چند توصیه به رئیس جمهور
رسول جعفریان: نصیحت به ائمه مسلمین، وظیفه رعایایی مانند بنده است و اینجانب، بنا به
تجربه ای که دارم، به رغم آن که آگاهم که آقای روحانی، خود عالم و مجتهدی
تحصیل کرده هستند، نکاتی را عرض می کنم.
توصیه اول من این است که ایشان
کمتر حرف بزنند و بیشتر عمل کنند که سعدی، آن بزرگ مرد مسلمان ایرانی
شیرازی فرمود: دو صد گفته چون نیم کردار نیست. لزومی ندارد هر کجا می روند
سخنرانی کنند. ایشان تا میتواند اجازه بدهند مسوولان مستقیم امور در وزارت
خانه ها برای مردم صحبت کنند. طبعا گهگاه پیش میآید که باید خودشان صحبت
کنند، مانعی هم ندارد، اما باز خواهش می کنم هر
گاه صحبت کردند، تعارفات را کنار بگذارند، از خودشان تعریف نکنند و مردمی
بودن خودشان را به رخ دیگران نکشند که گویی همه رفتارشان غیر مردمی بوده و
ایشان فقط صالح اند. بلکه کوتاه لب مطلب را بگویند. ایشان حتما می
دانند مردم نسبت به حقوق خودشان آگاه هستند و تشخیص می دهند چه کسی اهل ریا
هست و مردم مردم می کند، و چه کسی واقعا به حقوق مردم احترام می گذارد و
حرمت دیگران را رعایت می کند.
توصیه دوم بنده این است که در رفتار و
گفتارشان، خیلی خودشان را متواضع نشان ندهند و بی دلیل شخصیتشان را کوچک
وانمود نکنند. حضرتشان یک مدیر مسوول هستند و میتوانند باور و تصمیمشان
را برای مردم به صورت طبیعی و عادی بیان کنند و در ضمن به دیگران هم اجازه
بدهند حرف بزنند. مهم آن است که مستبد به رأی نباشند و الا تواضع صوری و شکلی چه مشکلی را برای مردم حل می کند؟ تواضع یک حاکم به این است که در جای خود اجازه بدهد دیگران هم حرف بزنند، و اگر دید حرف حساب است آن را گوش بدهد و بکار بگمارد.
توصیه سوم این است که حضرت آقای روحانی، درست است که روحانی هستند، اما خواهش می کنیم از دین استفاده ابزاری نکنند و اجازه دهند که مردم به خصوص جوانان، هر کار خوب و بد ایشان را پای دین نگذارند.
دین نماز است و روزه و…مردم از مراجع دینی و کتابهای مذهبی، اصول و
فروع دین را فرا می گیرند. در مدرسه هم این درسها را مرتب می خوانند.
بنابرین نیازی نیست که آدم هایی که وظایف سنگین اداری و سیاسی دارند، نظریه
دینی بدهند. متاسفانه بخشی از جوانان، دینشان را به خاطر تمسک زیادتر از
حد حکومت به دین از دست دادهاند، چون برخی همه چیز را پای دین و به اسم
دین نوشتهاند. خواهش ما این است که ایشان، اگر هم زمانی به خاطر حرمت
لباسشان می خواهند آیه و حدیث بخوانند، صد البته این کار را بکنند، اما
حدیث حکومت و سیاست را پای دین نگذارند و از آن خرج نکنند.
