آپارتمانهای لاکچری تهران همقیمت عمارتهای بورلی هیلز
اقتصاد 24 نوشت: مساله سقفی برای سرپناه را اکنون باید یکی از اصلیترین بحرانهای طبقه متوسط شهری در ایران دانست که حالا شهرهای کوچکتر و حاشیهها را نیز در برگرفته است و مهاجرت یا فروش چند خانه لوکس و سوپر لاکچری را نباید متر و معیاری برای شرح وضعیت موجود دانست
مسکن حالا به کابوس شهروندان در طبقه متوسط شهری ایران تبدیل شده است، کابوسی که به نظر میرسد مدام ابعاد ترسناک تری به خود میگیرد و حاشیه نشینان را به شهرهای دورتر و حتی حاشیه همان شهرها پرت میکند و باقی شهروندان را نیز محله به محله از محل زندگی خود دورتر کرده و نظم ذهنی شهروند طبقه متوسط را بهم میریزد.
با ارقامی که روزگاری کمتر از یک دهه پیش و حتی در مواردی همین ۵ یا ۶ سال قبل اگر میشد آپارتمانی تهیه کرد حالا حتی برای پول رهن یک آپارتمان و یا خانه مناسب نیز دیگر مناسب نیست.
در این میان خبرسازی برخی رسانههای خبری جریان خاص و نزدیک به اقتدارگرایان و حامیان دولت، اما هر چند برای مردم آب نداشت، اما برای خبرسازی خودشان گویا به اندازه کافی نان داشته است.
خبر یک کاهش قیمت و بازی رسانهای
خبر کاهش قیمت ۲۰ تا ۲۵ درصدی مسکن در حالی در هفته گذشته توسط این جریان خبری منتشر میشد که همان زمان بسیاری از شهروندان ایرانی درگیر بحران روز افزون مسکن در کشور بودند و مستاجران برای تمدید اجارههای خود، گاه تا ۱۵۰ درصد باید به کرایهها اضافه میکردند.
یکی از همین مستاجران به اقتصاد ۲۴ میگوید که آپارتمان ۶۰ متری را که سال گذشته با ۳۰۰ میلیون تومان ودیعه و ۱۰ میلیون اجاره کرده بود امسال با رقم ۵۰۰ میلیون تومان پول پیش و ماهی ۱۵ میلیون تومان اجاره کرده است.
از سوی دیگر یک کارمند با دو فرزند میگوید با ارثی که به همسرش رسیده و همه پس اندازشان و پول رهن خانهای که دارند نمیتوانند حتی یک مسکن مناسب با قیمت ۲ میلیارد تومان بخرند و از اجاره نشینی نجات پیدا کنند.
این کارمند میگوید برادر همسرش خانه ۷۰ متری دو خوابهای را در محله نارمک در سال ۱۳۹۵ به قیمت ۳۵۰ میلیون تومان خریده بوده، اما حالا و بعد از گذشت کمتر از ۷ سال از خرید آن خانه، به کمتر از سه میلیارد تومان اصلا رضایت نمیدهد.
وضعیت مسکن تقریبا به اسفبارترین وضعیت ممکن رسیده است و بر اساس گزارش تازه مرکز پژوهشهای مجلس، قیمت هر متر مربع مسکن در تهران از سال ۹۶ تا ۱۴۰۱ بیش از ۹۵۰ درصد رشد داشته و در حالی که ۴۵ درصد خانوارهای شهری به مسکن «استطاعتپذیر» دسترسی نداشتهاند این رقم در تهران ۷۹ درصد بوده است.
این افزایش قیمت را شاید بتوان یکی از بزرگترین انفجارهای قیمت در کشور دانست.
خانههای چند صدمیلیونی در کمتر از ۵ سال چند میلیاردی شدند
یکی دیگر از شهروندان در همین باره میگوید که در مهر ماه سال ۱۳۹۶، موفق شده آپارتمانی ۵۶ متری در جنت آباد تهران به قیمت حدود ۱۹۶ میلیون تومان خریداری کند. او میگوید آخرین بار که از طریق بنگاه جویای ارزش این آپارتمان شده است به او گفته اند کمتر از ۲ میلیارد تومان آپارتمان را معامله نکند.
این شهروند در ادامه نیز میگوید اصلا طوری شده که میلیارد، در خرید و فروش خانه در تهران به پول خردی ناقابل تبدیل شده است.
حال در این شرایط، اما خبر عجیب هفته گذشته برخی رسانهها به نظر میرسد احتمالا سر از بولتنهای خبری و گزارشهای روزانه برخی مسئولان و امامان جمعه کشور نیز سر در آورده است. در واقع به نظر میرسد خبر عجیب کاهش قیمت مسکن در هفته گذشته نه یک حقیقت و در راستای منافع شهروندان بلکه بخشی از پروژهای بود که رد آن را میتوان در سخنان علم الهدی در نماز جمعه مشهد در روز ۱۹ خرداد جستجو کرد.
کاهش ۲۵ درصدی قیمت مسکن از کجا آمده است؟
امام جمعه مشهد در خطبههای نماز جمعه گفت: در روزهای اخیر، نرخ مسکن ۲۵ درصد کاهش پیدا کرد و باور داریم بقیه قیمتها نیز کاهش پیدا میکنند و بر پایه ایمان و ارادهای که جوانان ما دارند، همه این مشکلات حل خواهد شد.
البته کاش، آیتالله سید احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد دقیقا میگفت که این آمارها از کجا به دست آمده است و اساسا چطور در شرایط رکود خرید و فروش که همزمان اجارهها ساعت به ساعت در حال افزایش است، با کدام منبع و استعلام و بر اساس آمار کدام مرکز، این رقم ۲۵ درصد به دست آمده است.
عجیبتر اینکه تنها یک روز پس از این سخنان بود که علیرضا زاکانی، شهردار تهران در نشست خبری در صبح شنبه، ۲۰ خرداد ماه درباره وضعیت اسفبار گرانی مسکن و اجاره بها در تهران گفت: موضوع امروز ما شهرسازی است که اهمیت بسیار بالایی دارد، مسکن جنبه رفاه و نیاز یک خانواده را دارد و هم نگاه اقتصادی به دنبال آن است؛ یعنی از هر ٢ جهت برای ما مهم است. قیمت مسکن و اجاره نشینی سرسام آور بالا رفته است و با این دستمزدها اجاره و خرید مسکن تبدیل به آرزو شده است.
وی تاکید کرد: ٧٠ درصد رشد قیمت در مسکن داریم و دلیل آن استمرار رکود است، برای این موضوع ما در مدیریت شهری یک تصمیم گیری انجام دادیم تا تهران به صورت گران اداره نشود.
تخفیف برای خانههای خاص، ارزان شدن مسکن نیست
عجیب اینکه یعنی حتی در این مورد نیز در بین خود اصولگرایان نیز اختلاف است. حداقل اینکه زاکانی به عنوان شهردار تهران، متوجه افزایش نجومی قیمتها در بخش مسکن شده و تنگنای شهروندان را حداقل پذیرفته است و تخفیف خانههای خاص را به حساب ارزان شدن مسکن در تهران نگذاشته است.
کما اینکه خانههای خاصی نیز هستند که برای یافتن مشتری برای فروش، تخفیفهای گاه تا ۳۰ درصدی نیز میدهند، اما این خانهها متعلق به کمتر از ۴ درصد جامعه است و چطور باید تخفیف موردی این خانههای لوکس و خاص با مشتریان خاص نه فقط مورد توجه رسانههای خاص قرار بگیرند بلکه به نطقهای یکی از مهمترین امامان جمعه کشور نیز راه یابد. اینکه چرا مساله کاهش قیمت خانههای چند ده میلیاردی به جای بحران مسکن بیش از ۹۰ درصد جامعه مورد توجه یک امام جمعه قرار میگیرد نیز البته که محل سوال است.
کافی است برای درک ارقامی که کمتر از حدود ۴ درصد جامعه از آن بهره میبرند به تعدادی از آگهیهای داده شده در روزهای اخیر توجه کنید.
پنت هاوس نیاوران ۶۰۰ متری با مشاعات هتلینگ، لابی ۷۰۰ متر، لابی و خشکشویی و کافی شاپ فعال، قیمت ۱۴۵ میلیارد تومان و رهن ۲۳ میلیارد تومان و اجاره ماهی ۱۱۰ میلیون تومان!
