سیدحسن خمینی 41 ساله شد
سیداحمد خمینی، فرزند ارشد «سیدحسن» در سالگرد تولد پدرش با نگارش نامهای در فضای مجازی تولد او را تبریک گفت. در نامه سیداحمد خمینی آمده است: پدر عزیزم سالروز تولدت مبارک !فکر کردم و فکر کردم که وجود عزیزت را به چه تشبیه کنم. نیافتم که نیافتم.
پیام تبریک پسر به پدر و ماجرای ازدواج سیدحسن با دختر آیت الله موسوی بجنوردی
روزنامه آرمان یکی از صفحات امروز خود را به 41 سالگی سیدحسن خمینی نوه بنیانگذار انقلاب اختصاص داد و نوشت:
ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
تنها شاید بتوان گفت تو آفتاب خانه ما هستی. هر صبح که چشم باز میکنم با نور وجودت دنیا را روشن میبینم و با گرمای بودنت احساس امنیت و سلامت میکنم. با رقص اشعههای امیدت خرسندی در رگهایم میجوشد و با تشعشع انوار راهگشایت تاریکیها و کجراهها از مقابل دیدگانم محو میشوند. عزیز جان !بر آسمان زندگیام همواره بتاب نهتنها بر من که چون آفتاب بر همگان. اگر ابر مشکلات چندی روی منیرت را مکدر کرد باز مثل همیشه سرافراز و درخشان از آن بیرون آی. کسوفهای ناملایمات را با صبر و درایت بیمثالت رد کن و همیشه و یکه بر دنیای زندگی ما بتاب.
گیرند همه روزه و من گیسویت / بینند همه هلال و من ابرویت، در دایره دوازده ماه تمام / یک ماه مبارک است و آن هم رویت.
ماجرای ازدواج سیدحسن خمینی با دختر آیتا… موسویبجنوردی
آیتا… موسویبجنوردی ماجرای آشنایی و ازدواج حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی با دخترشان را اینگونه نقل کرد:
8-9 ماه بعد از فوت حاج احمدآقا خانم دکتر فاطمه طباطبایی (والده مکرم حاج سیدحسن آقا) و برادرشان دکتر صادق طباطبایی به منزل ما و به کتابخانهام آمدند و خانم طباطبایی گفت: حاج احمد آقا قبل از فوت به من گفت خیلی مایلم دختر آقای بجنوردی را برای حسن آقا بگیرم. ما هم الان آمدهایم برای خواستگاری. من گفتم از جانب خودم مخالفتی ندارم؛ اما از آن افرادی هستم که دختر باید جواب آخر را بدهد. قرار شد حسن آقا شب بعد که برای درس میآید زودتر بیاید تا با دخترم جلسه بگذارند که ببیند با هم جور هستند یا نه. من او را به اتاق بردم و خودم بیرون رفتم. وقتی برگشت خیس عرق بود و گفت تا حالا با دختر نامحرم اینجور صحبت نکرده بودم. گفتم چه شد؟ گفت ما با هم کنار آمدیم. بعد از دخترم هم پرسیدم و گفت بله، عقاید ما با هم یکی است. یکی دو روز بعد از سالگرد فوت احمد آقا در حرم امام، عقد را من و مرحوم آیتا… سلطانی خواندیم. فرماندهان سپاه و خیلی از مسئولان بودند. افرادی از جمله محسن رضایی چون جای احمد آقا خالی بود، گریه میکردند. بعد از دو سه روز هم بدون تشریفات و مراسم عروسی دخترم ازدواج کرد.