلامی در قالب یک رویکرد سیاسی خاص تعریف نمی‌شود قابل
قبول است. چرا که انقلاب اسلامی جامعیتی دارد که گروه‌های مختلف بخشی از
آن هستند.
** فراجناحی بودن یعنی نگاهی جامع به انقلاب اسلامی
اگر
منظور از فراجناحی بودن نگاهی جامع به انقلاب اسلامی و توجه به جمع آزادی،
عدالت و اخلاق و معنویت با تقدم معنویت باشد صواب و درست است و عین حق
است، اما همان گونه که اشاره شد، اینکه وام‌دار نیستم باید تعریف شود. ممکن
است گفته شود دیگران آمده و کمک کرده‌اند و من دینی به آنها ندارم.
اگر
کسی بتواند این را دنبال کند خیلی خوب است. اما اگر منظور این باشد که کسی
سهمی در رای آوردن من نداشته است از آن حرفهاست و این قابل قبول نیست.
دیگرانی  آمده‌اند و صحبت کرده‌اند و  طرفدارانی را به سوی آقای روحانی سوق
داده اند.
 با
توجه به اینکه خیلی از افراد به کابینه یازدهم به عنوان غنیمتی نگاه
می‌کنند و اخیرا هم گفته شد که از کانال‌های کولر مجمع برای تصدی پست،
افراد وارد می‌شوند شاید بتوان تاکید روحانی برای فراجناحی بودن را در این
زمینه و برای جدا کردن خود از آنها ارزیابی کرد.

افروغ:
فراجناحی اگر به این معنا باشد که من بی‌توجه به این کانال‌های کولر هستم
قابل قبول است اما اگر به عنوان یک امر عینی به این معنا باشد که هیچ کس به
بنده کمک نکرده و من از قابلیت‌ها و منابع استفاده نکرده‌ام قابل قبول
نیست. اما اگر روحانی بخواهد دربرابر کسانی که توقعاتی دارند و در قبال
کمکی که کرده‌اند مقاومت کند کار سختی در پیش دارد. لذا ایستادن در برابر
این توقعات عاقلانه و مدیریت آن کار آسانی نیست.
** اتخاذ مشی امنیتی از سوی روحانی به «اعتدال» آسیب می‌زند
همانطور
که وقتی دولت قبلی کابینه خود را معرفی کرد فهمیدم که چند مردِ حلاج است،
به محض اینکه روحانی هم کابینه خود را معرفی کند من خواهم گفت که آیا این
بار به مقصد می‌رسد یا خیر؛ آیا این بار مشی اعتدال دارد یا می‌خواهد به
نام اعتدال، فرقه‌گرایی و جناح‌گرایی را دنبال کند. خوف این را دارم که به
نام مفهوم زیبای اعتدال امر دیگری اتفاق بیفتد. اگر قرار باشد یک مشی
تندروانه و یکسویه و امنیتی، سیاست‌زده، اقتصاد زده و تکنوکراتیک حاکم شود
این آسیب زدن به اعتدال و حقوق شهروندی و گفتمان انقلاب اسلامی است.

** شرط پشیمان نشدن حامیان روحانی
برخی
معتقدند بعد از معرفی کابینه روحانی و عملکرد 4 ساله دولت او شاید خیلی‌ها
از رای خود پشیمان شوند و احساس کنند روحانی آنچه که می‌خواسته‌اند نبوده
است.