آپارتمان ۴ خواب کلاسیک، ۴۳۸ متر، ۴ خوابه و یک خواب مستر، قیمت ۱۵۳ میلیارد تومان!
پنت هاوس ۴۸۰ متری، دارای سینما در روف گاردن، در یک کوچه باغ نیاوران، سند آماده و تک برگ، ۴ خواب مستر، رو به روی سفارت، لابی من ۲۴ ساعته، قیمت ۱۰۰ میلیارد تومان!
نیاوران سه راه یاسر، ۲۷۰ متر، ۳ خواب، ۳۰۰ متر لابی، ۸۱ میلیارد تومان
ظفر، نفت شمالی؛ ۲۹۲ متر سه خوابه، در یک فرعی نفت شمالی، ۴۰ میلیارد تومان
پنت هاوس زیر قیمت (به ادعای فروشنده) ۳۱۰ متر، ۴ خوابه با ویو ابدی، قیمت ۵۵ میلیارد تومان!
یکی از گرانترین خانههای تهران را، اما باید پنتهاوس ۸۰۰ متری دانست که به ادعای آگهی دهنده تاپ لوکیشن در خیابان فرشته، دارای ۴ اتاق خواب، ۱۰ واحد پارکینگ، سالن اجتماعات، استخر، سونا، جکوزی، روف گاردن و … به مبلغ ۴۲۰ میلیارد تومان برای فروش عرضه شده که قیمت هر متر آن عدد عجیب و غریب ۵۰۰ میلیون تومان است.
نرخ این خانه با دلار ۲۸ هزار تومانی به حدود ۱۵ میلیون دلار میرسد، با دلار ۴۲ هزار تومانی ۱۰ میلیون دلار و با دلار ۵۰ هزار تومانی رقمی حدود ۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار است که حتی با احتساب دلار ۵۰ هزار تومانی نیز از بسیاری از خانههای بورلی هیلز نیز گرانتر است.
وقتی خانه در شمال تهران از خانههای بورلی هیلز گرانتر میشود
اینها تنها چند نمونه از خانههای سوپر لاکچری است. نرخهای عجیب و غریب برخی خانههای لاکچری در شمال تهران از منطق و عرف بازار خارج شده و اصلا هیچ منطقی با اقتصاد ایران ندارد و اتفاقا حتی افزایش قیمت در همین خانهها نیز به شدت محسوس است، برای مثال یک بنگاهی درباره یک آپارتمان ۷۰۰ متری با قیمت ۲۰۰ میلیارد تومان به اقتصاد ۲۴ گفت که سال ۱۳۹۵ این آپارتمان نوساز حدود ۴۰ میلیارد تومان قیمت داشت، اما حالا پس از حدود ۷ سال به این رقم رسیده است.
اصلا شاید باورش برایتان سخت باشد اگر بدانید، اما بعضی مالکان قیمتهای ۲۰۰، ۳۰۰، ۴۰۰ میلیارد تومان و حتی بالاتر برای پنتهاوس، آپارتمانهای فوق لوکس و ویلاهای خود تعیین کردهاند که با احتساب دلار ۴۲ هزار تومان برای هر دلار به رقم عجیب ۴ تا ۱۵ میلیون دلار میرسد، نرخهایی که گاه حتی با قیمتهای خانههای محله بِوِرلی هیلز آمریکا به عنوان یکی از گرانترین و مشهورترین محلههای دنیا برابری میکند.
برخی از این خانهها و آپارتمانها حتی از خانه برخی از ستارگان سینمای آمریکا و ورزشکاران مشهور جهان نیز گرانتر هستند. عمارت ۶ خوابه سرنا ویلیامز در لس آنجلس ۸ میلیون دلار و عمارت هری استایلز در لس آنجلس نیز ۶ میلیون دلار قیمت دارد.
خانه ۴ خوابه ایلان ماسک در لس آنجلس نیز حدود ۶ میلیون دلار ارزش دارد و تصور کنید در همین شمال تهران کسانی ارزش املاک خود را ارقامی بالاتر از خانه لس آنجلس ثروتمندترین مرد جهان قیمت گذاری کرده اند.
