۷۰۰ مدير سفارشي در يك كارخانه؟!
اين عين سواستفاده از منابع دولتي است و باعث فساد ميشود. در آن زمان يك آقاي جواني مدير يكي از كارخانههاي خودروسازي شد كه نزديك هزار ميليارد تومان به اين شركت خسارت وارد كرد.
عصر خبر :با ابلاغ سياستهاي كلي «اقتصاد مقاومتي» از سوي مقام معظم رهبري به دولت، مجلس و قوه قضاييه و مجمع تشخيص مصلحت نظام سياستهاي اقتصاد مقاومتي به صورت جدي و با دستورالعمل مشخص در دستور كار قواي مقننه و اجرايي كشور قرار گرفت. ابلاغ اين سياستها مورد استقبال دولت و مجلس قرار گرفت و اجراي آنها وارد دستور كار دولت شد.
روزنامه آرمان درباره جزييات سياستهاي اقتصاد مقاومتي با دكتر حسين راغفر اقتصاددان برجسته ايراني گفتوگو کرده است. دكتر راغفر با مقايسه آماري اقتصاد ايران و كره به بيان راهكارهايي براي كم كردن وابستگي به نفت و اقتصاد نفتي مطرح كرد.
سياستهاي اقتصاد مقاومتي در بيست و چهار بند به رئيسان سه قوه و رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام ابلاغ شده است. بعضي از موارد مطرح شده مواردي بوده كه كم و بيش پيشتر از اين هم در دستور كار قواي مختلف كشور قرار داشته و بعضي موارد در اقتصاد ايران مغفول بوده است. به نظر شما مهمترين نكته مغفول مانده كه در ابلاغيه مقام معظم رهبري نیز به آن اشاره شده چيست؟
يكي از موارد مغفول سياستهاي قبلي، توجه به بهرهوري و شاخصهاي بهرهوري بوده است. بايد در اجراي سياستهاي اقتصاد مقاومتي به اين مساله تاكيد موكد شود و اقتصاد ايران بر اين محور استوار باشد. ما در اقتصاد مشكلي جدي داريم كه اقتصاد ما ارزش افزوده توليد نميكند و اين مشكل متاثر از مدل اقتصادي ايران يعني اقتصاد وابسته به نفت است.
با افزايش بهرهوري وابستگي ايران به نفت كاهش خواهد يافت؟
براي قطع وابستگي به نفت بايد منابع موجود در كشور شناسايي شود و در استفاده از منابع تغيير به وجود بيايد و بهبود شاخصهاي بهرهوري و خلق ارزش افزوده در دستور كار قرار بگيرد.
شما از مدل اقتصادي وابسته به نفت انتقاد ميكنيد. مدلي كه به عنوان جايگزين اين مدل پيشنهاد ميدهيد چگونه است؟
شايد بهترين راه رسيدن به يك اقتصاد صنعتي باشد. براي رسيدن به يك اقتصاد صنعتي بايد منابع هنگفت ارزي به كشور وارد شود يا منابع كشور به منابع ارزی بدل ميشد با به شكل بخشي اقتصاد صنعتي كمك كند. اما اين منابع يا جذب نشدند يا در محلي نامناسب هزينه شدند.
امكان جذب چنين سرمايههايي و صنعتي شدن اقتصاد در ايران فراهم است؟
ببينيد در سال ۱۹۶۶ سرانه توليد ناخالص ملي در ايران ۲۶۵ دلار بوده و همان زمان اين رقم در كره جنوبي ۱۷۵ دلار بوده. يعني در ايران حدود ۹۰دلار درآمد بيشتر وجود داشته يا به عبارت ديگر ۵۰ درصد درآمد بيشتر. اما در حال حاضر درآمد دو كشور قابل مقايسه نيست و رابطه معكوس شده است. در آن زمان ارز وارد شده به كشور ايران نيز دوبرابر بوده است. در اقتصاد به سرمايهگذاري خارجي به اصطلاح «پول بادآورده» ميگويند چون هيچ زحمتي براي آن كشيده نشده است و محصول تلاش ملي يا محصول كار شديد نيست. اما امروز ميبينيد كه اين كشور همه بازارهاي جهاني از جمله بازار كشور ما را با محصولات صنعتي خود تسخير كردهاند. امروز خودروهاي كرهاي و محصولات ديگر اين كشور به عنوان يك برند شناخته شده و معتبر در سرتاسر جهان طرفدار دارد.