افروغ: امیدوارم که این اتفاق رخ
ندهد و هیچ کس از رای خود پشیمان نشود که البته این به شروطی بستگی دارد؛
شرطش این است که روحانی همانطور که شعار اعتدال داده به الزامات اعتدال هم
پایبند باشد و به صورت جامع شعارهای انقلاب اسلامی را دنبال کند و از بستر
مشارکت و آمایش سرزمین و همچنین برون‌رفت از اقتصاد نفتی کمال استفاده را
ببرد. آن وقت بنده به شما قول می‌دهم که دور بعد استقبال بیشتری از روحانی
خواهد شد. اگر به دلیل رودربایستی و برخی مسائل، امر دیگری دنبال شود ممکن
است برخی از رای خود پشیمان شوند چرا که احساس می‌کنند قربانی شده و فریب
خورده‌اند.
خیلی‌ها ممکن است در حال حاضر و بر حسب شناختی که از گذشته و نحوه تبلیغات داشته‌اند مسائلی را حدس زده باشند.
** روحانی موضع خود را درباره «حق امنیت» روشن کند
نکته‌ای
وجود دارد؛ قطع نظر از اینکه مخاطب آقای روحانی در مناظرات انتخاباتی و
بستر آن چه بود؛ وقتی آقای روحانی این نکته را مطرح کردند که من سرهنگ
نیستم، بنده اگر جای طرف مقابل او بودم می‌گفتم شما که حقوق خوانده‌اید از
حق امنیت هم اطلاع دارید؛ حق امنیت با امنیت‌گرایی یکی نیست.
امنیت‌گرایی
امر مذمومی است اما حق امنیت یک حق شناخته شده است و سرهنگ با حق امنیت
شناخته شده است. ما هم مخالف این هستیم که نظامیان  وارد عرصه‌های سیاسی و
اقتصادی شوند و به شدت هم با آن مخالفت کرده‌ایم. اما به هر حال حق نیروهای
نظامی در استقرار امنیت باید ادا شود چرا که اگر امنیت نباشد مناظره و
آزادی و اقتصاد هم بی‌معنی می‌شود. از این رو حق امنیت یک حق شناخته شده
است.
این حرف (سرهنگ نیستم) حرف خوش‌آهنگی برای
من نبود. بلکه یک نوع استفاده از جو طبیعی و مخالف سرهنگ گرایی بود.
بنابراین من نگران افراط و تفریط‌ها هستم که عده‌ای در صحنه انتخابات
اینگونه تداعی کنند که امنیت‌گرا نیستند اما از هر چه امنیت‌ گراتر است
امنیت ‌گراتر باشند و این هم داستان سیاست است و البته باید منتظر ماند و
دید.
 این یعنی «حق امنیت» مخالف را برنتابند؟
افروغ:
بله و این حرف، حرف بی ابهامی نبود، مگر اینکه شکافته و گفته شود که منظور
سرهنگ‌گرایی در عرصه اقتصادی و سیاسی بوده است. اما منظور از سرهنگ کسی
است که از امنیت داخلی و خارجی پاسداری می‌کند. مگر می‌شود حق این نیروهای
شریف را در شرایط دفاع مقدس و شرایط فعلی نادیده گرفت؟ اینکه امام(ره)
می‌فرمود نیروهای نظامی وارد مسائل سیاسی نشوند کاملا درست است. اما اتفاقا
بیشترین حضور نیروهای امنیتی در عرصه اقتصادی، در دوران سازندگی اتفاق
افتاد؛ مبادا شعاری داده شود اما چیز دیگری عمل شود.
من
به عنوان یک روشنفکر صحبت می‌کنم و روشنفکر نیز با هیچ کس عقد اخوت نبسته
است و بر حسب وظیفه روشنفکری ورود پیدا کردم. امیدوارم به این هشدارها توجه
شود و بدانند که دیگرانی هستند که هشیار و  بیدارند. قطع نظر از نقدی که
به صحبت وی و روند تبلیغاتی آقای روحانی داشتیم کمک‌مان این بود که از طریق
شما آن را مطرح کردیم و آن چه را که می‌دانستیم و فکر می‌کنیم که درباره
اعتدال صواب است از طریق خبرگزاری فارس منتقل کردیم و از این به بعد باید
منتظر باشیم که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد و کابینه روحانی چه کابینه‌ای است
آیا معرف خوبی از حقوق شهروندی به عنوان امری مرتبط با اعتدال‌گرایی جمعی
است یا خیر؟
** با اقتصاد نفتی مشی اعتدال را نخواهیم دید
اگر نکته خاصی در خصوص بحث اعتدال دارید، بفرمایید.
افروغ:
مردم در توجه به اعتدال یا تحلیل افراط و تفریط‌هایی که در جامعه صورت
گرفته نیازمند تحلیل خوبی از ریشه‌های ساختاری و اجرایی هستند و اگر
می‌خواهیم مشی متعادلی را در حوزه‌های اجتماعی دنبال کنیم به ریشه‌های
ساختاری عدم اعتدال هم باید توجه کنیم. یکی از این ریشه‌ها همان رابطه قدرت
– ثروت است که ما از آن رنج می‌بریم اگر قرار باشد کشور با همان ظرف
تمرکزگرایی اداره شود از اعتدال خبری نخواهد بود.
اگر
قرار باشد کشور کماکان متکی به اقتصاد نفتی باشد مطمئنا همان رابطه قدرت –
ثروت تقویت می‌شود و ما مشی اعتدال را نخواهیم دید چرا که بستر رابطه قدرت
– ثروت با توجه به تمرکزگرایی در اداره کشور و اقتصاد نفتی هم مفاسد و
رانت‌خواری‌هایی را فراهم کرده و هم بستر مساعدی برای توهم است. اگر به
دنبال مشی اعتدال هستیم حتما باید به فکر آمایش سرزمین و برون‌رفت از
اقتصاد نفتی باشیم، چرا که در این صورت است که ظرفیت‌ها به فعلیت می‌رسد.
وقتی
بنده به سمت برون‌رفت از اقتصاد نفتی تاکید دارم به معنای استفاده از تمام
ظرفیت‌های مدنی در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ است و هر کدام تجلی خود را
دارد؛ در عرصه سیاست مشارکت‌های گسترده، در عرصه فرهنگ تعامل فرهنگی و در
حوزه اقتصاد باید به سمت تجلی عدالت در تولید برویم که این با عدالت توزیعی
تفاوت دارد.
یعنی ما از سویی از اقتصاد نفتی
عبور کرده و در عین حال انحصارگرایی هم نداشته باشیم. نگران هستیم که یک
تفکر اقتصادی بیاید و از قِبَل اقتصاد نفتی یک انحصارگرایی را به عنوان بخش
خصوصی دامن بزند.
یک زمانی آقای هاشمی در
خطبه‌های نماز جمعه حرف خوبی می‌زد؛ او در دهه 60 میل به عدالت اجتماعی
داشت و می‌گفت که بخش خصوصی با بخش اختصاصی فرق می‌کند.
لذا
امیدواریم اگر قرار است بخش خصوصی تقویت شود در بستر برون‌رفت از اقتصاد
نفتی و آمایش سرزمین و مرتبط با عدالت در تولید شکل گیرد و از انحصارگرایی
یا اختصاص‌گرایی هم خارج شود.
آقای هاشمی در خطبه
های نماز جمعه دهه 60 بیشترین شعارها را در مورد عدالت اجتماعی می‌داد اما
وقتی مدیریت کشور به ایشان رسید سیاست‌ های اقتصادی کاملا تغییر کرد.
اگر
آقای روحانی بخواهد همان سیاست‌ها را دنبال کند امکان برون‌رفت از شعار
اعتدال وجود دارد. اما قصاص قبل از جنایت نمی‌کنیم و همه اینها را از باب
هشدار مطرح کردیم.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک