فرشاد مومنی: بر خلاف گفته غنی نژاد ، نه شهیدبهشتی تحت تاثیر مارکسیسم بود، نه قانون اساسی
کیهان نوشت:در حالی که بسیاری از رسانههای غربگرای مدعی اصلاحات از اظهارات موسی غنینژاد (ترویجکننده نظریات لیبرالیستی) علیه شهید بهشتی و اقتصاد اسلامی استقبال کردند، یک کارشناس اصلاحطلب تاکید کرد: برخی افراد این حرفهای پوچ و ناروا درباره چپگرا بودن شهید بهشتی و قانون اساسی را میزنند تا از مسئولیت توصیههایشان در سی سال گذشته طفره بروند.
دکتر فرشاد مومنی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) درباره اظهارات اخیر برخی افراد درباره برخی شخصیتهای انقلابی و قانون اساسی کشور گفت: خیلی توصیه میکنم مقدمه کتاب ماتریالیزم در ایران شهید مطهری را بخوانید. ایشان به شدت از یک شیوه روسی برچسبزنی به متفکران اسلامی ابراز نگرانی میکنند و به طور مشخص میگویند آکادمی علوم شوروی سابق در انتشارات خود، حافظ و ملاصدرا را به چپگرایی و ماتریالیست نسبت دادهاند.
الان هم میبینیم کسانی یکباره کشف و شهود کردهاند که شهید بهشتی چپگرا و تحت تاثیر چپگراها بودهاند. این نسبت پوچ، مبتذل و ناروا که اساسا وجهه علمی هم ندارد، شیوه روسی چپگرا معرفی کردن برجستهترین متفکران ایرانی است که قابل تامل است. ما در مملکتی زندگی میکنیم که گیج کردن مخاطبان برای از میان برداشتن حرکتهای اصیل سابقه دارد. در تجربه مرحوم مصدق، پدیده توده نفتیها را زیر ذرهبین بگذارید چراکه آنها رادیکالترین شعارهای حزب توده را میدادند درحالیکه پولش را از سفارت انگلستان میگرفتند.مومنی افزود: از نظر من هرکس حق دارد هر جور که فکر میکند، عمل کند.در ساحتاندیشه، حرف خوب در لیبرالیزم واندیشه چپ کم نداریم اما بیمروتی، بیصداقتی و هتاکی خیلی بد است لذا این شیوه برچسب زنی، شیوه روسها و انگلیسها است. همینها که به دیگران برچسب چپ میزنند، در توصیههای سیاستی خود، عموما شیوههای روسی را پیشنهاد میدهند. وقتی اینها در سال 1368 شعار خصوصیسازی را دادند، خیلی شنیدند که هیچکدام از بسترهایی که از دل خصوصی سازی، برای کشور دستاورد میسازد، وجود ندارد لذا خصوصی سازی اسم رمز توزیع رانت میشود اما همین افراد درهای نهادهای تصمیمگیری کشور را از پاشنه درآوردند که باید خصوصیسازی شکل بگیرد.حالا که انجام شده و نتایج آن عیان شده، میگویند این نتیجه، آنی نبود که ما گفتیم. ما در پاسخ میگوییم اگر شما شرافت علمی داشته باشید، باید بگویید شناختی از جامعه نداشتید و صرفا کلیشههای ترجمهای را به صورت چشمبسته توصیه میکردید. البته خدا را شکر یکی از اینها اخیرا گفته است من مسئولیت باز کردن پای بانکهای خصوصی در ایران را میپذیرم. ما میگوییم بسیار خوب، شما کارنامه بانکهای خصوصی ایران را نشان دهید تا بخش بزرگی از فجایع مسیر میان تهی کردن حکومت، مردم و تولیدکنندهها و… که توسط بانکهای خصوصی رخ داده است را ببینیم.مومنی همچنین گفت: ما مثل اینها سراغ برچسبزنی نمیرویم اما میپرسیم شما در این سی ساله گذشته مرتب میگفتید به نرخ ارز، حاملهای انرژی، نرخ بهره و… شوک وارد کنید تا کار درست شود اما بعد از فجایعی که به بار آمد، گفتید اصل این ایده درست است اما آن را بد اجرا کردهاند. من در کتاب اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری مستنداتی آوردهام که نشان میدهد این توجیه، جزو آموزشهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به هیئت اعزامی خود به کشورهای در حال توسعه است که اگر توصیههای شما به بحران منجر شد، مسئولیت نپذیرید و همه چیز را به گردن اجرا بیندازید. در مناظرهای که با یکی از همین بازارگراها داشتم، بعد از آنکه گفت سیاست توصیه شده ایشان بد اجرا شده، پاسخ دادم که در دوره مرحومهاشمی رفسنجانی بیسابقهترین حمایت سیاسی از شما صورت گرفت، بیسابقهتریناندازه درآمدهای ارزی هم در اختیارتان قرار گرفت و بیسابقهترین اتفاق نظر بین مدیران اقتصادی کشور وجود داشت پس اگر طراحیهای شما در آن شرایط بد اجرا میشود، به ما بگویید در چه شرایطی خوب اجرا میشود؟ من نمیخواهم بگویم این رفتار مسئولیتگریزانه مشکوک است، اما واقعا نرمال نیست.دکتر فرشاد مومنی گفت: اکنون یک عده از سر جهل یا به خاطر مسائل دیگر میگویند، قانون اساسی توسط القائات حزب توده نوشته است یعنی میگویند چندده اسلام شناس برجسته ما آلت دست حزب توده بودهاند. شهید مطهری که یکی از سرآمدان نقد مارکسیزم بود فرموده بودند که کسی به عمق آقای بهشتی در شناختاندیشه مارکسیستی نداریم اما برخی جوری حرف میزنند که انگار شهید بهشتی با یکی دو نفر دیگر توانستهاند، آن مجموعه که هرکدام برای خود رجلی بودند را تحت تاثیر قرار دهند. اولین بار که چنین مسئلهای از سوی یک فرد دیگر مطرح شد، او را به کتاب «بانکداری، ربا و مسائل مالی در اسلام» شهید بهشتی ارجاع دادم که در دهه 1340 نوشته شده بود سپس گفتم اگر مشکل شما با اداهای تودهایها است باید بدانید مالینوفسکی در آن موقع کتابی ننوشته که حالا بخواهید بگویید شهید بهشتی تحت تاثیر این افراد بوده است. بیش از 75 درصد جهتگیری بخش اقتصادی قانون اساسی، در آن کتاب دیده میشود لذا این حرفها که گفته شد، دروغ پردازیهای خلاف اخلاق است. این بازیها را راهانداختهاند تا پاسخ ندهند که نتایج شوک درمانیِ مورد توصیهشان چه بوده است. ما نباید فریب این جریان سازیها را بخوریم. از میان تهی کردن مفاهیم توسط این افراد یک مسئله مجزایی است که باید جداگانه به آن پرداخته شود