نقش هاشمی در ریاست جمهوری آیت اللّه خامنه ای
به آقای روحانی هم من همین را گفتم. ایشان از من پرسید نظر شما برای ریاست جمهوری کیست؟ در جواب گفتم: نظر من آقای هاشمی رفسنجانی است. ایشان گفت اگر آقای رفسنجانی بیاید، من نمیآیم. من گفتم نفر دوم، آقای ناطق نوری است که باز هم آقای روحانی گفتند اگر ایشان هم بیایند من نمیآیم. در ادامه گفتم بعد از آقای ناطق من موافق حضور شما و آقای ولایتی هستم. اما گفتم ترجیح من این است که بعد از انقلاب رییسجمهور باید روحانی باشد. دلیل آن هم سیاسی و مدیریتی است.
عصر خبر: دکتر حسن غفوری فرد ضمن بازخوانی تاریخی چگونگی صدور مجوز امام برای حضور روحانیت در انتخابات ریاست جمهوری تاکید کرد: آقای هاشمی رفسنجانی در خصوص ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنهای بیشترین تاثیر را داشتند،امام در واقع تلاش داشتند که روحانیت دخالت اجرایی نداشته باشد و بیشتر نظارت کند، اما با مذاکرات آقای رفسنجانی و به دلیل نزدیکی ایشان با حضرت امام، با آقای خامنهای به عنوان ریاست جمهوری موافقت شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، گزیده مصاحبه دکتر غفوری فرد با جماران به شرح زیر است:
* بعداز شهادت شهید رجایی و شهید باهنر هیأت دولت چگونه با این بحران برخورد کرد؟
بعد از آن من کلی به آقای مهدوی کنی التماس کردم و حتی گریه کردم تا ایشان نخست وزیر شوند، البته برخی از نگرانی ها وجود داشت که ایشان در دولت جدید انتخاب نشوند که چنین هم شد. در آخر هم پس از اصرار اعلام کردند که باشد در دولت رأی گیری میکنیم، رأی گیری کردیم و با اختلاف یکی دو رای ایشان نخست وزیر شدند.
* نظر شما چه بود؟
به نظر من بهترین فرد هم برای اینکار آقای مهدویکنی بود. ایشان وقتی کاری را قبول میکند تمام جزییاتش را نیز قبول میکند. مثلا وقتی ایشان وزیر کشور شدند و آقای رجایی رییس جمهور، همیشه پشت سر آقای رجایی راه میرفتند. حتی به آقای بنیصدر هم احترام گذاشتند. زمانی که آقای مهدوی کنی وزیر کشور آقای بنیصدر بودند، قرار شد بنیصدر به مشهد بیاید که من به آقای مهدوی کنی اعلام کردم اگر ایشان بیایند من به استقبالش نمیروم و گفتم برای اینکه مشکلی هم پیش نیاید استعفا میدهم؛ استعفا دادم و گذاشتم بر روی میز آقای مهدوی کنی. اما آقای مهدویکنی در پاسخ نوشتند مستدعی است که به کار خود ادامه دهید و من در نهایت به استقبال ایشان رفتم و از روی نوشتهای که پیشتر آماده کرده بودم این جمله را گفتم : ورود آقای رییس جمهور را به استان خراسان خیرمقدم میگویم و بقای عمر امام خمینی را از خداوند متعال خواستارم.
*نظر امام درباره آقای مهدوی کنی و نخست وزیری ایشان چه بود؟
امام به طور کلی مخالف بودند که روحانیون وارد کار اجرایی شوند. اولین هدف ما این بود که دکتر بهشتی رییس جمهور شود، البته منافقین میگفتند پدر طالقانی! ولی هدف ما از همان ابتدای سال 58 در حزب جمهوری اسلامی این بود که دکتر بهشتی رییس جمهور شود. شهید بهشتی، از نظر مدیریتی و سیاسی، با بنیصدر قابل مقایسه نبود. به نظر من بزرگترین اشتباه ما هم همین بود که ایشان نشد.
* چرا این اتفاق نیافتاد؟
امام به شدت مخالف بودند که شخصی از روحانیت رییس جمهور شود. حتی بعد از اینکه بنیصدر هم فرار کرد، امام باز هم موافقت نکردند که فردی از روحانیت بیاید، لذا رجایی رییسجمهور شد.
* الان نظر شما چیست؟
الان هم نظر من هم این است که رییس جمهور باید روحانی شود. این بحث هم سیاسی است. چون ائمه جمعه که در استانها و شهرها فعالیت میکنند دارای قدرت هستند با یک روحانی در راس امور اجرایی هماهنگتر هستند و 50 درصد کارها حل شده است. به طور مثال، زمانیکه من استاندار خراسان بودم، با آقای طبسی، هماهنگ بودم و لذا کارها بدون مشکل پیش میرفت.
* اما آقای خاتمی هم یک روحانی بودند.
آقای خاتمی یک استثنا بود، ضمن این که اگر همان خصوصیاتی که آقای خاتمی داشتند را مثلا برادرشان در قامت ریاست جمهوری داشت و با توجه به اینکه روحانی نبود، هزار مشکل بیشتر از این پیش میآمد.
* در مورد آقای روحانی نظر شما چیست؟
به آقای روحانی هم من همین را گفتم. ایشان از من پرسید نظر شما برای ریاست جمهوری کیست؟ در جواب گفتم: نظر من آقای هاشمی رفسنجانی است. ایشان گفت اگر آقای رفسنجانی بیاید، من نمیآیم. من گفتم نفر دوم، آقای ناطق نوری است که باز هم آقای روحانی گفتند اگر ایشان هم بیایند من نمیآیم. در ادامه گفتم بعد از آقای ناطق من موافق حضور شما و آقای ولایتی هستم. اما گفتم ترجیح من این است که بعد از انقلاب رییسجمهور باید روحانی باشد. دلیل آن هم سیاسی و مدیریتی است.
* به این ترتیب و برای اولین بار آرزوی شما تحقق پیدا کرد و ایشان کاملا روحانی هستند!
بله.
* خود شما هیچ گاه به کاندیدای ریاست جمهوری شدن، فکر نکردید؟
بعد از اینکه آقای رجایی شهید شد، آقای ربانی به من زنگ زدند و گفتند شما برای ریاست جمهوری کاندیدا شوید. من خندهام گرفت، ولی ایشان گفتند معلوم نیست که امام موافقت کنند که یک روحانی رییس جمهور شود. حتی با حضور وزرای روحانی هم امام مخالفت داشتند، وقتی لیست وزرای آقای باهنر برای تایید صلاحیت مشخص شد، امام خمینی فرمودند همان یکی کافی است؛ منظور هم آقای معادیخواه بود. امام خمینی به هیچوجه موافق نبودند که روحانیت وارد کار اجرایی شود، مگر به اجبار که اینگونه هم شد. بنابراین بعد از آقای رجایی هم معلوم نبود که آیت الله خامنهای رییس جمهور شود.
* چه کسی بیشتر در ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنهای نقش داشت؟
فکر کنم بیشتر آقای هاشمی رفسنجانی موثر بودند. بعد از آن و در جریان حکمیت بود که آقای موسوی اردبیلی هم در این خصوص تلاش کردند، اما به دلیل نزدیکی آقای رفسنجانی به حضرت امام، با آقای خامنهای به عنوان ریاست جمهوری موافقت شد. امام در واقع تلاش داشتند که روحانیت دخالت اجرایی نداشته باشد و بیشتر نظارت کند. خود حضرت امام هم میدانید که 20-10 روز بعد از انقلاب به قم رفتند و بعد از بیماری قلبی به تهران بازگشتند و هیچگونه موضوع دخالتی در این بازگشت وجود نداشت.