کودک آزاری با شعار حل نمی‌شود

گفت‌وگو با رئیس انجمن علمی مددکاری ایران

کودک آزاری در کشورمان سابقه ای طولانی دارد.مکتب خانه های قدیم،شاگردی بچه ها نزد استادها و همه بزرگترها می توانند نمونه های فراموش نشدنی برای مصادیق کودک آزاری باشند.آنچه امروز همه ما از آن به عنوان کودک آزاری یاد می کنیم،فرآیند محصول غلط تربیتی مان در سال های دور بوده است.اگر امروز برای تربیت کدکی در خانواده سیلی به گوش کودک نواخته می شود،حاصل سیلی بوده که سال ها پیش همان کودک در گوشش نواخته شده است.
این مساله مورد تائید دکتر مصطفی اقلیما؛رئیس انجمن مددکاری ایران و آسیب شناس مسائل اجتماعی نیز قرار می گیرد.به باور وی تا زیر ساخت های فرهنگی و اقتصادی در جامعه سنتی ایران حل نشود،آش همان آش است و کاسه همان کاسه!وی می گوید:«برای فهم درست مساله کودک آزاری نباید خودمان را با تعاریف و شعارها سرگرم کنیم،چرا که در غیر این صورت به بیراهه رفته ایم.»
براستی کودک آزاری در کشوری که فرهنگی غنی و مبتنی بر شریعت اسلامی دارد چرا وجود داشته و چرا دستگاه قضایی ما تاکنون نتوانسته این بلای شوم را به کمترین سطح ممکن برساند؟این پرسش ها و کنکاش در باره این مساله از مهمترین دغدغه های روز جامعه ایران است که پاسخ آنها از زبان رئیس انجمن مددکاری ایران،می تواند بخشی کوچک از فاجعه ای بزرگ را عریان سازد.
-آقای دکتر اقلیما تعاریف آسیب های اجتماعی در ایران با بیشتر نقاط دنیا متفاوت است.آیا این مساله در مورد پدیده کودک آزاری نیز صادق است؟
 بله کاملا درست است.کودک آزاری نیز مانند هر آسیب اجتماعی دیگر متفاوت با فرهنگ هر کشوری، تعریفی جدید پیدا می کند.به عنوان نمونه در بیشتر کشورها ، تنبیه بدنی کودکان حتی در محیط خانه و توسط پدر و مادرها جرم به حساب می آید . اما آیا در خانواده های ایرانی تنبیه بدنی کودکان جرم محسوب می شود ؟! شما کدام پدر و مادری را سراغ دارید که برای سیلی زدن به گوش فرزندشان مورد شماتت و بازجویی قرار گرفته اند ؟در کشورهای خارجی کشتن فرزند توسط پدر جرم سنگینی محسوب می شود و مجازات سنگینی هم در بر دارد.اما آیا در کشور خودمان هم وضعیت اینگونه است؟
-چرا این مساله در کشور ما وجود دارد ؟
 دلیلش خیلی ساده است.مسائل فرهنگی و اقتصادی. ببینید در بیشتر کشورهای خارجی و از جمله اروپایی فشارها و تنش های اقتصادی و فرهنگی اساسا یا وجود ندارند و یا خیلی ناچیز هستند.برای همین وقتی در یک کشوری مانند فرانسه و یا انگلیس که مردم کمتر دچار فشارهای اقتصادی هستند و یا از فقر فرهنگی رنج می برند پدر و مادری فرزند و یا فرزندانشان را تنبیه بدنی می کنند،دولت و نهادهای مدنی و به طور مشخص مددکاران و روانشناسان می گویند این پدر و مادر به طور حتم مشکل یا مشکلات رفتاری و درمانی دارد که اینگونه با فرزند یا فرزندان خود رفتار می کند.
-آنها چه راهکار قانونی برای برخورد با این اختلال یا سوء رفتارهای روانی و درمانی در پیش می گیرند ؟
