مالک بلند شو… بوی خون میاد!

در پرونده تلخ قتل مرحوم مهرجویی و همسرش نیز ظاهرا، دعوای اصلی بر سر یک بدهی مالی بوده است که چنین تصاویر وحشتناک و فراموش نشدنی را رقم زد. تصویر سازی چنین حوادثی به روایت هنر، تاثیر عمیق و بازدارندگی بالایی در فرهنگ عمومی جامعه خواهد داشت. 
به هر حال اسب سرکش «قدرت» و «ثروت» تقریبا مهارناشدنی است و طعم شیرین و وسوسه کننده هر دو، گاه انسان را فرسنگ ها دورتر از اخلاق به ناکجاآباد می برد! فصل دوم سریال «زخم کاری» اگرچه در قسمت‌هایی که پخش شده، نتوانسته توفیق فصل یک را به دست بیاورد اما در آخرین قسمتی که جمعه منتشر شد، به تصویر عریان و خشن و تاسف بار «قدرت و ثروت» اشاره کرد. آنجا که مادر میثم با بازی درخشان رعنا آزادی‌ور، به نقشه شوم طلوعی و شفاعت برای «حذف» فرزندش به عنوان جانشین و وارث مالک پی می‌برد و در یک لحظه به جای توقف عملیات، برگ برنده‌ای رو می‌کند و دستور قتل دوستان نزدیک میثم را صادر می‌کند؛ دستوری که دو نشانه مهم دارد؛ اولا «حذف خائن» در مسیر از پیش طراحی شده برای تصاحب شرکت و تداوم قدرت و ثانیا «هشدار جدی» به طراحان نقشه قتل میثم! 
این همان تصویری است که مخاطب از محمدحسین مهدویان توقع دارد در «زخم کاری» ارائه دهد؛ خشونت بی رحمانه شیاطین قدرت طلب و طمّاعی که برای نیل به اهداف خود از هیچ مانعی به راحتی عبور نمی‌کنند. آنها برای اهدافشان «خون بازی» را دوست دارند! 
حالا که نقشه اصلی جانشینان مالک در هلدینگ ریزآبادی لو رفته و حذف میثم کلید خورده، مخاطب توقع دارد مالک با بازی دیدنی جواد عزتی از کنج عافیت خارج شود و خودش طومار دارودسته مافیایی همیشه در سایه را در هم بپیچد؛ ضمن آنکه تقابل مالک و سمیرا بعد از طلاق، و تمایل طلوعی به ازدواج با سمیرا، گره دراماتیک و جذابی برای مخاطب در قسمت های بعدی خواهد بود؛ اگر واقعا مالک برای حفاظت از تنها پسرش هم که شده وارد گود شود… 
در واقع حالا دیگر «رد خون» در این فصل هم جاری شده و بوی خون می آید! و اگر در ادامه میثم از داستان حذف شود، «زخم کاری» که مالک در فصل اول به خاندان ریزآبادی وارد کرد، به خودش باز می گردد و شاید این نقطه طلایی سناریوی فصل دوم بشود که بومرنگ «خون ریزی و خونخواهی»، بازگشتی هم دارد! بازگشت پرهزینه و خونین!