چرا زن سنندجی در بازار، پشتش را به رئیس جمهور کرد و رفت؟
روزنامه جوان با اشاره به ماجرای تعارف کردن شکلات از طرف مرد سنندجی به رئیس جمهور و عذرخواهی بعدی اش نوشت:روشن است که این مغازهدار تحت تهدید قرار گرفته و به خاطر صیانت از حریم خانواده و جان و مالش مجبور شده است تن به خواسته دیکتاتورهای ضدانقلاب بدهد، چون دیده که در همان مناطق کردنشین، تجزیهطلبان به خانه فرد طرفدار نظام کوکتل مولوتف انداختهاند، خانه را در حالی که زن و بچه در آن است، آتش زدهاند یا به منزل فرد دیگری از حامیان نظام رفتهاند و حتی لباسهای اهل خانواده را سر دست گرفتهاند و... طبیعی است که او بترسد و تن به خواسته آنان بدهد
چند نکته در این زمینه جالب توجه است:
اول آنکه این کاسب از رئیسجمهور نترسیده و رفتارش در استقبال از رئیسجمهور، تصمیم خودش بوده و مجبور به کاری نشده، اما از دیکتاتوری و توحش تجزیهطلبان ضدانقلاب میترسد و سریع موضعش را ظاهراً عوض میکند.
دوم آنکه وقتی مردم کردستان از بیم توحش ضدانقلاب جرئت یک شکلات تعارف کردن به رئیسجمهور خود را ندارند، آیا به سایر مواضعی که از قول آنها بیان میشود، میتوان اعتماد کرد که اعتراف اجباری نباشد؟ آیا اگر فرزندشان را ضدانقلاب بکشد، آزادی دارند که بگویند ضدانقلاب ما را عزادار کرده است؟ یا مجبور خواهند شد گردن نظام بیندازند؟
سوم آنکه آیا اعتصابهایی که ادعا میکنند در مناطق کردنشین رخ داده، به اختیار بوده یا آنها هم اعتصاب اجباری بوده است؟ اعتصاب اجباری، اعتراف اجباری و در کل، انقلاب اجباری!
چهارم آنکه ضدانقلاب در همین بخش از فیلم که مغازهدار به رئیسی شکلات تعارف میکند، روی حرکت خانمی متمرکز شدند که بیاعتنا به ماوقع، حتی به سمت رئیسجمهور برنمیگردد و به داخل مغازه میرود و تمام مدت پشتش به تصویر است. به نظر میرسد آن زن در دو راهی مانده؛ استقبال از رئیسجمهور و به جان خریدن تهدیدهای ضدانقلاب یا پا گذاشتن روی خوی مهربان و میهماننواز کردی و بیاعتنایی به میهمان دولتی و در عوض تأمین امنیت خویش.
فیضالله، کاسب سنندجی؛ مردی که به هیچ ارگانی وابسته نیست، با ویدئوی ۵۲ ثانیهای خود، کلی حرف مهم میزند و فضا را شفاف میکند. از تعارف شیرینی اختیاری تا عذرخواهی اجباری کلی حرف است.
این ماجرا هم گذشت، اما این جای تأمل برای نهادهای امنیتی کشور دارد که مردم حتی برای تعارف یک شکلات به رئیسجمهور، آزادی و امنیت نداشته باشند