امام خميني حامي كارگران و توليدكنندگان بودند

توصيه مهم آيت‌الله بهشتي به ما اين بود كه درآمدها و دستمزدها خيلي با هم فاصله نداشته باشند، تعادل مورد توجه قرار گيرد، كاخ و كوخ ساخته نشود و بايد تلاش شود جامعه كارگري توانمند گردد و جامعه ضعيف باقي نماند

عصر خبر به نقل از جمهوري اسلامي: حسين كمالي متولد پنجم مردادماه سال 1332 درشهرستان دورود است. وي فعاليت‌هاي سياسي خود را از همكاري با گروه‌هاي مذهبي در محيط تحصيلي (هنرستان سيمان و هنرستان تهران) آغاز كرد و خيلي زود باگروه‌هايي كه به قصد براندازي نظام شاهنشاهي در كارخانجات و محيط‌هاي كارگري فعال بودند مرتبط گرديد. وي در سوابق مبارزاتي خود همكاري با كانون نشر و پژوهشهاي اسلامي و گروه فجر اسلام رادارد كه بر اثر اين فعاليتها و همچنين ارتباط بامجامع مذهبي و فعال و مبارز كارگري در چندنوبت توسط ساواك دستگير و زنداني شد. باپيروزي انقلاب اسلامي در حوزه كارگري شوراي انقلاب به فعاليت پرداخت و سپس وارد شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي شد.كمالي از بنيانگذاران خانه كارگر به اتفاق دوستان و همفكران خود است كه مدتي نيز مسئوليت دبيركلي اين تشكل را بر عهده داشت. وي همچنين در سه دوره اول، دوم و سوم مجلس شوراي اسلامي به عنوان نماينده مردم تهران به مجلس راه يافت و سپس در كابينه اول و دوم آيت‌الله هاشمي رفسنجاني و همچنين چهارسال اول كابينه حجت‌الاسلام خاتمي وزير كار و امور اجتماعي بود. وي همچنين مدتي به عنوان قائم مقام وزير بازرگاني فعاليت كرده است. كمالي دبيركلي حزب اسلامي كار را نيز در سوابق خود دارد و در حال حاضر مشاور اجتماعي رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است. كتابهاي “اقتصاد سياسي روابط كار در ايران” و “جامعه، كار و توسعه” از مهمترين تاليفات حسين كمالي در حوزه تخصصي وي است.
* * *
* به عنوان اولين سئوال لطفا بفرمائيد قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، چه فعاليت‌هايي داشتيد و چگونه باانقلاب آشنا شديد؟
– آغاز فعاليت‌هاي من از آشنايي و همكاري با گروه‌هاي مذهبي و ازمحيط تحصيل شروع شد. هنرستان سيمان و هنرستان تهران آغاز فعاليت‌هاي من بود.با كانون نشر و پژوهشهاي اسلامي همكاري داشتم با گروه فجر اسلام همكاري داشتم. با مجامع مذهبي و فعال كارگري همكاري داشتم. باكساني كه قصد براندازي رژيم شاه را داشتند فعالانه كار كردم. با اكثر فعالين مبارز كارگري كارخانجات همكاري داشتم. به تدريج درفضايي قرار گرفتيم كه جامعه ايران آماده مي‌شد براي سرنگوني نظام شاهنشاهي ما به سعي و تلاش خود را براي سرنگوني نظام 2500 ساله شاهنشاهي افزوديم. چند بازداشت كوتاه مدت هم توسط ساواك داشتم و بعد هم كه با پيروزي انقلاب اسلامي وارد شوراي انقلاب شدم و در حوزه وبخش كارگري شوراي انقلاب فعاليت مي‌كردم. بعد از شوراي انقلاب وارد شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي شدم و همين‌طور در مقطعي خانه كارگر جمهوري اسلامي ايران را به اتفاق همفكران و دوستان خود شكل داديم. سپس نماينده مجلس شوراي اسلامي شدم. از تهران در سه دوره متوالي بعداز آن وارد دولت شدم به عنوان وزير كار و امور اجتماعي درسه دوره كه دو دوره آن در زمان رياست جمهوري آيت‌الله هاشمي رفسنجاني و يك دوره آن در رياست جمهوري حجت‌الاسلام خاتمي بود. بعد از آن يك مقطعي باوزارت بازرگاني به عنوان قائم مقام وزير همكاري داشتم. در حال حاضر هم به عنوان مشاور اجتماعي رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، كار مي‌كنم.
* قبل از پيروزي انقلاب اسلامي محيط‌هاي كارگري به دسته‌هاي مختلفي تقسيم‌بندي شدند. عده‌اي از آنها چپ و كمونيست بودند، عده‌اي مذهبي و عده‌اي هم بي‌تفاوت. تحليل شما درباره جريان‌هاي كارگري قبل از انقلاب چيست؟
– در ميان كارگران كمونيست‌ها چندان فعال نبودند. كمونيست‌ها و ماركسيست‌ها بيشتر در طبقات روشنفكر و متوسط فعال بودند. عليرغم شعارهايي كه به نفع كارگران مي‌دادند اما پايگاه چنداني در ميان كارگران نداشتند و پايگاه آنها بيشتر درميان طبقات تحصيلكرده و روشنفكر و متوسط و متوسط رو به بالا بود. در محيط‌هاي دانشگاهي كمونيست‌ها فعال بودند. گرفتاري‌هاي جامعه كارگري اين قدر وسيع بود، كارگران اينقدرگرفتار كار بودند كه اصلا فرصت پرداختن به مباحث سياسي و مبارزاتي را نداشتند. عليرغم نقش تعيين‌كننده در پيروزي انقلاب اسلامي درصد اندكي از كارگران در آغاز حركت در مبارزه حضور داشتند. البته دستگاه امنيتي شاه به ويژه ساواك با فعاليت‌هاي كارگري به شدت برخورد مي‌كرد. كارگران زنداني، شهداي كارگر و جانبازان كارگر كه در مبارزه با رژيم شاه فعال بودند، نسبت به جمعيت كل كارگري كشور كم بود.
* با اين توصيف، در آن مقطع شما و دوستانتان از جامعه كارگري ايران نااميد بوديد؟
– نه، نااميد نبوديم. ماكارخودمان را مي‌كرديم. آقاي محجوب با فجر اسلام كار مي‌كرد. من با كانون نشر و پژوهش‌هاي اسلامي و نيز بانهضت زنان مسلمان كه توسط حاج آقا تبريزي اداره مي‌شد، فعاليت داشتم. كانون نشر را هم آقاي وهاج اداره مي‌كردند.
* در بدو پيروزي انقلاب اسلامي مشكلات كارگري چه بود؟ چه مشكلاتي داشتند؟
– تقريبا يك سال مانده به پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني، جريان سرمايه‌داري كشور تغييرات رااحساس كرده بود. بنابراين بخش عمده‌اي از سرمايه‌هاي آنهااز كشور خارج شد. بخشي از مديران و صاحبان صنايع هم ايران راترك كردند. مي‌ترسيدند كه گرفتار حسابرسي‌هاي انقلابيون بشوند. ما با پيروزي انقلاب با مشكل كار، توليد و بيكاري كارگران اين كارخانه‌ها مواجه بوديم. بودجه نداشتيم، مواد نداشتيم. صنايع رژيم شاه هم اكثرا صنايع مونتاژ بود. به شدت نياز به واردات مواد اوليه و قطعات صنعتي وارداتي و… داشت. سيستم اداري كشور هم هنوز روي غلطك نيفتاده بود و تازه نهادها داشتند شكل رسمي‌تري به خود مي‌گرفتند. كار خيلي راحت نبود. باتوجه به فتواي امام خميني كه فرمودند هر كسي هر جايي هست همان جا را راه‌اندازي كند، جامعه كارگري هم سعي كرد كه تلاش خودش رامعطوف به اين كند كه صنايع كشور را كه متوقف شده بودند، دوباره راه‌اندازي كند. البته كار پرزحمتي بود، اما توام باموفقيت بود.
