ظریف: قدرت نظامی، اصل مهمی است/ اما قدرت اصلی یک کشور بر مبنا مشروعیتی است که مردم به حاکمیت میدهند
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه سابق کشور در پنجمین کنگره سراسری حزب کارگزاران سازندگی ایران حضور پیدا کرد.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از روزنامه سازندگی، متن اظهارات ظریف به شرح زیر است:
هر چند قدرت نظامی، اصل مهمی است اما قدرت اصلی یک کشور بر مبنا مشروعیتی است که مردم به حاکمیت میدهند و بدون همراهی مردم ارکان قدرت تکمیل ️انسان نه تنها محور توسعه است بلکه محور امنیت و حیات اجتماعی است و توجه به عامل انسانی مهمترین ارزش در یک نظام زمامداری است. زمامداری بهینه در شرایط کنونی بینالمللی بدون توجه به ارزش انسانها و نقش انسانها غیرقابل تصور است.در جهان امروز شاهد یک گسست از دورانهای گذشته هستیم و این گسست شاید مهمتر از فروپاشی جهان دوقطبی باشد. گسستی که امروز با آن مواجهایم از قرن ۱۷ میلادی براساس قرارداد وستفالی نظام کشور – ملت و بر مبنای مونوپلی و اتصال دولتها در کنشگری در صحنه بینالمللی شکل گرفته بود، در حال از دست دادن اتصال دولتی است. نقش کنشگران غیردولتی در جهان به حدی بالا رفته که بسیاری از اندیشمندان رئالیست که معمولاً غیردولتها را حتی در تحقیقاتشان از مسائل بینالمللی قابل نگرش نمیدیدند و معتقد بودند همه چیز را باید از نگاه بالا و سیستمی نگاه کرد، امروز همان تحلیلگران معتقدند که دولتها در یک لایهای از تحولات بینالملل، نقش خود را از دست دادند.قبلاً لایه، لایه اقتصادی و فرهنگی و روابط اجتماعی بود اما امروز این لایه با آمدن هوش مصنوعی و سلاحهای هوشمند حتی به سطح امنیتی هم رفته و دولتها توان کنترل امنیت جهان را از دست دادهاند.آنچه که امروز از رفتار رژیم صهیونیستی در غزه میبینید، بر هم ریختن یک تصور پوشالی شکستناپذیری اسرائیل است. این شکستناپذیری بر اساس خشونت و روش قهرآمیز در جامعه فلسطینی و جامعه عربی و جامعه بینالمللی آنچنان جا افتاده بود که بسیاری از ما تصور نمیکردیم عملیاتی که انجام شد، واقعی باشد. خیلیها گفتند خود اسرائیلیها خواستند چنین اتفاقی بیفتد؛ اما واقعیت این است که عصر ابرقدرتی به پایان رسیده و آمریکا ابرقدرت نیست.متاسفانه تندروها و کسانی که شعارهای ضدآمریکاییشان گوش فلک را کر کرده بیش از همه به قدر قدرتی آمریکا باور دارند؛ یعنی فکر میکنند اگر آمریکا پای برجام را امضا کرد، یعنی حتماً میخواست و خواسته آمریکا بود. میگفتند تحریم تسلیحاتی چه اهمیتی دارد؟ اما امروز به لطف خدا از سوی سازمان ملل متحد هیچ تحریمی ایران را تهدید نمیکند. میگفتند اگر مهم بود، آمریکا اجازه نمیداد ایران بتواند از زیر تحریمهای تسلیحاتی خارج شود؛ اما فراموش کردند در سال ۲۰۱۹ آقای پمپئو روزشماری در سایت وزارت خارجه آمریکا گذاشت که فلان روز دیگر تحریم ایران در حوزه تسهیلات تمام میشود.اگر مهم نبود چرا بزرگترین قدرت نظامی دنیا چنین تبلیغاتی راه انداخت و بعد با دو بار کوتاه آمدن قطعنامه ۳۵ بندی ارائه کرد سپس آن را به قطعنامه چهار بندی تبدیل کرد و این قطعنامه چهاربندی برای اولین بار در تاریخ شورای امنیت با رای ۲مثبت در مقابل ۱۱ ممتنع و دو منفی شکست خورد. اگر آمریکا مهم نبود و این را میخواست چرا به این اندازه تلاش کرد که آن را به هم بزند اگر آمریکا و اروپا همین را میخواستند چرا روز پنجشنبه همزمان با پایان یافتن تحریمهای شورای امنیت، بیانیه دادند که تحریمهایمان را تمام نمیکنیم؟ چون مهم است و برای اینکه دنیا دیگر ابرقدرت ندارد.چرا اینقدر اسرائیل وحشیگری میکند؟ برای اینکه هیمنهاش شکسته است. ۷۰ سال مردمی را در یک زندان نگه داشته است. غزه یک زندان در فضای باز است. یک بار همین مردم در سال ۲۰۰۵ میلادی در زمان حکومت یکی از شنیعترین حکمرانان اسرائیلی، یعنی قصابی به نام آریل شارون – کسی که به نام قصاب صبر و شتیلا معروف است – اسرائیل را ناگزیر کردند از غزه خارج شود. همین مردم در لبنان اسرائیل را ناگزیر کردند که سال ۲۰۰۰ بدون قیدوشرط از لبنان خارج شود. اسرائیل، لبنان را تصاحب و اشغال کرده بود؛ به خاطر اینکه برای خروج از لبنان شرط بگذارد. چگونه اسرائیل از غزه خارج شد؟ با گرفتن امتیاز شناسایی.اگر ۷۳ درصد مردم نیامده بودند و رای نداده بودند، امکان مذاکره بود؟ آیاکسی به مذاکرهکنندگان ایرانی توجهی میکرد؟ نمیگویم توان هستهای و نظامی مهم نیست اما اگر صرفاً توان هستهای و نظامی مهم بود چرا امروز مذاکره نمیکنند؟ ۷۳ درصد مردم پای صندوقهای رای آمدند و ثابت کردند که سیاست تحریم آمریکا شکست خورده است. امروز نقش فرد انسانی بهعنوان محور توسعه و محور امنیت در دنیا شناخته شده است.آیاتی میخوانم که دوستان تند ما استناد میکنند. آیاتی که «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوه» دارد و آیه دیگری که راجع به کفار پیمانشکن صحبت میکند و نه یک بار بلکه بارها؛ یعنی عادتشان پیمانشکنی است و آمریکا غیر از پیمانشکنی کاری بلد نیست و اروپایی که فریادهای حقوق بشریاش، گوش فلک را کر کرده امروز با کمال وقاحت از کشتن کودکان حمایت میکند و امروز که زنان و کودکان دهها و صدها نفری در فلسطین اشغالی کشته و شهید میشوند، خفقان گرفتند و نه تنها سکوت میکند بلکه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، مانع تصویب قطعنامهای میشود که تنها خواستهاش توقف خونریزی، آدمکشی و بچهکشی رژیم صهیونیستی است. آنجایی که خانم نخستوزیر دانمارک میگوید: کشته شدن یک شهروند اسرائیلی با کشته شدن یک شهروند فلسطینی تفاوت دارد. بله، تفاوت دارد؛ یکی اشغالگر و دیگری اشغالشده است؛ ولی آنها تفاوت را برعکس میبینند لذا پیمانشکنند و در پیمانشکنیشان شک نداریم و هر دفعه عهدشکنی میکنند. آیاتی درباره سختگیری بر آنها و جمع کردن سلاح وجود دارد. آیه معروف «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوه» اما بعد از این آیه میفرمایند «وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» اگر اینها به سراغ صلح آمدند تو هم به سراغ صلح برو و اگر خود را آماده صلح کردند شما هم آماده صلح شوید و به خدا توکل کنید.گفتند نمیدانستیم گروه مذاکرهکننده این قدر عوام بودند که نمیدانستند آمریکا پیمانشکن است و به قول آمریکا و به امضای آقای کری و امضای اوباما که البته موظف بودیم بگیریم، گفتند اعتماد کردیم.ماده ۳۶ قطعنامه را بخوانید، ببینید چه کسی به قول اینها اعتماد کرده بود. اول ماده ۳۶ با این جمله شروع میشود «اگر ایران ببیند که طرف مقابل اجرا نمیکند» ما اعتماد کرده بودیم؟ما براساس آیه ۶۱ عمل کردیم. اینجاست که مبنا، مبنای توجه به انسان است. این یک قوم پیمانشکن است و ممکن است دوباره سرتان را کلاه بگذارند اما اگر خواستند تو را گول بزنند، خدا برای تو کافی است و او کسی است که تو را با نسل خودت و نه با سلاحها و با مومنین حمایت کرد؛ یعنی براساس قرآن بازدارندگی، انسانمحور است.باز هم میفرماید «ألف بین قلوبهم» مبنای این بازدارندگی، الفت بین مومنین است. آیه «فبما رحمه بین قلوبهم» خدا به پیغمبر میگوید این رحمت خداست که تو با مردم مهربان شدی و مشت آهنین با مردم جواب نمیدهد. اگر تو پیغمبری و تو که مظهر حمایت الهی هستی با این مردم بدخو بودی و تندی میکردی از دورت پراکنده میشدند؛ از این مردم بگذر و برایشان استغفار کن و با آنان مشورت کن. الفت بین قلوب مردم مبنای بازدارندگی است. قرآن تاکید میکند، خدا برای تو کافی است.باید خدا را ابر قدرت بدانید. اهل ریا نیستم ولی دو بار جلوی آقای کری وسط جلسه نماز خواندم و وقتی نمازم تمام شد، گفتم اول اینکه واجب شرعیام را انجام دادم؛ اما میخواستم یک کار دیگر هم بکنم و به تو نشان دهم از تو قدرت بالاتری هم هست و آمریکا ابرقدرت نیست. نمازی که میخواهیم برای این است که هم به خودمان و هم به بقیه بگوییم فقط یک قدرت را ابرقدرت میدانیم و او خداست و نه آمریکا و نه اسرائیل.اگر اعتماد مردم به این قدرت را حفظ کنیم، بزرگترین عامل بازدارندگی کشور را داریم. در جنگ چطور مقاومت کردیم؟ مگر صجت مردم بودند؟! در اواخر فوریه سال ۲۰۰۲ بعد از سخنرانی محور شرارت، آریل شارون به آمریکا رفت و به آمریکاییها میگوید، بغداد آدرس غلط است و آدرس درست تهران است. برای اینکه حمله نظامی که آمریکا میخواست انجام دهد به عراق انجام ندهد و به ایران انجام شود. حمله نظامی آمریکا به دلیل مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی نبود و به دلیل این تصور غلط بود که آمریکا از طریق نهادینه کردن قدرت نظامیاش میتواند مانع برآمدن چین و دیگران شود و تنها ابرقدرت دنیا باقی بماند که آمریکا در این تصور شکست خورد.دلیل تصورش گزارش آقای بیکر همیلتون در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ میلادی است و از این روز به بعد آمریکا وارد جنگ نشده بود؛ اما تا آن روز آمریکا هر روز و هر سال چه کلینتون و چه بوش پدر و پسر وارد جنگ میشدند و معتقد بودند که افغانستان کافی نیست و باید بر یک دولت پابرجا و دولت مستقر پیروز شوند تا بتوانند دنیا را به زیر بکشند و احساس تکقدرتی بودن یا تکقطبی بودن در دنیا را که به نظرم توهمی بیش نبود تداوم ببخشند.در لابی مفصل اعراب گفتند: پسربچهها به بغداد میروند و مردان واقعی به تهران میروند. مقالاتی که در آن زمان نوشته شده، میگوید: آمریکا به این پیروزی نیاز داشته و این پیروزی در ایران به دست نخواهد آمد چون مردم مقاومت میکنند. ما چگونه در جنگ پیروز شدیم؟ کسی تعداد توپها و تانکهای ما و عراق را مقایسه نکرد؛ چون اگر مقایسه میکردند حتماً عراق بر ما برتری داشت.
در لابی مفصل اعراب گفتند: پسربچهها به بغداد میروند و مردان واقعی به تهران میروند. مقالاتی که در آن زمان نوشته شده، میگوید: آمریکا به این پیروزی نیاز داشته و این پیروزی در ایران به دست نخواهد آمد چون مردم مقاومت میکنند. ما چگونه در جنگ پیروز شدیم؟ کسی تعداد توپها و تانکهای ما و عراق را مقایسه نکرد؛ چون اگر مقایسه میکردند حتماً عراق بر ما برتری داشت. توپ و تانک مهم است؛ ولی ابعاد قدرت در دنیای کنونی چندوجهی شده و قدرت فقط قدرت نظامی یا قدرت اقتصادی یا قدرت سیاسی نیست و قدرت مردمی و قدرت انگیزشی هم هست.آنچه که در چشمانداز ۲۰ ساله سال ۱۴۰۴ که به تلاش مرحوم آنچه که آیتالله هاشمیرفسنجانی به سرانجام رسید، نشاندهنده نگرش مقام معظم رهبری است.در این چشمانداز میگوید، ایران باید در سال ۱۴۰۴ الهامبخش باشد و قدرت الهامبخشی داشته باشد و الهامبخشی مبنای قدرت است و مشروعیت در نگاه مردم یک کشور و در نگاه جهانی مبنای قدرت است و اگر راجع به قدرت حرف میزنیم باید اینها را بپذیریم؛ همانطور که در قرآن میگوید: باید انواع ابزارهای قدرت را فراهم کنیم.لذا همه معتقدیم باید کشورمان از نظر نظامی بسیار قوی باشد و همه ما مدیون سرداران جان بر کف به ویژه شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی هستیم و در همه گفتوگوهای خارجی گفتم که همه مدیون شهید سلیمانی هستند که منطقه را از لوس وجود داعش پاک کرد. این قدرت همراهش نیاز به مشروعیت، توان اقتصادی و رضایتمندی مردم دارد و تنها در این صورت است که میتوانید به قدرت خود ببالید. در جهان کنونی ابزار قدرت متنوع شده و تکیه بر توانمندی انسان به عنوان مهمترین ابزار قدرت بسیار ضروری است.