شوکدولتهایهاشمیواحمدینژادبهاقتصاد
اگر امیدواری ها در فاصله نشست بغداد تا مسکو در بین عموم جامعه ایجاد شود و امید به نتیجه رسیدن مذاکرات در مسکو وجود داشته باشد قاعدتا پس از یک هفته تا ده روز از برگزاری نشست بغداد قیمت ارز و سکه از تب و تاب می افتد و بازهم روند کاهشی پیدا می کند.
خبرآنلاین: گفت و گو با مهدی تقوی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با نوسان های قیمت ارز.
مهدی
تقوی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تعصب خاصی روی « اقتصاد »
دارد. در میانه های گفته های نظری اش در رابطه با اقتصاد هر جا که لازم
باشد به قفسه کتاب هایی که در گوشه اتاقش وجود دارد اشاره می کند، اسم کتاب
را به زبان می آورد و می گوید: « در این کتاب هست و اثبات شده، همه اقتصاد
دان ها هم آن را پذیرفته اند . می توانید بردارید و بخوانید. » بررسی
مذاکرات بغداد و به دنبال آن مذاکرات پیش رو در مسکو و تاثیر آن بر بازار
سکه و ارز سبب شد تا به سراغ مهدی تقوی برویم تا او در این رابطه توضیح
دهد. تقوی اعتقاد دارد طی 30 سال گذشته دو شوک بر اقتصاد ایران وارد آمده
که سبب افزایش قیمت دلار شده است. شوک نخست در دولت هاشمی و شوک دیگر در
دولت احمدی نژاد به وقوع پیوست و امروز شاهد آن هستیم که قیمت دلار در مرز
2000 تومان قرار گرفته است. در ادامه متن کامل گفت و گو با مهدی تقوی،
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی را می خوانید:
طی ماه های
گذشته برخی نوسان های بازار داخل رانتیجه رفتار هایی می دانند که در زمین
سیاست اتفاق می افتد. به نظر شما این موضوع چه قدر بر عرصه اقتصاد کشور اثر
گذار بوده است؟
مسائل سیاسی همواره بر اقتصاد کشورها تاثیرات غیرقابل
انکاری دارد. تنها در ایران اینگونه نیست که موضوعات و اتفاقات عرصه سیاست
بر بخش اقتصاد اثر می گذارد. اما چون در ایران عرصه اقتصاد بیشتر با عرصه
سیاست گره خورده است اتفاقات و تغییر وتحولات سیاسی داخلی و بین المللی اثر
مستقیمی بر بخش اقتصاد کشور دارد. اقتصاد سیاسی در ایران باعث شد تا
امیدواری ها از به سرانجام رسیدن نشست بغداد باعث شود پیش از برگزاری نشست
گروه 5+1 در بغداد قیمت دلار روند کاهشی در پیش گیرد.
پس شما هم
اعتقاد دارید که نشست ایران با 1+5 در استانبول و به دنبال آن امیدواری
برای بهبود نتیجه مذاکرات بغداد سبب کاهش نرخ ارز شده بود؟
عامه
جامعه امیدوار بودند تا با توافقی که میان سران کشورهای گروه 1+5 انجام می
شود اثر تحریم ها کاهش پیدا کند و از فشارهای بین المللی کاسته شود به همین
جهت نرخ ارز با کاهش قیمت چشم گیری مواجه شد. اما به سرانجام نرسیدن نشست
بغداد و کشیدن شدن مذاکرات به مسکو باعث شد تا عدم اطمینان به نتیجه
مذاکرات در بین عموم جامعه پیش آید و در نتیجه شاهد دوباره جهش نرخ دلار و
سکه بودیم.
در فاصله نشست بغداد تا نشست اواخر خرداد مسکو بازار سکه و ارز را چگونه پیش بینی می کنید؟
اگر
امیدواری ها در فاصله نشست بغداد تا مسکو در بین عموم جامعه ایجاد شود و
امید به نتیجه رسیدن مذاکرات در مسکو وجود داشته باشد قاعدتا پس از یک هفته
تا ده روز از برگزاری نشست بغداد قیمت ارز و سکه از تب و تاب می افتد و
بازهم روند کاهشی پیدا می کند.
