چین بازار صنایع دستی ایران را هم تصاحب کرد
احياي هنري كه ساليان سال در يك كشور يا منطقهاي رواج داشته و فراموش شده است، بهويژه اگر اطلاعات درستي در دست نباشد، بسيار مشكل است و متأسفانه در این مورد با مشکل نبود مستندات كافي براي اغلب هنرهاي منسوخ شده مواجهیم.
شهر و حتا روستايي در كشور ما نيست كه هنري سنتي و يا صنعتي دستي نداشته باشد و ايرانیان همواره در طول تاريخ مبتكر هنرهايي بودهاند كه امروزه كاربردي جهاني دارد اما حضور كمرنگ هنرهاي سنتي و صنايع دستي در نمايشگاههاي بينالمللي، نبود بستهبندي مناسب، حضور روزافزون محصولات تقلبي، بيكيفيت و ارزان چینی و تصاحب بازار محصولات داخلي توسط آنان، گراني مواد اوليه توليد صنايع دستي و عوامل و شرايطي مانند آن به مرور زمان باعث شده است كه توليد صنايع دستي دیگر مقرون به صرفه نباشد و هنرهاي اصيل ايراني در مهد آفرينش خود منسوخ شوند.
به گزارش پولنیوز، ازجمله محصولات چینی به ظاهر مشابه صنایع دستی ایران میتوان به کفشهای روکش گلیمی، چاپ سنتی پارچه، رودوزی، شیشهگری، قلمزنی، طلاکوبی و خاتمکاری اشاره کرد که کیفیت مواد به کار رفته در آنها پایین و قیمتشان یکسوم محصولات ایرانی است و حضور شان در بازار به تعطیلی بسیاری از کارگاههای صنایع دستی کشور انجامیده است.
وجود ۲۵۰ رشته صنايع دستي در ايران
هنرهاي سنتي و صنايع دستي ارزآور و اشتغالزا هستند و ميتوانند مشكلات اقتصادي زيادي را حل كنند و اين امر لزوم حفظ و احياي آنها را به عنوان يك عزم ملي دوچندان ميكند. وجود ۲۵۰ رشته هنرهاي سنتي و صنايع دستي در ايران، خود نشان میدهد که رسيدگي به تمام مشكلات اين هنرها نيازمند وقت و زماني زياد و اعتبارات كافي است. درعینحال در داخل مجموعه هنرهاي سنتي و صنايع دستي نيز موفقيت هر بخشي نياز به همكاري ساير بخشها دارد. مثلا براي حفظ و احيا نياز به آموزش، ترويج و حمايتهاي بازرگاني است.
ضرورت تعریف كاربريهاي جديد برای صنایع دستی
در سالهای گذشته برخی از هنرهاي سنتي و صنايع دستي ايران را كه منسوخ شدهاند و يا در آستانه منسوخ شدن هستند، براي كاربريهاي جديد مورد بررسي قرار گرفتهاند تا دوباره به چرخه توليد بيايند؛ مثل انواع پوشاكي كه با نمد تهيه ميشدهاند و ديگر كاربردي ندارند با اين تفاوت كه از همان نمد كالاهاي ديگري تهيه ميشود، همانگونه كه در ايتاليا از نمد استفادههاي مختلفي ميكنند و بسيار هم مورد اقبال عمومي قرار گرفته است.
لزوم جمعآوري مستندات هنرهاي سنتي
احياي هنري كه ساليان سال در يك كشور يا منطقهاي رواج داشته و فراموش شده است، بهويژه اگر اطلاعات درستي در دست نباشد، بسيار مشكل است و متأسفانه در این مورد با مشکل نبود مستندات كافي براي اغلب هنرهاي منسوخ شده مواجهیم. جمعآوري مستندات براي هنرهاي سنتي بسیار دقيق و حساس است و در این زمینه منابع اطلاعات كمي در دسترس است، چراكه افراد معدودي از سازندگان اين هنرها باقي ماندهاند. از این رو یکی از مهمترين كارها در فرايند احياي اين هنرها، تهيه اطلاعاتي از مواد اوليه، مراحل توليد، فرم و روش ساخت آنها است.
بهينهسازي تولید با ارتقای شرایط کارگاهها
حفظ و احياي هنرهاي سنتي و صنايع دستي بدون توجه به شرايط هنرمند، كارگاه و مواد اوليه او مؤثر نيست. از سوی دیگر در صورتي ميتوانيم ادعا كنيم هنري احيا شده است كه بازار داشته باشد. هنري كه توليد شود بدون اينكه مصرفكننده و بازار داشته باشد، باز هم محكوم به نابودی ميشود. از این رو موجب امیدواری است که در كنار بحثهاي آموزشي كه حجم قابل توجهي از كار حفظ و احيا را به خود اختصاص داده، وظيفه جديدي به استانها سپرده شده كه بهينهسازي در توليد و استانداردسازي صنايع دستي است.
نبود بازاریابی و تبلیغات مؤثر
اصالت هنرهاي سنتي امري اجتنابناپذير است چراكه در غير اين صورت طي سالهاي متمادي يك هنر ماندگار نخواهد بود، اما در هر زمان با توجه به نياز روز بايد هنر را وارد زندگي مردم کرد؛ در دكوراسیون منزل، در اتومبيل، در لباس و پوشاك و در برنامههاي تبلیغاتی تلويزيوني بهعنوان هديه. ایرانیان در طول سال به مناسبتهاي مختلف به هم هديه ميدهند و در دنيا به هديه دادن معروف هستند، اما متاسفانه صنايع دستي سهم ناچیزی در این گردش مالی دارند.
اگر ما در بازار داخلي موفق شويم، بی شک بازارهاي خارجي را هم ميتوانيم در دست بگيريم؛ كاري كه كشور تايلند انجام داده و در حل حاضر در تمام كشورها صنايع دستي اين كشور فروشگاههاي اختصاصي دارند. حفظ و احياي هنرهاي سنتي و صنايع دستي نيازمند فرهنگسازي در رسانههاي جمعي به خصوص رسانه ملي است. اگرچه برای هنرهاي سنتي و صنايع دستي، یک بازار بکر ۷5 ميليوني داريم اما تا زماني كه صنايع دستي در سبد خانوار قرار نگيرد، اين بازار دست نخورده ميماند.