طلب بخشش سربازعراقی ازمرحوم ابوترابی
سربازان عراقی که به دیدار سید علیاکبر ابوترابیفرد به ایران میآمدند ایشان با احترام و ادب بسیار از آنان پذیرایی میکرد به طوری که انگار نه انگار که این سربازان در زمان اسارت او را آزار و اذیت میکردند.
فارس: یکی از همرزمان حجتالاسلام سید
علیاکبر ابوترابیفرد گفت: بعد از بازگشت سیدابوترابی به ایران سربازان
بعثی و عراقی در دوران اسارت به دلیل دلتنگی و علاقهمندیشان به این سید
بزرگوار به دیدارشان در ایران میآمدند.
محمدباقر اسلامیصدر امروز
به مناسبت سالگرد درگذشت حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابیفرد و پدر
بزرگوارشان در قزوین اظهار کرد: سربازان عراقی که به دیدار سید علیاکبر
ابوترابیفرد به ایران میآمدند ایشان با احترام و ادب بسیار از آنان
پذیرایی میکرد به طوری که انگار نه انگار که این سربازان در زمان اسارت او
را آزار و اذیت میکردند.
وی گفت: سید علیاکبر ابوترابیفرد
بسیار محبوب مردم ایران و مردم عراق و به خصوص دشمنان بعثی و سربازان عراقی
در دوران اسارت بودند و همه اعمال این سید بزرگوار برای آنان درس زندگی
بود تا بتوانند خودشان را خودسازی کنند.
اسلامیصدر ادامه داد: راز
موفقیت بندگی مخلصانه سید ابوترابی تقوا الهی بود و ایشان در انجام همه
اعمال خود خدا را میدیدند تا توانست به این درجه از خلوص بندگی در نزد
خداوند متعال برسد.
همرزم حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابیفرد
بیان کرد: سید علیاکبر ابوترابیفرد ذوب ولایت شده بودند به طوری که در
ولایتپذیری بسیار قاطع و مطیع و در اطاعت کردن فرامین رهبری گوش به فرمان و
مصمم بودند.
وی ابراز کرد: سید ابوترابی از ظاهری آرام برخوردار
بودند ولی در دفاع از ارزشهای اسلامی و ولایت فقیه بسیار انقلابی بودند و
شجاعانه در این مسیر حرکت میکردند.
مرا ببخشید شکنجه کردن من موجب رنج و خستگی شما شد
اسلامیصدر
با اشاره به خاطرات یکی از دوستان سید ابوترابیفرد که در اسارت با ایشان
بودند، خاطرنشان کرد: روزی سربازان عراقی سید ابوترابی بزرگوار را برای
پرسیدن یک سئوال به سلول شکنجه بردند تا جواب سئوالشان را بگوید ولی این
سید بزرگوار به سئوال آنان جواب نمیداد که سربازان عراقی برای گرفتن جواب
سئوال خود شروع به شکنجههای دردناکی از جمله فرو کردن میخ به سر ایشان
کردند که در نهایت سید ابوترابی جواب سئوال آنان را هم نداد.
همرزم
حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابیفرد ادامه داد: وقتی سرباز عراقی از
شکنجه کردن سید علیاکبر ابوترابیفرد خسته شده و دیگر او را شکنجه نکرد و
برای رفع خستگی در گوشهای از سلول شکنجه نشست در این هنگام این سید
بزرگوار رو به سمت سرباز عراقی کرد و گفت دست شما درد نکند شکنجه کردن من
موجب رنج و خستگی شما شده، مرا بابت این موضوع ببخشید.
وی اضافه
کرد: بعد از این ماجرا سرباز عراقی در شب خواب بدی میبیند و صبح نزد سید
ابوترابی میآید و از او طلب بخشش میکند و میگوید مرا ببخش در این هنگام
سید ابوترابی به او میگوید من فقط یاد گرفتم بگویم “مرگ بر امریکا”.