یک نکته ای وجود دارد و آنهم اینکه
بسیاری از مسئولان مردم را از حضور در بازار های سفته بازی منع می کنند و
به آنان پند می دهند که در بازار های مطمئن تر سرمایه گذاری کنند. این در
حالی است که در واقعیت سود دهی بازار سکه و ارز سبب شده بسیاری از حضور در
بخش تولیدی امتناع کنند. این موضوع را چگونه تحلیل می کنید؟
از سال
گذشته بازار دلالی و سفته بازی به جای رشد و توسعه بخش های تولیدی و مولد
کشور بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. سیاست های نادرست دولت به ویژه در
اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و پایین نگه داشتن نرخ سود بانکی باعث شد تا
بخش های تولیدی با رکود مواجه شوند و در مقابل بازار دلالی رونق پیدا کند.
اکنون هم نرخ سود بانکی را افزایش داده اند اما چه سود که سرمایه هایی که
باید صرف سرمایه گذاری در بخش های مولد می شد حالا از بازار دلالی ارز و
سکه سر در آورده اند. از طرف دیگر علاوه بر این دولت هنوز دست از سیاست های
نادرست در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر نداشته است. در نتیجه تورمی
شدیدی که پس از اجرای این قانون در جامعه ایجاد شد ضربه سهمگینی به اقتصاد
کشور وارد کرده است که اگر فاز دوم هدفمندی یارانه ها بخواهد اجرا شود دیگر
کمتر امید به ساماندهی عرصه اقتصاد کشور می توان داشت.
اشاره کردید
نرخ سود بانکی زمانی افزایش پیدا کرد که سرمایه های مردم سر از بازار سکه و
ارز در آورده بود اما در رابطه با نحوه هدفمند شدن یارانه ها و همچنین تنش
های سیاسی هنوز راهکار هایی وجود دارد که فضای بازار داخل آرام شود و
زمینه سودجویی برخی بر هم بخورد؟
قاعدتا باید از تنش های سیاسی به ویژه
در عرصه بین الملل کاسته شود تا با اصلاح سیاست های نادرستی که در چند سال
اخیر اجرا شده فضای اقتصاد آرام شود. از سوی دیگر بازنگری در قانون هدفمندی
یارانه ها این فضا را به وجود می آورد تا بخش های تولیدی به سمت بازسازی و
ترمیم حرکت کنند تا بتوانیم از این وضیعتی نابسامان که دامنگیر اقتصاد
کشور شده است نجات پیدا کنیم. درآمدهای نفتی باید صرف سرمایه گذاری بخش های
تولیدی و مولد شود اما متاسفانه در سال های گذشته علی رغم افزایش درآمدهای
نفتی شاهد رکود بخش های تولید بوده ایم. اقتصاد ایران قابلیت توسعه و
ساماندهی دارد اگر درآمدهای نفتی را درست خرج کنیم و به داد بخش های تولیدی
برسیم.
یک سوالی که جدای از سوددهی نوسان های ارزی برای برخی می
تواند مطرح باشد این است که به طور کلی نرخ ارز تا چه اندازه بر متغیر های
اقتصاد کلان اثر گذار است؟
نرخ ارز به عنوان قیمت پول یک کشور و بر
حسب پول کشور دیگر تاثیر مهمی بر متغیرهای اساسی کلان اقتصادی همچون تولید،
تورم ، اشتغال ، تراز پرداخت ها و … دارد. به همین جهت سه نظریه پولی،
برابری قدرت خرید و متغیرهای کلان اقتصادی برای تعیین نرخ ارز در علم
اقتصاد هست که بر مبنای آنها نرخ ارز را می توان تعیین کرد.
این موضوع در ایران به چه شکلی است؟
در
ایران اگر بخواهیم براساس این نظریه ها نرخ ارز را تعیین کنیم براساس
نظریه پولی؛ میتوان نرخ رشد حجم پول در ایران و آمریکا را مقایسه کرد و
براساس نرخ حجم پول سال پایه، نسبت ارزش ریال به دلار را محاسبه کرد و نرخ
ارز واقعی براساس نظریه پولی را به دست آورد. اما در نظریه قدرت برابری
خرید؛ نرخ واقعی ارز را باید محاسبه کنیم. باید افزایش نرخ تورم در ایران و
آمریکا را درنظر بگیریم و با محاسبه نوسانهای نرخ دلار و ریال در یکسال
پایه قدرت برابری خرید ریال به دلار در سالجاری را بهدست آوریم. براساس
نظریه متغیرهای کلان اقتصادی؛ برای محاسبه نرخ واقعی ارز، این است که
متغیرهای کلان اقتصادی را بین ایران و آمریکا مقایسه کنیم و براساس آن نرخ
ارز را تعیین کنیم.
بر این اساس می توان گفت که اگر بخواهیم نرخ ارز
در ایران را براساس این نظریه ها تعیین کنیم نرخ واقعی ارز بیشتر از نرخ
ارزی است که در کشور توسط بانک مرکزی تعیین می شود؟
دقیقا همین طور است.
باتوجه اینکه تورم در ایران بالاست اگر بانک مرکزی بخواهد نرخ ارز واقعی
را محاسبه کند با توجه اینکه وارد کننده هستیم و بیشتر کالاها به ویژه در
سال های اخیر از خارج کشور وارد می شوند تنها رکود تورمی را تشدید می کند.
این مسائل بر سر تعیین نرخ ارز همچنان بر جای خود باقی مانده است و امروز
شاهدیم علی رغم اینکه بانک مرکزی نرخ ارز دولتی را پایین نگه داشته است اما
رشد نرخ ارز در بازار دلالی باعث شد، با توجه اینکه کشوری وارد کننده
هستیم قیمت ها رشد سرسام آوری داشته باشند. خانوارهای ایرانی که عمدتا حقوق
بگیر هستند با توجه به نوسانات نرخ ارز و تورمی که به واسطه اجرای هدفمندی
یارانه ها به وجود آمده است به سمت فقیرتر شدن حرکت می کنند چراکه از عهده
خرید بخشی از نیازهای شان مانند گذشته برنمی آیند. هر روز قیمت ها رو به
افزایش است و مردم باید کمربندهایشان را محکم تر ببندند.
تحلیل شما از شوک هایی که بر اقتصاد ایران آمده و سبب افزایش قیمت دلار شده چگونه است؟
تاکنون
در سی ساله گذشته دو شوک عمده بر اقتصاد ایران وارد شده که در نتیجه نرخ
دلار امروز به حدود 2 هزارتومان رسیده است. شوک اول در دوره دولت آقای
هاشمی رفسنجانی بود که اجرای سیاست تعدیل باعث شد نرخ ارز جهش ناگهانی با
شیب بالا پیدا کند و دیگری نیز در دوره آقای احمدی نژاد در نتیجه اجرای
قانون هدفمندی یارانه ها بر پیکره اقتصاد ایران وارد شد. اگر این شوکهای
ناگهانی بر اقتصاد ایران وارد نمی شد امروز نرخ دلار با این سرعت بالا نمی
رفت. مقایسه کنید در دوره جنگ علی رغم اینکه نرخ دلار کمی افزایش یافت اما
پس از آن نرخ دلار روند نزولی در پیش گرفت اما بعد از آن سیاست های اقتصادی
که در دولت ها در پیش گرفته شد باعث شده امروز نتیجه آن باعث شود نرخ دلار
روند صعودی در پیش گیرد و تا مدامیکه عمده کالاها از دیگر کشورها وارد
کشور شوند افزایش نرخ ارز تنها به معنی فقیرتر شدن مردم حقوق بگیر باشد.