دليل اين تفاوت چيست؟
عوامل متفاوتي وجود داشته است اما من فكر ميكنم توجه به ارزش افزوده و بهرهوري اصليترين دليل اين تفاوت بوده است. كارآيي بالا و خلق ارزش افزوده باعث شده تا اين كارخانهها تفاوت زيادي با كارخانههاي ايراني داشته باشند. در اوايل دهه هفتاد كه مقامات سياسي کرهای به ايران ميآيند و از كارخانههاي خودروسازي ايران بازديد ميكنند ميگوينداي كاش ما هم كارخانه خودروسازي همچون ايران ناسيونال داشته باشيم اما امروز ايران و كره در دو كهكشان مختلف به سر ميبرند و تفاوت بين اقتصاد دو كشور خيلي بيشتر از اين حرفهاست.
چه عواملي سبب شده اين تفاوت فاحش تثبيت شود؟
عمدهترين دليل تثبيت اين تفاوت به نقش نهادها باز ميگردد. مثلا فرهنگ غير رسمي تاثير زيادي در اين تفاوت داشته است. فرهنگ سختكوشي، فرهنگ ابتكار و خلاقيت، فرهنگ صرفه جويي و فرهنگ رياضت مسائلي بوده كه در آن كشور بيش از ايران مورد توجه قرار گرفته است. البته اين فرهنگها خلقالساعه به وجود نميآيند و محصول فعاليت ديگر نهادهاي كشور و بويژه نهاد تنظيم رفتار هستند. در ايران به خاطر شيوه غلط توزيع منابع نفتي و فرهنگ سفتهپذيري و زد و بند، استفاده رانتي از منابع عمومي و نظام خويشاوند سالاري، اين فرهنگها به وجود نيامده يا با آسيبهاي متعدد رشد كرده است.
براي خروج از اين وضعيت راهكاري هم وجود دارد؟
آنچه مفاد ابلاغيه اقتصاد مقاومتي برميآيد توجه به همين مسائل براي ارتقاي بهرهوري است.
چرا ايران نتوانست يك كشور صنعتي شود؟ صنايع ايران در كدام قسمتها با مشكل مواجه بود؟ ايران بايد رشد بالاي صنعتي را در پتروشيمي تجربه ميكرد اما الان كارخانههاي پتروشيمي در كشور نيز با مشكل مواجهند.
دليل اين امر وابستگي بالاي صنايع پتروشيمي ايران به نفت ارزان و مواد خام ارزان و حتي رايگان است. وقتي اين مواد خام كه تقريبا رايگان در اختيار صنايع پتروشيمي قرار ميگرفت افزايش قيمت پيدا ميكند و به پانزده سنت ميرسد، سهام اين شركتها سقوط ميكند، اعتراض همه بلند ميشود. چون كارايي وجود ندارد. تازه پتروشيمي مدرنترين صنعت كشور است و مبلغ پانزده سنت براي خوراك نيز رقمي است كه هنوز يارانه به آن تعلق نگرفته است. اينها توانستند از اين يارانه بهرهمند شوند و اقدام به صادرات محصولات پتروشيمي كردند. در حالي كه يك دلار از سود صادرات وارد كشور نشده است. در صورتهاي مالي اين شركتها مشاهده ميكنيد كه سودهاي بالا به دست ميآيد. در حال حاضر در ۱۸ كارخانه پتروشيمي كشور محصول اصلي آمونياك است. در صورتي كه آمونياك خود يك ماده اوليه به شمار ميرود. يعني كار با ارزش افزوده بسيار كم و اتفاقي كه در اينجا ميافتد عملا خام فروشي است.
در حالت ايدهآل شركتهاي پتروشيمي چگونه فعاليت ميكنند؟
اگر سود اين شركتها را با شركتهاي كرهاي مقايسه كنيد مشاهده خواهيد كرد كه در اين كشورها سود بسيار كمتري در صنايع پتروشيمي وجود دارد اما حجم سود خيلي بالاتر است چون چتر كارخانجات آنها طيف وسيعي از محصولات مشتقات نفت را دربر ميگيرد. به همين خاطر است كه آنها ميتوانند نفت را از ايران بخرند و بعد آن را به محصولات ديگر تبديل كنند و به قيمتي پايينتر از توليدات محصولات وطني در ايران به فروش برسانند.
در صنايع ديگر هم اين وضعيت وجود دارد؟
ببينيد درباره همين صنايع دارويي در كشور كه در سند اقتصاد مقاومتي نيز به آنها اشاره شده است وضعيت نامناسبي حاكم است. در ايران ۱۰۷ شركت داروسازي داريم. اين تعداد در كشور كره جنوبي ۶ شركت است! علت اين است كه شركتهاي بزرگ هم سبب به وجود آمدن صرفهجويي ميشوند و هم قلمرو فعاليت مشخصتري خواهند داشت. اين مساله متاسفانه در ايران مغفول است. چون ايران نياز دارويي خود را وارد ميكند و كاري كه در شركتهاي داروسازي صورت ميگيرد صرفا بستهبندي مواد وارد شده است. به همين سبب است كه وقتي ايران مورد تحريم قرار ميگيرد قيمتها به شكل صعودي افزايش پيدا ميكند و تمام كارخانههاي داروسازي به خاطر تحريمها دچار مشكل جدي ميشوند. در صورتي كه هم صنايع پتروشيمي و هم صنايع داروسازي داراي خلاقيت و واحدهاي تحقيق و توسعه باشند.
چرا تفكرات تحقيق و توسعه و ابتكار و نوآوري در كشور وجود ندارد يا ضعيف عمل ميكند؟
ببينيد ما كه نيم قرن است كارخانه ايران ناسيونال داريم هنوز نميتوانيم يك خودرو را خودروي ملي بناميم و بسياري از قطعات اين خودروها از كشور چين به ايران وارد ميشود در صورتي كه در كره خودروي هيوندا امروز يك برند شناخته شده و معتبر است. مدير يكي از كارخانهها چندي قبل گفته بود كه نزديك به هفتصد نفر مدير كه همگي تحميل شدهاند (با سفارش استخدام شدهاند) اينها همه هزينههايي است كه بهرهوري را پايين ميآورد. دولت نهم هزينه توليد خودرو را افزايش داد تا هزينههاي انتخاباتي را تامين كند. اين عين سواستفاده از منابع دولتي است و باعث فساد ميشود. در آن زمان يك آقاي جواني مدير يكي از كارخانههاي خودروسازي شد كه نزديك هزار ميليارد تومان به اين شركت خسارت وارد كرد.
پيشنهاد شما به دولت براي تحقق رشد اقتصادی چيست؟
به دنبال توليد واقعي و صنعت واقعي باشد. دولت بايد الگوي توسعه صنعت پتروشيمي را در آلمان ببيند و بر همين اساس الگوي پيشرفت كشور را برنامهريزي كند. در نفت ده هزار مشتق نفتي وجود دارد و دولت بايد حمايتهاي خود را در جهت افزايش توليد چنين محصولاتي معطوف كند و براي ارتقاي اين شاخصها تلاش كند. ضمن اينكه توسعه بايد در پهنه كشور پراكنده باشد. دولت بايد از تاكيد بر خام فروشي دست بردارد و براي كشور سياستهاي صنعتي تدوين كند كه تا به حال نداشتهايم.
شما به تمركز زدايي اشاره كرديد. تمركز زدايي چه اهميت و ارزشي در صنعتي شدن دارد؟
الان هجوم جمعيت به تهران به شكلي شده كه به زودي اين شهر غيرقابل سكونت خواهد شد.
الان هم ظاهرا خيلي شهر خوبي براي زندگي نيست؟
وضعيت از حال حاضر خيلي بدتر خواهد شد. بحران بعدي براي شهر تهران بحران آب خواهد بود. الان يكي از نهادهاي نظامي در شمال و غرب تهران شروع به ساخت وسازكرده است. صرف نظر از آثار زيستمحيطي براي تامين آب شرب اين افراد مشكل وجود خواهد داشت. ميدانيد كه تهران روي گسلهاي بسيار جدي و خطرناك قرار دارد كه اگر فعال شوند بسياري از سازهها موجب فاجعه در فاجعه خواهد شد. هر چند در صورت وقوع چنين فاجعهاي بسياري از مسببين ساخته شدن اين سازهها در دنيا نيستند تا در برابر عملكرد نادرست خود پاسخگو باشند اما تاريخ آنها را نخواهد بخشيد. در يكي از مناطق تهران شهرداري اجازه گودبرداري بيسابقه ۶۰ متري داده و بناست ساختماني پنجاه طبقه در اين منطقه ساخته شود.
مشكل از كجاست؟
اينها همه محصول رانت است. شهرداري و شوراي شهر به جاي توجه به فضاهاي سبز و عمومي و ورزشي به برج و ساختمان عمومي و تجاري توجه ميكنند. يكي از دلايل رشد اعتياد همين عدم دسترسي به مكانهاي عمومي است. وضعيت به شكلي شده است كه به زودي ممكن است شاهد يك فاجعه بزرگ باشيم و شايد از همين رو باشد كه مساله انتقال پايتخت يك بار ديگر مطرح شده است.