* شما مسئول بخش كارگري شوراي انقلاب بوديد. غيراز شما، چه افرادي در بخش كارگري شوراي انقلاب با شما همكار بودند؟
– آقاي مهندس علي خنجري،آقاي جعفر نادري بودند، آقاي ياقچي بيگلو بودند كه الان استاد دانشگاه هستند و آقاي عظيمي.
* مشكلات شما و همكارانتان در بخش كارگري شوراي انقلاب چه بود؟
– راه‌اندازي واحدهاي كارگري كه صاحبان آن كارخانه رارها كرده بودندو از كشور خارج شده بودند. كارگراني كه با كارفرماها مشكل داشتند و…
* رابط شما و بخش كارگري با سران اصلي شوراي انقلاب چه كسي بود؟
– آقاي ابوالفضل اجاره‌دار. پيگير مسئول بودند و مشكلات با اعضاي شوراي انقلاب شهيد بهشتي بودند.
* در رأس شوراي انقلاب بيشتر با كدام يك از اعضاي اصلي مسائل و مشكلات كارگري ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي رادر ميان مي‌گذاشتيد؟
– با آيت‌الله شهيد بهشتي بيشترين ارتباط راداشتيم. آقاي بهشتي به مسائل كارگري و توليدو صنايع كشور خيلي بها مي‌دادند و براي آن وقت و فكر مي‌گذاشت. مااز راهنمايي‌هاي ايشان خيلي استفاده مي‌كرديم. درمورد دستمزدها خيلي به جامعه كارگري خدمت كرد. وقتي بين جامعه كارگري و مسئولين دولتي به ويژه مسئولين وزارت صنايع اختلاف نظر پيش مي‌آمد خيلي به ما كمك مي‌كرد. يكبار ما با وزارت صنايع به مشكل برخورديم. درباره وضعيت شوراهاي كارگري مستقردر كارخانه‌ها و صنايع وابسته به دولت بامسئولان وزارت صنايع بحث‌مان شد و به نتيجه نرسيديم. اختلاف نظرداشتيم. رفتيم پيش آقاي بهشتي و مشكلاتمان را گفتيم. آقاي بهشتي پيشنهاد كردند برويدصدا و سيما باهم مناظره كنيد. هر دو طرف راسوق دادند به اينكه برويدو باهم مناظره كنيد. از طرف جامعه كارگري من و آقاي ربيعي رفتيم و از وزارت صنايع هم آقاي مهندس نعمت‌زاده و يكي ديگر از مسئولين اقتصادي بود. ماهرگاه به بن‌بست مي‌رسيديم به نزد آقاي بهشتي مي‌رفتيم. در آن ايام احكامي عليه كارگران صادر مي‌شد. ما به برخي از اين احكام در دستگاه قضا كه به نظر ما تند و تيز بود و شايد از دقت كافي برخوردارنبود اعتراض داشتيم. مي‌رفتيم پيش آقاي بهشتي و اعتراض‌مان رامي‌گفتيم. يك بار در موردبرخي از مشكلات كارگري به ايشان مراجعه كرديم. ايشان نامه‌اي به من دادند و من را به خدمت آيت‌الله مومن در قم معرفي كردند و فرمودند برويد و تمام اين مشكلات را با ايشان مطرح كنيد تا با مسائل و مشكلات جامعه كارگري بيشتر آشنا شوند.
* آيا در شوراي انقلاب افرادي بودند كه با ايجاد و راه‌اندازي شوراهاي كارگري مخالفت مي‌كردند؟
– آنچه كه ما از شوراي انقلاب دريافت كرديم موافقت باتشكيل شوراهاي كارگري بود. بديهي است با وجود و حضور آيت‌الله بهشتي در شوراي انقلاب جو غالب با شوراهاي كارگري موافق بودند. ما در اين زمينه با شوراي انقلاب مشكل نداشتيم. آيت‌الله بهشتي هميشه به كارجمعي، كار حزبي، كار شورايي تاكيد داشتند. حتي در اين زمينه در خانه كارگر ايشان سخنراني مبسوطي ايراد كردند و نظرات خودشان را گفتند.