 آنها در مقابل اینگونه رفتارها به هیچ وجه کوتاه نمی آیند.به عنوان نمونه در کشور استرالیا،از چنین خانواده ای سلب امتیاز می شود! برای آنکه همانطوریکه توضیح دادم آنها بر این باور و اعتقاد هستند که افرادیکه در شرایط معمولی و عادی مشکلات اقتصادی و فرهنگی ندارند،دلیلی ندارد تا دست به تنبیه و آزار کودکان خود بزنند و وقتی که پدر و مادری سوء رفتار دارد یعنی اینکه آنها صلاحیت نگهداری کودکان خود را نخواهد داشت .
– قانون چه می گوید؟ منظورم این است که آنجا هم سعی و تلاش می کنند با کدخدا منشی مساله را حل و فصل کنند ؟
 به هیچ وجه اغماضی در کار نیست.آنجا بر عکس ایران است.در ایران اگر هم پدری فرزندش را بکشد، برابر قوانین موجود خیلی با این پدر برخوردهای قاونی نمی شود.چرا که می گویند فرزند خودش را کشته،چون اختیارش را داشته است!حالا بیائید فرض کنیم پدر را هم به زندان سنگین و یا حتی اعدام محکوم کنند،چه اتفاقی برای سایر اعضای خانواده می افتد؟من به شما می گویم.همه خانواده متلاشی می شوند،چرا؟چون هیچ تشکیلات حمایتی مناسبی برای حمایت از اینگونه خانواده های آسیب دیده در کشورمان وجود ندارد.ما در ایران اورژانس اجتماعی داریم.اما چه اورژانس اجتماعی؟اورژانس اجتماعی که اجازه ورود به درون خانه برای جلوگیری از ضرب و شتم کودک را ندارد،چه فایده ای دارد ؟ زیرا  قانون به اورژانس اجتماعی ما اجازه ورود به خانه ها را نداده است.
-با این توضیحات به نظر خلا قانونی دیده می شود و اوضاع خیلی ناراحت کننده به نظر می رسد؟
 بله درست می گویید اوضاع کودک آزاری و نبود نهادهای حمایتی از کودکان در ایران آزار دهنده است . ببینید تا ریشه های اقتصادی و فرهنگی مساله در کشور و تا زیر ساخت های مناسب و سالم شکل نگیرد و بوجود نیاید،آش همان آش است و کاسه همان کاسه.شما توقع نداشته باشید که این مشکل یک شبه حل شود.
– خیلی بدبینانه به مشکل نگاه نمی کنید؟
 نه، به هیچ وجه.باید واقعیت ها را قبول کنیم ببینیم در کجای مساله قرار داریم. واقعیت این است که قوانین قضایی کشور ما مشکلات بسیار اساسی دارند.واقعیت این است که اقتصاد خانواده ها که متاثر از اقتصاد کشور است بسیار بسیار خراب است.واقعیت این است که مشکلات فرهنگی بسیاری در خانواده های ایرانی وجود دارد.باید اعتراف کنم که 60 تا 70 درصد از خانواده های ایرانی مساله دار هستند!
-منظورتان  از مسئله دار بودن  چیست ؟
 همانطور که پیشتر هم توضیح دادم مشکل کودک آزاری در کشورمان چند وجهی است. ریشه های زیادی دارد.شما نمی توانید چشم هایتان را بر روی واقعیت ها ببندید و بگوئید اینجا همه چیز گل و بلبل است. ما که با خودمان نمی توانیم تعارف کنیم.ما حتی بچه خواهرمان را به عنوان بچه خودمان نمی پذیریم.پرورشگاه های ما مشکلات بسیاری در نگهداری کودکان بی پدر و مادر دارند.همین کودک و کودکان بی پدر و مادر در آینده وقتی به خواستگاری کسی می رود با این جمله ها مواجه می شود که بچه سر راهی است.بی پدر و مادر است و … من می گویم حتی اگر یک کودکی در خانواده ای بزرگ شود که پدر و مادرش دزد باشند خیلی به مراتب بهتر است تا در یک پرورشگاه بزرگ شود ! مشکلات کودک آزاری در کشورمان با شعار دادن حل و فصل نخواهد شد. مسوولان کشور باید واقعیت ها را قبول کنند و مشکلات را هم کتمان نکنند. 

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک