هدف “اوج” از نصب بیلبوردها چه بود؟

نصب بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» بیشتر یک حرکتی اجتماعی به نظر می‌رسید اما هیاهوی روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت‌های کاملا جهت‌دار زمینه‌ساز سوءتفاهم‌های سیاسی شد.

عصرخبر ، روزنامه وطن امروز پیرامون چرایی نصب بیلبوردهای صداقت آمریکایی درآستانه مذاکرات هسته ای، با احسان محمدحسنی، مدیر موسسه فرهنگی اوج به گفتگو نشستند که از نظر مخاطبان گرامیمی گذرد:
واکنش اجتماعی- فرهنگی موسسه اوج برای طراحی و انتشار مجموعه بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» دقیقا از چه زمانی و با چه نیتی محقق شد؟
حقیقت ماجرا این است که طراحی بیلبوردها در اسفند ۹۱ اتفاق افتاد. یعنی دوره‌ای که آقای احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس دفتر ایشان بحث اداره جنبش غیرمتعهدها را برعهده داشتند و موضوع مذاکره با آمریکا را مطرح ‌کردند و دولت قبلی اعلام کرد اگر امکانش فراهم شود با آمریکا مذاکره هم خواهیم کرد. آنچه بچه‌ها طراحی کرده بودند نقدی به جریان آمریکایی بود که جریان آمریکایی، جریان صادقی نیست. جریانی نیست که بتواند اعتماد امت را جلب کند و تمام چارچوب‌های رسمی و بین‌المللی را رعایت کند اما طراحی بیلبوردها همزمان شد با ایام شب عید و نوروز و با با توجه به فضای عیدانه مردم از انتشار بیلبوردها امتناع کردیم و به بچه‌های طراح گفتیم این طرح‌ها را نگه دارید برای ۱۳ آبان سال آینده.فضای خوبی برای کار کردن بیلبوردها داشتیم. آن زمان هنوز دولت آقای روحانی بر سرکار نیامده بود. حتی روتوش طرح‌ها را به زمان دیگری موکول کردیم. یعنی تغییراتی در آن اعمال نکردیم و به صرافت نیفتادیم که مثلا برای دیپلمات ایرانی ریش کامل بگذاریم. مثلا در یکی از این تابلو‌هایی که موجب سوءتفاهم شد مدل ریش دیپلمات ایرانی پای میز مذاکره نشسته پروفسوری (گانز) است. چگونه می‌خواستیم نشانه‌گذاری یک دیپلمات را در طراحی اولیه نشان بدهیم؟ کیف سامسونت، دگمه پیراهن یقه دیپلماتی که تا انتها بسته شده و کت و شلوار راه‌راه خاص از مصادیقی بود که در طرح اولیه لحاظ کردیم تا بدین ترتیب صورت استعاری دیپلمات ایرانی شبیه دیپلمات‌های آن‌زمان یعنی زمان طراحی اسفندماه نباشد و پس از طراحی بچه‌های طراح مدل ریش را تغییر ندادند و ‌ای بسا اگر ریش طرف ایرانی در بیلبورد را تغییر می‌دادیم این احساس سوءتفاهم در دولتمردان به وجود نمی‌آمد و این نگره که خدای ناکرده ما شخص خاصی مد نظرمان است. ضمن اینکه این طرح به هیچ وجه ‌توهین‌آمیز نیست. طرف ایرانی خیلی شیک و جنتلمن به نظر می‌آید. آنکسی که در بیلبورد هدف انتقاد قرار می‌گیرد طرف آمریکایی است. یک بار با سگ و بار دیگر وینچستر آمریکایی و شلوار نظامی که در نیم تنه مذاکره کننده در بیلبوردها ارائه شده است.
نگرش شما به عنوان فعال فرهنگی و مدیر موسسه اوج برای انتشار این بیلبوردها در این هیاهوی رسانه‌ای آیا با سیاست‌ها و ماموریت‌های دولت زاویه دارد؟
روند مذاکرات مورد تایید همه است و قطعا بدون مجوز از رهبر معظم انقلاب نمی‌توانست دنبال شود. حضرت آقا حتی نظر مساعدی راجع به این قضیه داشتند و بعید است دولت بدون تایید ایشان چنین اختیاراتی داشته باشد چون بحث مذاکره صرفا در ارتباط با موضوع هسته‌ای است. حتما اذن ایشان بوده است. ما اصل مذاکرات را نمی‌خواستیم زیر سوال ببریم. فقط می‌خواستیم بگوییم آقایی که به نمایندگی از ملت ایران روانه میز مذاکره شده‌ای ما باور داریم که طرف آمریکایی صداقت لازم را ندارد.
حافظه تاریخی و گذشته‌ای که مردم از تو[آمريكا] دارند و بلایی که سر ملت من در دهه‌های مختلف آوردی این مساله را اثبات می‌کند،قصه هدف قرار دادن ایرباس را ملت ایران فراموش نمی‌کنند. مردم فراموش نمی‌کنند که سیصد و اندی مسافران بیگناه ایرباس در خون غلتیدند. آنهایی که در این پرواز بودند چه گناهی کرده بودند؟ آمریکایی‌ها واقعا نمی‌دانستند این هواپیما مسافربری است؟ آمریکایی‌هایی که پرنده را در رادارهایشان تشخیص می‌دهند، تشخیص كبوتر و عقاب در آسمان برایشان مشخص است، نفهمیدند این هواپیما جنگی نبوده؟ قضیه طبس و زخم کودتای ۲۸ مرداد که خودشان اخیرا پرونده‌هایش را منتشر کردند به همه جنایت‌هایی که در حق ملت ایران روا داشتند بیفزایید. با این حال طرف آمریکایی هیچگاه صادق نبوده و نیست. مصداق بارزش به بعد از مذاکرات اخیر باز می‌گردد که طی چند مصاحبه، سخنرانی و گفت‌وگو‌هایی که با رسانه‌ها داشتند به ژن ایرانی‌ها توهین کردند و ایرانی‌ها را فریبکار خطاب کردند.
ما نماینده مردمی هستیم که از دولتمردان آمریکایی بی‌صداقتی دیده‌ایم و اعتمادی به آنها نداریم مگرصداقت خودشان را با رویکردهای متفاوت اثبات کنند. ما کشوری هستیم که در ۳۰۰ سال اخیر به هیچ کشوری حمله نکرده‌ایم اما دولت آمریکاست که خوی تجاوزکارانه دارد. آن سر دنیا هستند اما در افغانستان و پاکستان هواپیماهای بدون سرنشین می‌فرستند و عروسی‌ها و مدارس پاکستانی را به عزاخانه تبدیل می‌کنند. در عراق نیمه شب به خانه مردم می‌ریزند و سرباز آمریکایی آنها را به رگبار می‌بندد تروریست‌های آمریکا‌یی و تکفیری‌هایی که از آنها پول می‌گیرند تا چهره اسلام را دهشتناک و خونخوار نشان دهند. همان کاری که سناتور چارلی ویلسون در دهه هشتاد در افغانستان می‌کرد.
این هیاهوی رسانه‌ای که علیه بیلبوردها به راه افتاده است نشان می‌دهد رسانه‌های معارض می‌خواهند القا کنند اگر روند گفت‌وگو‌ها به در بسته خورد چنین حرکت‌هایی نگذاشته مذاکرات به سرانجام برسد!
اگر قرار باشد در جریان مذاکرات دوطرف سر میز بنشینند و با هم بر سر کلیاتی توافق کنند که برای مصالح مردم ما مفید باشد، خرد فرهنگی ما آنقدر ناچیز نیست که نخواهیم مذاکرات پیش برود و تازه امیدواریم که این مذاکرات به ثمر برسد. نباید حریف را دست‌کم گرفت.
از طراحی و انتشار این پوسترها چه منظوری داشتید؟
می‌خواستیم نشان دهیم که از جانب طرف آمریکایی همیشه همه گزینه‌هایش روی میز نیست، برخی گزینه‌ها را زیر میز پنهان کرده است.
و قابل اجرایی شدن…؟
طبیعی است گزینه‌های زیر میز را عملیاتی می‌کند. چه شرایطی بدتر از اینکه پول‌های حاصل از فروش نفت کشورمان در بانک‌های خارجی است و آن را نمی‌توانیم به داخل کشور منتقل کنیم. غیر از این وینچستر روی شقیقه مردم گذاشتند و کالای اساسی مثل تجهیزات هواپیمایی را در اختیارمان قرار نمی‌دهند. اگر یکی از این هواپیما‌ها خدای ناکرده سقوط کند مقصر اصلی دولت آمریکاست و کمتر از جنایت ایرباس نیست.