جالب این است که مثلا یک عمارت لوکس ۴۵۰۰ متری، چهار خوابه با پنج سرویس بهداشتی در بورلی هیلز که مالک امیدوار است به یکی از ستارگان هنر و یا ورزشکاران بفروشد حدود ۷.۵ میلیون دلار آگهی شده که نصف قیمت یک پنتهاوس ۸۰۰ متری در تهران است. به عبارت دیگر قیمت هر متر از این پنتهاوس در تهران بیش از ۱۰ برابر عمارت لوکس در بورلی هیلز است.
عجیب اینکه در روزها و ماههای اخیر تعداد آگهی فروش این خانههای چند صد میلیاردی افزایش محسوسی یافته است. در شرایطی که سوال هر روز و مدام این است که اصلا چطور بخش خصوصی در این تنگنای بزرگ اقتصادی توان ادامه فعالیت در اقتصاد ایران را خواهد داشت حالا شاید سوال دیگر این است که این خانههای چند ده میلیارد دلاری را چه کسی میتواند بخرد؟
در یکی از این آگهیها در محله ولنجک قیمت یک ویلای ۱۰۰۰ متری که در سامانه کیلید آگهی شده ۳۷۰ میلیارد تومان است که نرخ هر متر مربع آن به ۳۷۰ میلیون تومان میرسد. این ویلا پنج خوابه، دارای سالن ورزش، استخر، سونا، جکوزی، لابی، آسانسور و … است و ارز این خانه با احتساب دلار ۴۲ هزار تومانی رقمی حدود ۹ میلیون دلار است.
باز هم قیمتی مشابه با خانههای بورلی هیلز و گرانترین محله جهان!
رکورد دیگر قیمت در اختیار یک ویلا در شمال تهران و محله سعدآباد است. ویلای ۲۸۷۰ متری شش خوابه با سالن اجتماعات، روف گاردن، سالن ورزش، آنتن مرکزی و دیگر امکانات با قیمت هر متر مربع ۳۰۰ میلیون تومان و قیمت کل ۸۶۱ میلیارد تومان به فروش میرسد که با احتساب دلار ۴۲ هزار تومنی رقمی معادل ۲۰ میلیون دلار برای خرید این ویلا پول لازم است.
ویلای نجومی دیگر در شهرک غرب است. ویلای ۱۱۲۰ متری و ۶ خوابه، ۵۵۰ متر حیاط، با سالن اجتماعات، سالن ورزش، آشپزخانه فول فرنیش، سونا، روف گاردن، آسانسور و سایر امکانات ۲۷۰ میلیارد تومان فروخته میشود. قیمت هر متر مربع این ویلا ۲۲۵ میلیون تومان است که با دلار ۴۲ هزار تومانی رقمی حدود ۶ و نیم میلیون دلار یعنی معادل عمارت یکی از ستارگان سینمای هالیوود در لس آنجلس باید برای آن پول پرداخت شود.
عجیب اینکه یکی از مشاورین املاک منطقه قیطریه نیز به اقتصاد ۲۴ میگوید که به صورت محسوس از زمستان سال گذشته تعداد و تقاضا برای فروش این مدل خانههای لاکچری و آپارتمانهای لوکس با افزایش مواجه شده است.
این مشاور املاکی میگوید در موردی بعد از ۶ ماه انتظار، مالک خانهای که امید داشت ۳۰۰ میلیارد تومان معامله کند و موفق نشد به قیمت ۳۰ میلیارد تومان پیش و ماهی ۹۰ میلیون تومان اجاره داده است و در مورد دیگری نیز همزمان با آگهی فروش ۲۵۰ میلیارد تومانی آگهی اجاره ۲۰ میلیارد رهن و ماهی ۱۱۰ میلیون اجاره هم دیده میشود.
در عین حال به گفته مشاوران املاک اکثر این مالکان امیدوار هستند در دورانی که خانه را اجاره داده اند بتوانند برای فروش آن نیز مشتری بیابند.
علی یک مشاور املاک دیگر در زعفرانیه نیز میگوید که بیشتر کار ما در این منطقه روی اجاره متمرکز بود، اما حالا به صورت محسوس تعداد آگهیهای فروش افزایش یافته است و به نظر میرسد موج مهاجرت احتمالا حالا طبقه ۴ درصدی ایران را نیز دربرگرفته است و یکی از نشانههای روشن آن را میتوان آپارتمانها و املاکی دانست که چنان بندی بر پای این طبقه کشور وصل شده اند