* بعداز شوراي انقلاب وارد شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي شديد. حوزه كارگري حزب مسئوليتش با چه كسي بود؟
– مسئوليت شاخه كارگري حزب با آقاي تقي علي حسيني بود.
* با توجه به اينكه شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي از طيف‌هاي مختلف تشكيل يافته بود، شما در آنجا بامشكلات مواجه نبوديد؟
– در مورد مسائل مختلف كشور در شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي بحث مي‌شد. اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي. نظرات متفاوتي در شورا وجود داشت. در شوراي مركزي از چپ چپ، تا راست راست وجود داشت. منتهي بزرگان قوم از جمله آيت‌الله بهشتي نوعي شورا را اداره مي‌كردند كه هيچ گروهي نمي‌توانست تفوقي بر گروه ديگر داشته باشد. نظرات همه شنيده مي‌شد و بعد تصميم گرفته مي‌شد. تصميمات تصميم جمعي بود. مصوبات شورا مصوبات متعادل و منطقي بود.
* برخي معتقدند خانه كارگر، انشعاب جناح كارگري حزب جمهوري اسلامي بود. آيا اين نكته را تاييد مي‌كنيد؟
– نه، انشعاب نبود. خانه كارگر را ما بانظر شهيد بهشتي اداره مي‌كرديم. بعد هم مقام معظم رهبري مسئوليت داشتند هميشه ما را راهنمايي مي‌كردند. و آيت‌الله هاشمي و شهيد باهنر، شهيد رجايي هم به ما خيلي كمك مي‌كردند. مي‌آمدند خانه كارگر و براي كارگران سخنراني مي‌كردند. خانه كارگر نتيجه اختلاف و انشعاب از حزب نيود. چون مجموعه كارگري كشور بايددر يك مكان متمركز مي‌شد. ناگزير ما خانه كارگر راتاسيس كرديم.
* در بخش كار و كارگر هميشه بحث توليد و واردات مطرح بوده است. بخشي از افراد معتقدند كه مابه جاي اينكه با كارگر سر و كله بزنيم تا بيايند براي ما كفش و كيف و لباس بدوزند، مي‌رويم ازخارج واردات مي‌كنيم. ارزان‌تر و بي‌دردسرتر از توليد داخلي است. برخي از صاحبان اين نظريه، از اعضاي مشهور شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي بودند. شما با اين افراد به چالش و اختلاف كشيده شديد؟
– بودند كساني كه اين حرف‌ها را مي‌زدند. مي‌گفتند حالا اگر كارگران كار نكنند چه مي‌شود؟ مامي‌رويم واردات مي‌كنيم. جو غالب با اينها نبود. اكثرا به دنبال راه‌اندازي توليد دركشور بودند. اندكي ازافراد بودند كه چنين تفكراتي داشتند. ما هميشه به دنبال افزايش توليد و كاهش واردات بوده و هستيم.
* شما سه دوره (12 سال) نماينده مجلس بوديد. از طرف جامعه كارگري يكي از انتقاداتي كه به شما همكاران و همراهان شما ازجمله آقاي محجوب مي‌شود اين است كه اين چند نفر نماينده كارگري در مجلس بيشتر براي جنبه‌هاي نمايشي و خالي نبودن عريضه وارد مجلس مي‌شوند و كارچنداني براي كارگران نمي‌كنند. آنها همچنين معتقدند كه اين تعداد نماينده براي جامعه عظيم كارگري بسيار بسيار كم است. شماچه جوابي به اين انتقادها داريد؟
– نمايش چي؟ قوانيني كه ماتصويب كرديم قوانين اساسي ومهمي بود. ازجمله قانون كار، قانون شوراها، قانون بيمه بيكاري، قانون كار سخت و زيان‌آور، قانون كار معلولين وخيلي ديگر از قوانيني ثمره حضور من و امثال من در مجلس بود. شايد ده‌ها قانون راخود من شخصا از پايه شروع كردم و به نتيجه رساندم. تاثيرگذاري بسيار وسيعي در تصويب اين قوانين داشتيم. البته به آقاي محجوب هم بايد فرصت بدهيد تا بيايد از خودش دفاع كند. من در مرحله اول انتخابات مجلس شدم نفر سي‌ام. در مجلس دوم شدم نفر چهاردهم و در مجلس سوم شدم نفر سوم. اگر من و امثال من نمايشي بوديم كه اينطور راي نمي‌آورديم. اگر كاركرد ما خوب نبود كه مردم به ما راي نمي‌دادند. اقبال نمي‌كردند. يا گروه‌هاي اجتماعي ما را كانديدا نمي‌كردند. اما اينكه جامعه كارگري به نسبت جمعيتش، نماينده كارگري نداشته و ندارد، اين انتقاد وارد است. هيچ وقت نداشته. نه قبل از انقلاب و نه بعد از انقلاب. قبل از انقلاب هم از جامعه كارگري كساني نماينده بودند كه پوشش لازم را براي مشكلات كارگري نداشتند. بعد از انقلاب وارد مجلس شدم. بعد از من آقاي محجوب وارد شد و بعد آقايان سرحدي‌زاده، خانم جلودارزاده و آقاي تاج‌الدين وارد مجلس شدند. جامعه كارگري كشور با خانواده‌هايشان يك سوم جمعيت كشور هستند و طبيعتا يك سوم نمايندگان مجلس بايد از اين جامعه باشد. يعني نزديك به صد نفر. حالا با يك نفر يا دو نفر يا چهار نفر نماينده چقدر مي‌توان براي كارگران وخانواده‌هاي آنان كار كرد و مشكلات آنها را مطرح كرد و نتيجه گرفت؟ بنابراين بايد از نمايندگان توقع منطقي داشته باشيد. البته يك موقع بود كه من به تنهايي نماينده كارگران كشور بودم، اما فضاي عمومي كشور مدافع كارگران بود و طرحها و لوايح ما با قاطعيت به تصويب مي‌رسيد. از ما حمايت مي‌شد، الان چنين شرايطي نيست. بخصوص7، 8 سال گذشته. تفكرات بيشتر به سرمايه‌داري سوق يافته است.
* با اين حساب شما معتقديد كه جامعه كارگري اين اواخر بخصوص در 8 سال گذشته در غربت بوده و دور زمانه به نفع سرمايه‌داران و واردكنندگان مي‌چرخيده.
– بله، بله، وضع مطلوبي ندارند. حقوقشان در مقاطع مختلف هي كاسته شده است. هميشه تحت فشار بوده‌اند.
* بيشترين زحمتي كه براي قوانين كارگري كشيديد كدام قانون بود؟
– قانون كار. براي قانون كار خيلي زحمت كشيديم.
* قانون كار يكي از جنجالي‌ترين قوانين در طول تاريخ مجلس بعد از انقلاب است. شما مخالفان زيادي داشتيد. چه داخل مجلس و چه بيرون مجلس. مخالفان چه مي‌گفتند؟ با چي مخالفت مي‌كردند؟
– يك قانون كار از دوران طاغوت وجود داشت. يك ماده سي و هفت داشت و تعدادي مواد مسئله‌دار. يك ماده قانوني داشت كه مي‌گفت كارگران حق فعاليت سياسي ندارند. كار حزبي و سياسي توسط كارگران مطابق قانون ممنوع بود. مواد مختلفي در اين قانون وجود داشت كه مورد پذيرش جامعه كارگري نبود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي جامعه كارگر كشور كنگره‌هاي متعددي گذاشت و تك‌تك مواد قانون كار را مورد بررسي قرار داد. كنگره مشهد، فارس، اصفهان، اراك برگزار شد و در اين كنگره‌ها جامعه كارگري نظرات خود را ارائه دادند. مقررات و مواد خام مورد نظر خودش را تهيه و ارائه كرد. در رسانه‌هاي مختلف و به مسئولين هم ارائه داد. همزمان وزارت كار هم قوانيني را تدوين كرد. پيش‌نويس قانون كار تدوين شد. اين مقررات در دولت مهندس ميرحسين موسوي به صورت يك لايحه به تصويب رسيد و به مجلس رفت. زماني كه اين لايحه به مجلس آمد تغييراتي هم در مجلس داده شد. بعد رايزني‌هاي خودمان را شروع كرديم. با مسئولين و برخي از مراجع و روحانيون جلسه گذاشتيم. يك نوع گفتگو و مجادله حقوقي بين ما و مخالفين قانون كار برقرار بود. در سطح مجلس، دولت، جامعه، حوزه‌هاي علميه، جامعه كارگري و توليدي و صنعتي اين مباحث مطرح بود. قانون كار بعد از قانون اساسي دايره شمول آن بسيار گسترده است. قانون كار قانون بسيار مهمي است. تمام كساني كه در كشور، در زمين و هوا و دريا كار مي‌كنند تابع قانون كار هستند. بعضي‌ها فكر مي‌كردند كارگر فقط كسي است كه كار كشاورزي يا كار ساختماني مي‌كند. در صورتي كه يك رئيس‌جمهور هم مي‌تواند كارگر باشد. معلم و استاد دانشگاه هم مي‌تواند كارگر باشد. بسياري از پزشكان بيمارستاني امروز جزو كارگران هستند.
* بيشترين مذاكرات درباره قانون كار را با كداميك از شخصيت‌ها داشتيد؟
– بيشتر با صاحبان صنايع مذاكره داشتيم. البته قانون كار در حال حاضر به استحكام قبلي خود نيست. خيلي تغييرات در آن صورت گرفته است.
* شما دوازده سال وزير كار بوديد. در اين مدت براي كارگران چه كرديد؟
– اين را بايد از كارگران بپرسيد. اما فقط به يك نمونه از فعاليتهاي دوره دوازده ساله اشاره مي‌كنم. مراكز فني و حرفه‌اي را شكل داديم، احيا كرديم، گسترش داديم. به طوري كه رئيس سازمان برنامه وقت مي‌گفت اين كار يك انقلاب است. قبل از انقلاب 59 مركز فني و حرفه‌اي داشتيم، بعد از انقلاب تعداد كارگاههاي فني و حرفه‌اي به 800 واحد رسيد. زماني كه من وارد وزارت كار شدم، 59 مركز فني و حرفه‌اي داشتيم. تعداد زيادي ورزشگاه براي كارگران ساختيم، تعداد زيادي مراكز آموزش اشتغال ساختيم. قوانين و مقررات را شكل داديم. بيش از اين توضيح نمي‌دهم. ديگران بگويند بهتر است.
* آشنايي شما با امام خميني از كجا شروع شد؟
– از هنرستان سيمان و تهران آغاز شد. توزيع و پخش رساله‌ها و اعلاميه‌هاي امام را داشتيم. با كساني مرتبط بوديم كه با امام خميني ارتباط داشتند. مثل بقيه مردم هم بالاخره تا پيروزي انقلاب به رهبري امام خميني در تلاش بوديم و در فعاليت‌هاي علني و مخفي داشتيم.
* بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شما ملاقاتهاي مكرري با امام خميني داشتيد. از آن ايام خاطراتي داريد؟
– آنچه را كه ما از امام داشتيم براي جامعه كارگري و مجموعه توليدكنندگان كشور حمايت بود و حمايت. امام خميني همه رقم از كارگران و توليدكنندگان حمايت مي‌كردند. حتي براي طبقات ضعيف و فقير گاه گاهي ايشان توسط آقاي كروبي مبالغي را براي ما مي‌فرستادند و مابين كارگران مستضعف و ضعيف جامعه توزيع مي‌كرديم. بعضي از جاها بود كه ميزان بيكاري بالا بود، در مقاطعي ما از طريق امام خميني به آنها هم كمك مي‌كرديم. اوائل انقلاب حتي براي مناطق مستضعف‌نشين تهران مثل زاغه‌نشينان از طريق امام كمك مي‌كرديم. به شهرداري‌هاي مناطق فقيرنشين امام كمك مي‌كردند. ما آن كمكها را مي‌برديم و به كارگران مي‌داديم. براي لايروبي قنوات اراك از اين طريق كمك شد. بارها به ما توصيه مي‌كردند كه با جامعه كارگري طوري رفتار شود كه آنها آسيب نبينند.
* آيت‌الله بهشتي ازجمله شخصيت‌هايي بود كه شما و همكارانتان ارتباط زيادي با او داشتيد. آيت‌الله بهشتي چه توصيه‌هايي در ارتباط با مسائل كارگري و كارگران داشت؟
– اولين توصيه آيت‌الله بهشتي به ما اين بود كه درآمدها و دستمزدها خيلي با هم فاصله نداشته باشند. تعادل مورد توجه قرارگيرد. كاخ وكوخ ساخته نشود. توصيه دوم و هميشگي آقاي بهشتي به ما اين بود كه جامعه كارگري را توانمند كنيد. به جاي اينكه يك جامعه ضعيفي باقي بماند و شما براي آنها دلسوزي كنيد، جامعه كارگري را توانمند كنيد. از همه لحاظ. موقعيت كارگران را از لحاط فني، سواد و… توانمند كنيد تا بتوانند يك زندگي بهتر داشته باشند. آيت‌الله بهشتي مرشد مجموعه كارگري ما بود.
* پس از آيت‌الله بهشتي، كداميك از شخصيت‌ها بيشترين ارتباط را با تيم شما و مسائل كار و كارگري داشتند؟
– مقام معظم رهبري كه آن زمان رئيس‌جمهور بودند خيلي به مسائل كار و كارگري عنايت داشتند. آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، حجت‌الاسلام باهنر، آيت‌الله موسوي اردبيلي نيز ازجمله شخصيت‌هايي بودند كه خيلي به مجموعه كارگري كشور خدمت كردند و حمايت بي‌دريغ از ما داشتند. اگر حمايت‌هاي جدي و قاطع آيت‌الله هاشمي رفسنجاني نبود قانون كار به تصويب نمي‌رسيد. دفاع سرسختي از كارگران داشتند. جامعه كارگري ايران خودش را مديون آيت‌الله هاشمي رفسنجاني مي‌داند. آيت‌الله موسوي اردبيلي هم در ارتباط با قانون كار به ما خيلي خدمت كردند. اظهارنظرهاي فقهي آيت‌الله اردبيلي براي ما خيلي راهگشا بود.
* تقريبا يك سال مانده به پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني، جريان سرمايه‌داري كشور تغييرات را احساس كرده بود. بنابراين بخش عمده‌اي از سرمايه‌هاي آنها ازكشور خارج شد و بخشي از مديران و صاحبان صنايع هم ايران را ترك كردند
* راه‌اندازي واحدهاي كارگري كه صاحبان آن كارخانه را به واسطه پيروزي انقلاب رها كرده‌ و از كشور خارج شده بودند، از عمده‌ترين مشكلات ما در بخش كارگري شوراي انقلاب بود
* زماني فضاي عمومي كشور مدافع كارگران بود و طرح‌ها و لوايح نمايندگان كارگران با قاطعيت به تصويب مي‌رسيد و از ما حمايت مي‌شد، الان چنين شرايطي نيست. بخصوص در 7، 8 سال گذشته تفكرات بيشتر به سمت سرمايه‌داري سوق پيدا كرد
* توصيه مهم آيت‌الله بهشتي به ما اين بود كه درآمدها و دستمزدها خيلي با هم فاصله نداشته باشند، تعادل مورد توجه قرار گيرد، كاخ و كوخ ساخته نشود و بايد تلاش شود جامعه كارگري توانمند گردد و جامعه ضعيف باقي نماند

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک