آوارگی 150 کودک معلول ذهنی
مرکز توانبخشی رشد که علیرغم محدودیتهای مالی، به تعداد زیادی از فرزندان خانوادههای محروم و تحتِپوشش بهزیستی وفرزندانعقبافتادۀ بیسرپرست هم خدمات ارائه میکند، ضمن در اختیار داشتن مربیانی حرفه ای و دلسوز و فراهم کردن امکانات و محیط مناسب، یکی از مراکز نمونه بهزیستی است.
عصر
ایران – یکی از با تجربهترین مراکز توانبخشی تهران ( با 25سال سابقه
کارموفق) که بیش از 150 کودک فلج مغزی وعقبافتاده را تحت آموزش دارد، تا
آخر خرداد برای همیشه تعطیل میشود.
دلیل این تعطیلی، تصمیم ستاد اجرائی فرمان حضرت امام برای مزایده و فروش زمین اجارهای این مرکز است.
مرکز
توانبخشی رشد در منطقۀ ازگل تهران یکی از بهترین و تخصصیترین مراکز
پایتخت در این زمینه است که در زمین اجارهای متعلق به ستاد اجرائی فرمان
امام مشغول فعالیت است.
شش سال پیش ستاد اجرائی، زمین دیگری را که
مرکز توانبخشی در آن مستقر بود از آنها گرفت و پس از تحصن خانوادهها در
مکان ستاد و شکایت آنها به تمام مراکز قانونی، قول داد که به جای آن، این
زمین را در منطقه ازگل دراختیار آنها بگذارد ولی حالا که مسئولان و مربیان
مرکز رشد، این بنا را به تدریج بازسازی کرده، برای آموزش و مهارت آموزی این
فرزندان آماده ساختهاند و تجهیزات کاردرمانی و توانبخشی در آن فراهم
کردهاند، دوباره ستاد تصمیم گرفته زمین را به فروش برساند و این کودکان
بیزبان و بیمار و خانوادههای رنجکشیده و بی پناهشان را آواره کند.
مرکز
توانبخشی رشد که علیرغم محدودیتهای مالی، به تعداد زیادی از فرزندان
خانوادههای محروم و تحتِپوشش بهزیستی وفرزندانعقبافتادۀ بیسرپرست هم
خدمات ارائه میکند، ضمن در اختیار داشتن مربیانی حرفه ای و دلسوز و فراهم
کردن امکانات و محیط مناسب، یکی از مراکز نمونه بهزیستی است.
تقدیرهای مکرر بهزیستی از عملکرد مسئولین مرکز، نیز بیش از 25 سال خدمت صادقانه ودلسوزانه این مرکز را تایید می کند.
در
ماههای اخیر که ستاد اجرائی، تصمیم گرفته زمین این مرکز را بفروشد،
خانوادههای این کودکان معصوم و بیزبان که هیچ پناهی ندارند، سرگردان در
ادارات مختلف و در خود ستاد، به هر دری میزنند تا شاید مسئولین را متوجه
کنند که نگهداری این کودکان با انواع مشکلات روحی، روانی وجسمی در خانه
برای تمام روز چقدر سخت و طاقتفرساست.
لازم به توضیح است که تعداد زیادی از مراکز مشابه در تهران هم به دلایلی از همین دست تعطیل شدهاند.
سئوال
مهم در این زمینه این است که آیا برجی که به بهای اشک های هرروزه مددجویان
مرکز و بیکارشدن بیش از سی نفر نفر از کارکنان فداکار، تخصصی و دلسوز آن،
درمحل این مرکز و زمین مجاور آن ساخته میشود، شیرینی زندگی را برای
فروشندگان و خریداران آن خواهد آورد؟ آیا در این شهر پرهیاهو، صد و پنجاه
کودک معصوم حتی درحد یک سرپناه اجارهای هزارمتری هم حقی برای تسکین
محرومیتهای خود ندارند؟