توصیه چهارم آن است که مبادا
فکر کنند رئیس جمهور شده اند که همان روزهای اول یک حرف بزرگ و دهان پر کن
بزنند و یک ایده عجیب و غریبی را در داخل کشور یا سطح و فضای بین المللی
مطرح کنند تا انگشت نمای خلق ایران و جهان شوند. اصلا لزومی به این
کار نیست و در این باره تقلید بیهوده از پیشینیان نکنند. یکی از وجوه
اعتدال، طبیعی زندگی کردن و حرف زدن عادی مثل باقی مردم است. قرار نیست هر
رئیس جمهوری می آید یک حرف عجیب بزند تا دیگران متوجه او شوند و او خوشحال
باشد که عجب هنری کرده که همه را متوجه خویش ساخته است. رئیس جمهوری مثل هر
مدیر دیگری، مسوولیتی در چهارچوب گفتمان ملی و مردمی و دینی پذیرفته جامعه
دارد و این طور نیست که رئیس جمهور مجاز باشد با طرح حرفهای شگفت، از این
گفتمان مقبول و معمول خارج شود. در واقع، حتی حرفهایی هم که قبل از ریاست
جمهوری زده، در وقتی که به عنوان یک مدیر در یک مجموعه قرار میگیرد، دیگر
خودش تنها نیست و باید در آن چهارچوب حرف بزند و کار بکند.
توصیه پنجم آن است که ایشان مسوولیت همه کارهایشان را از هم اکنون شخصا بپذیرند و آن را گردن آسمان و زمین نگذاشته و حوالت به آینده و تاریخ نکنند. خداوند
دینی را فرستاده، شریعتی را به کمک عقل آدمی ارسال کرده، و بر اساس
معتقدات ما که عدلی مذهب هستم، مسؤولیت را روی دوش خود ما گذاشته است. هر
اتفاقی که قرار باشد طبق مصلحت خداوندی در آینده بیفتد، خواهد افتاد، اما
عجالتا ما باید وظایف خودمان را بر اساس باورها و معتقدات و رساله عملیهو
عقل خویش انجام دهیم، طبعا مأجور نیز خواهیم بود. مسوولیت ما حفظ حقوق
مردم، اخلاق عمومی و دین آنهاست. ما هستیم و این مردم که بر اساس شریعت خدا
و اخلاق و عقل باید عمل کنیم. در خارج از چهارچوب این عقل جمعی دینی،
نباید کاری انجام دهیم و به سخن کسی گوش بدهیم. واضح تر عرض کنم، آقای
روحانی! خدا وکیلی سراغ فال گیر و جن گیر و غیب گو نروید، هرچه عقل خودتان و
دوستانتان و مجلس و رهبری معظم انقلاب و دیگران بر اساس قانون گفت، همان
را عمل کنید و مطلقا این جماعت غیب گو را در اطراف خود راه ندهید.
توصیه
ششم این است که عدالت را خودتان تفسیر نکنید و اجازه دهید همین نظامی که
درست شده، همین قانون اساسی و مجلس عدالت را تفسیر کنند. هر روز
عدالت عدالت نکنید، بلکه قانون را ملاک عمل قرار داده و به آنچه در حد
اختیارات شماست عمل کنید. هر بار که مصدق یا مُرسی خواستند اختیارات بیش از
حد داشته باشند، لج مردم را درآوردند. عدالت چیز مستقلی در ذهن من و شما
نیست، عدالت تحقق همین قوانینی است که مجلس بر اساس خواست مردم و منطبق بر
اصول قانون اساسی و شریعت میخواهد. البته تصمیمات شما و هیئت دولت مهم است
و اختیاراتی برای شما وجود دارد، اما عقل جمعی مجموعه شما و اطرافیانتان
به عنوان مدیران ارشد، مفسر آن اختیارات است. قرار نیست شما به تنهایی همه
نظریه پردازیها را بکنید و کارها را انجام دهید، هیئت دولتی در کنار شماست
که افراد زبده خواهند بود. محترمشان بدارید و تصور نفرمایید رعایای شما
هستند. آنچه آن جمع در آن به جمعبندی رسید همان چیزی است که عدالت در آن
است. شما فقه و حقوق خواندهاید و دیده اید
که هیچ حقوق دان و فقیهی نگفته است که یک آدمی چه رئیس جمهور چه غیر آن، حق
دارد مصوبات قانونی را به خاطر چیزی که خود عدالت می داند، کنار بگذارد و
بعد هم ادعا کند که قانون گراست.
توصیه هفتم آن است که حضرت
عالی می دانید آدمی که خانه اش از شیشه است سنگ در خانه مردم نمی اندازد،
نه با حرف و نه عمل. هر کسی به اندازه ای که تاب مقاومت دارد، خداوند از او
تکلیف میخواهد. یک وقتی خداوند در قرآن این انتظار را مطرح کرد که
از شما بیست نفر در مقابل دویست نفر و صد نفر در مقابل هزار نفر از دشمن
بایستند، اما بعدا تخفیف داد و فرمود: اکنون خدا بر شما تخفیف داده و معلوم
داشت که در شما ضعفی هست. حالا صد نفر درمقابل دویست نفر بایستید
(انفال، 65) . بنابرین فکر کنید طاقت شما و مردم ما تا کجاست. خداوند بیش
از تکلیف از ما نخواسته است (لایکلف الله نفسا الا وسعها). اگر خواسته بود،
لابد میفرمود راه بیفتید و تمام مردمان چین و هند را با همین جمعیت اندکی
که دارید، مسلمان کنید، هند و چینی که یک سوم مردم دنیا در آنجا زندگی
میکنند و بت پرست هستند.. بنده عرض نمی کنم ترسو باشیم و فریب دشمن را
بخوریم، عرض می کنم خداوند هم توصیه کرده است که ایستادگی حدی دارد.
بنابرین با تجربه گرفتن از گذشته، از جنگها و صلح ها و پیروزیهایمان که با
عقل و درایت فراهم آمده شده، تا مشکلات و دشواریهایی که در اثر بی تدبیری
نصیبمان شده، راه درستی را مطابق با اصول عقل و دین بپیمایید.
توصیه
هشتم این است که آقای روحانی، حرمت اطرافیانتان را داشته باشید. عزل و نصب
حق شماست، اما بقیه هم آدم هستند. این طور نیست که وقتی کسی رئیس جمهور شد،
معنایش این است که دیگران رتبهشان از او پایین تر است. وزراءو مدیران
ارشد شما هم آدمهای محترمی هستند، به خصوص کسانی که شما بعد از مشاورههای
زیاد به عنوان همکار انتخاب میکنید. لطف کنید، آنها را محترم بدارید و هر
زمان که خواستید کسی را عزل کنید، اجازه دهید از ولایت غربت برگردد و در
وطنش با متانت و آرامش عزل شود. به علاوه، حرمت مخالفتان را هم داشته باشید
و عکسش را با سند ساختگی یا درست در تلویزیون نشان ندهید. درست
است که شما حق دارید در صدا و سیما صحبت کنید، اما حد خودتان را بدانید و
پا را از گلیم خود بیرون نگذارید و از آن سوء استفاده نکنید و مرتب دعای و
لسانی من الکذب را بخوانید. حتما توجه دارید که اگر در آن مکان، به
کسی جسارت کردید و او نتوانست از خودش دفاع کند، شما به حقوق او تجاوز
کردهاید. این را به این خاطر عرض می کنم که شما حقوق خواندهاید و نسبت به
این امور بیش از دیگران واقف هستید.
عرض
بنده آن است که مردم مسلمان ایران که با اطمینان عرض می کنم، مردمی نجیب،
فهمیده و فرهیخته هستند، پس از یک دوره سی و اندی ساله تجربه، شما را
انتخاب کردند. انتخاب کردند تا مدافع حقوق آنان باشید، از رفتارهای
شلوغکارانه و هیاهوگرانه، پرهیز کنید، مخالفان خودتان را خس و خاشاک
ننامید، مستبد به رأی نباشید، دیگران را نه در حرف که در عمل آدم حساب
کنید، و در عین حال، با قاطعیت و با تکیه بر عقل جمعی، کشور را اداره کنید.
اطمینان داشته باشید که خداوند متعال، رهبری معظم انقلاب و مردم پشتیبان
شما خواهند بود.ان شاءالله موفق باشید.