حضور شاداب و پرنشاط مردم در انتخابات است که نظام و کشور ما را در برابر خطرات مصونیت میبخشد. به همه کسانی که انتقاد دارند، میگویم حضور نیافتن کمکی به حل مشکلات نیست و نشانههای غلطی است.امروز باید برای همه ما باور شده باشد هیچکس در اروپا، آمریکا و کانادا برای حقوق من و شما دل نمیسوزاند و اگر ذرهای برای انسانیت دل میسوزاندند امروز این چنین از کارهای غیرانسانی اسرائیل حمایت نمیکردند و اهداف و بازی خود را دارند و نباید گول این بازی را خورد.آیتالله هاشمیرفسنجانی میگفت: رای مردم حقالناس است و نباید کسی روی رای مردم بازی کند و بازی با رای مردم بازی با حقالناس است و خدا از هر چه میگذرد جز حقالناس و حقالناس را باید از صاحب حق رضایت گرفت و این واقعیت یک واقعیت قدرتبخش هم در سطح ملی و هم در سطح جهانی است و امروز بارها و بارها این واقعیت را با چشم خودمان ملاحظه کردیم.مردم بودند؟! در اواخر فوریه سال ۲۰۰۲ بعد از سخنرانی محور شرارت، آریل شارون به آمریکا رفت و به آمریکاییها میگوید، بغداد آدرس غلط است و آدرس درست تهران است. برای اینکه حمله نظامی که آمریکا میخواست انجام دهد به عراق انجام ندهد و به ایران انجام شود. حمله نظامی آمریکا به دلیل مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی نبود و به دلیل این تصور غلط بود که آمریکا از طریق نهادینه کردن قدرت نظامیاش میتواند مانع برآمدن چین و دیگران شود و تنها ابرقدرت دنیا باقی بماند که آمریکا در این تصور شکست خورد.آنچه که در چشمانداز ۲۰ ساله سال ۱۴۰۴ که به تلاش مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی به سرانجام رسید، نشاندهنده نگرش مقام معظم رهبری است.در این چشمانداز میگوید، ایران باید در سال ۱۴۰۴ الهامبخش باشد و قدرت الهامبخشی داشته باشد و الهامبخشی مبنای قدرت است و مشروعیت در نگاه مردم یک کشور و در نگاه جهانی مبنای قدرت است و اگر راجع به قدرت حرف میزنیم باید اینها را بپذیریم؛ همانطور که در قرآن میگوید: باید انواع ابزارهای قدرت را فراهم کنیم لذا همه معتقدیم باید کشورمان از نظر نظامی بسیار قوی باشد و همه ما مدیون سرداران جان بر کف به ویژه شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی هستیم و در همه گفتوگوهای خارجی گفتم که همه مدیون شهید سلیمانی هستند که منطقه را از لوس وجود داعش پاک کرد.این قدرت همراهش نیاز به مشروعیت، توان اقتصادی و رضایتمندی مردم دارد و تنها در این صورت است که میتوانید به قدرت خود ببالید.در جهان کنونی ابزار قدرت متنوع شده و تکیه بر توانمندی انسان به عنوان مهمترین ابزار قدرت بسیار ضروری است. حضور شاداب و پرنشاط مردم در انتخابات است که نظام و کشور ما را در برابر خطرات مصونیت میبخشد. به همه کسانی که انتقاد دارند، میگویم حضور نیافتن کمکی به حل مشکلات نیست و نشانههای غلطی است.امروز باید برای همه ما باور شده باشد هیچکس در اروپا، آمریکا و کانادا برای حقوق من و شما دل نمیسوزاند و اگر ذرهای برای انسانیت دل میسوزاندند امروز این چنین از کارهای غیرانسانی اسرائیل حمایت نمیکردند و اهداف و بازی خود را دارند و نباید گول این بازی را خورد.
آیتالله هاشمیرفسنجانی میگفت: رای مردم حقالناس است و نباید کسی روی رای مردم بازی کند و بازی با رای مردم بازی با حقالناس است و خدا از هر چه میگذرد جز حقالناس و حقالناس را باید از صاحب حق رضایت گرفت و این واقعیت یک واقعیت قدرتبخش هم در سطح ملی و هم در سطح جهانی است و امروز بارها و بارها این واقعیت را با چشم خودمان ملاحظه کردیم.