در طراحی پوسترها به تقویت روند مذاکرات فکر می‌کردید یا به تضعیف آن؟
این حرکت می‌توانست بخشی از افکار عمومی جامعه ایران را که نسبت به دولتمردان ایالات متحده بی‌اعتماد هستند به تصویر بکشد و این اتفاق افتاد. متاسفانه دولتمردان ما منفعل بودند.‌ای کاش دولتمردان از نصب بیلبوردها حمایت می‌کردند. ما توهینی به دولتمردان خودمان نکردیم. ما نگفتیم دولتمردان ما خائن هستند ما در بیلبوردهایمان نشان دادیم طرف مقابل دروغ می‌گوید و طرف دیگر صادقانه پشت میز مذاکره نشسته است.
روزنامه‌های زنجیره‌ای از شباهت‌های آقای ظریف بهره‌برداری کردند؟
اصلا فرض می‌کنیم که خود آقای ظریف است. باز هم توهین به ایشان به حساب نمی‌آید. دیپلماتی است که ریش پروفسوری دارد که البته باز هم تاکید می‌کنم طراحی و چاپ بیلبوردها به اسفندماه سال ۹۱ مربوط می‌شود. اگرهم فرض کنیم که تصویری از ایشان است باز هم تصور نمی‌کنم توهین‌آمیز بوده و جسارتی به ایشان شده باشد.
اگر جریان پروپاگاندا آمریکایی را بررسی کنیم درخواهیم یافت آمریکایی‌ها هم از این دست فعالیت‌ها داخل کشورشان مدت‌هاست که انجام می‌دهند؟
آمریکایی‌ها روی بیلبوردهای بزرگی که در بزرگراه‌هایشان نصب کرده‌اند نوشته‌اند با سرعت بیش از ۵۵ کیلومتر در ساعت حرکت کنید به این مرد کمک کرده‌اید. قبلا تصاویر حضرت امام را در کنار این جمله می‌گذاشتند و بعد عکس‌های احمدی‌نژاد را کنار این جمله قرار دادند. منظور این بیلبوردها این است که خودروی شما سوخت بیشتری مصرف می‌کند و برای تامین بنزین دولت مجبور می‌شود از ایران نفت خام بخرد. حدود ۲۰ تا ۳۰ سال قبل تصاویر بزرگ حضرت امام را در خیابان‌های نیویورک منتشر کردند اما در مملکت ما ناگهان بیلبوردهای صداقت آمریکایی را از سطح شهر جمع‌آوری می‌کنند. اما جریانی در خود ایالات متحده بیلبورد‌های آمریکایی را پایین نکشید و مردم حرکت دولت را ستایش کردند اما در ایران است که این بیلبوردها ۳ روز بیشتر عمر حضور نداشت.
این مخالفت از جانب دولتمردان نبود و هیاهو و فضاسازی رسانه‌ای از جانب روزنامه‌های زنجیره‌ای وابسته آغاز شد.
دوستان دولتی از ابتدا مخالفتی با این کار نداشتند، همان دوستان به محض اینکه یکی، دو تا سایت فضاسازی کردند، احساس خطر کردند و بیلبوردها را پایین آوردند. به نظرم اگر دست به این کار نمی‌زدند این همه هیاهو و جنجال به وجود نمی‌آمد. اگر این بیلبوردها را پایین نمی‌آوردند اینقدر دیده نمی‌شد ولی جریانات رسانه‌ای که دست به این اقدام و فضاسازی زدند نگذاشتند نظرات مردم در قالب بیلبوردها بازتاب داده شود. غیرممکن است در فضای مطبوعاتی کنونی، رسانه‌ای با چندین صفحه رنگی و این هزینه گزاف بدون حمایت ایکس و ایگرگ منتشر شود. پول این جریان‌های رسانه‌ای از کجا می‌آید؟ چرا نگران هستند؟ این رسانه‌ها از چه چیزی ناراحت هستند؟ مگر کسی خرده‌ای از آنان گرفته است؟ ما تمام شبکه‌های فارسی‌زبان معارض را رصد می‌کنیم؛ شیوه گزارش‌نویسی و تحلیل روزنامه‌های زنجیره‌ای در شکل و اجرا کاملا شبیه بی‌بی‌سی فارسی است و از این شباهت‌ها می‌توان پی به خیلی از مسائل برد.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک