بازهم اعتراض به داستان نعیمه اشراقی

اينجا دگر به خنده لبي وا نميشود

بايد سفر كنيم به اقليم خاطرات …

شاید امتحان الهی باشد که لبخندها زیاد نپایند، نمونه اش همین عید قربان که شوک اهانت آن هم از سمت خانه پدری دل ما را چنان به درد آورد که هیچ قلمی نمی تواند التیام بخش زخم هایمان باشد.

مثل مردن بود، زندگی سراسر خاطرات و سختي هاي دوران كودكي، نوجواني و جواني مثل فیلمی از مقابل چشمم عبور کرد، حتی نامه برادر عزیزم مصطفی همت که همدلی فرزندان شهدا را در پی داشت نتوانست چنین غمی را سبک کند.

 

شک ندارم که نویسنده توهین هیچ قرابتی با سيره حضرت امام(رحمت الله عليه) ندارد و تنها ساکن خانه پدری مان است، اما باید پرسید كه جامعه ما چرا امروز به نقطه ای رسیده است که از اين دست اتفاقات بيفتد.

 

شايد بيش از همه آنچيزي كه باعث رنجش است، فراموشي سيره و منش شهداء و بالطبع خانواده هاي آنان است، فراموشی بزرگی که باعث شد کار به جایی برسد که اساسی ترین سرمایه انقلاب اسلامی که همان خون شهداست امروز اینچنین در معرض تهدید باشد.

بی شک افرادی که امروز و روزهای گذشته دست به چنین اقدامی زده اند افرادی هستند که نه تنها شناختی از زندگی فرزندان شهدا و جانبازان ندارند، بلکه ما را صاحب سهمیه هایی می دانند که حق مان نیست، افرادی که سختي و مشقت مادران بزرگوارمان را نديده اند و از سرخ کردن صورت با سیلی تنها مثالی در کتاب ها شنیده اند. هرچند همه ما بارها گفته ایم تمام سهمیه های دنیا برای شما، یک روز پدرانمان را به ما بدهید.

حالا بعد از نزدیک به ده سال توفيق خدمت به جامعه خانواده هاي شهداء عرض مي كنم مشكلات اين خانواده ها در اصول ابتدايي يك زندگي طبيعي است، حتی معيشت، كار و ازدواج هم هنوز در این خانواده ها حل نشده ولی همه تصور دیگری دارند.

هرچند:

زخمي ام اما نمك بي فايده است

درد دارم ني لبك بي فايده است …

اگر امروز به مادرم چنین گفتند حاصل سکوت من و برادرانم است، اگر آن روز که مادرم را ميراث خوار شهداء معرفي كردند و با هرچه در توان داشتند بر سر ما کوبیدند پشت پرده شرم و حیا سكوت نمی كرديم امروز مضحكه جك هايمان نمی کردند.

نگاهي به مديران سي ساله بنياد شهيد به خوبی نشان می دهد هيچ كدام با رويكرد فرهنگي وارد نشدند، هیچکدام در عرصه درونی نگاه مناسب اجتماعی برای تبیین شان و جایگاه خانواده شهدا نداشتند، از نگاه درونی التيام درد ها و خاطر رنجيده آنان را به خوبی انجام ندادند، هيچ یک در عرصه معيشت به وضع معقول نرسيدند و عملا بنياد نبردبان شخصي براي مديراني شد كه چند صباحي با نام خادم شهداء پز بدهند و پس از پر شدن جيب هايشان به امورات ديگر بپردازند.

معتقدم هيچ كس در عالم توان درك لحظه اي از سختي خانواده هاي شهداء را ندارد؛ پدران ما حسيني جنگيدند و مادرانمان زينبي زيستند و ما امروز تكليفي جز تبين راه پدرانمان نداريم و در اين مسير هيچ فرش قرمزي براي ما پهن نشده است، اما اگر ز یاران چشم یاری داشته باشیم چندان هم زیاد نیست.

مهدی باقری

دبیر ائتلاف شاهدان انقلاب اسلامی

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک