انتشار رمان ممنوعالچاپ در فیسبوک
او درباره دلیل انتشار کتاب در فیسبوک اظهار کرد: کتاب مثل فرزند آدم است اما وقتی آن را نامشروع میدانند و برایش شناسنامه صادر نمیکنند از آدم انگیزه نوشتن گرفته میشود و نویسنده دیگر نمیتواند برای نگارش رمان بعدیاش اقدام کند. من هم این رمان را در فیس بوک منتشر کردم تا از دست آن خلاصی پیدا کنم و بتوانم سراغ اثر بعدیام بروم، البته رمان بعدیام را هم با همان درک و دریافتی که از رمان دارم خواهم نوشت نه در نظر گرفتن ممیزی.
عصر خبر: یک داستاننویس بعد از از اینکه انتشار کتابش در چند مرحله از سوی ممیزان اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ممنوع اعلام شد آن را در صفحه فیسبوکش منتشر کرد.
محمد مطلق نویسنده رمان «در سرزمین نسترنهای سفید» که به تازگی این رمان را به دلیل مجوز نگرفتن از اداره کتاب وزارت ارشاد در فیسبوک منتشر کرده است، در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، درباره این تصمیم خود اظهار کرد: کار نگارش رمان «در سرزمین نسترنهای سفید» سال 1389 به پایان رسید و از طرف نشر آموت برای گرفتن مجوز نشر به اداره کتاب فرستاده شد، اما متأسفانه اداره کتاب تنها با یک پیامک به ما اعلام کردند که کار قابل چاپ و انتشار نیست.
او ادامه داد: پس از این اعلام ما دوباره پیگیری کردیم و قرار شد مسئول بخش ادبیات، رمان را بخواند و به ما جواب بدهد. اما پس از مدتی او هم گفت رمان یک مثلث عشقی است بنابراین به هیچ وجه امکان چاپ ندارد. بعد از این من به واسطه یکی از دوستانم که پدرشان با استفاده از روابطی که با وزارت ارشاد داشتند توانسته بودند چند کتاب را از زیر تیغ ممیزی عبور دهند دوباره کتاب را به بررسان سپردیم و او هم سفارش ما را به مسئولان ارشاد کرد اما باز هم به ما گفته شد که کتاب اصلا امکان چاپ کتاب وجود ندارد.
مطلق سپس گفت: پس از اینکه دولت تدبیر و امید سر کار آمد بارقه امیدی هم در دل ما ایجاد شد و گفتیم شاید در این دولت کتاب ما مجوز بگیرد. در این حین از طرف بنیاد ادبیات داستانی به من پیغام رسید که کتاب را به آنها بدهم تا ممیزان آنها نیز کتاب را ببینند شاید با چند اصلاحیه کتاب به انتشار برسد، چون کارشناسان بنیاد ادبیات داستانی همان ممیزان اداره کتاب وزارت ارشاد بودند. در این مرحله حتی تا پای قرارداد هم جلو رفتیم اما باز هم به ما اعلام شد که این کتاب امکان چاپ ندارد به همین خاطر من هم تصمیم گرفتم کتاب را در چهار بخش در صفحه فیسبوکم منتشر کنم تا لااقل کتاب در اینجا خوانده شود.
او درباره دلیل انتشار کتاب در فیسبوک اظهار کرد: کتاب مثل فرزند آدم است اما وقتی آن را نامشروع میدانند و برایش شناسنامه صادر نمیکنند از آدم انگیزه نوشتن گرفته میشود و نویسنده دیگر نمیتواند برای نگارش رمان بعدیاش اقدام کند. من هم این رمان را در فیس بوک منتشر کردم تا از دست آن خلاصی پیدا کنم و بتوانم سراغ اثر بعدیام بروم، البته رمان بعدیام را هم با همان درک و دریافتی که از رمان دارم خواهم نوشت نه در نظر گرفتن ممیزی.
مطلق درباره داستان رمان «در سرزمین نسترنهای سفید» نیز گفت:شخصیت اول رمان یک روزنامهنگار است که همراه همسر خود از شهرستان به تهران میآید. در اینجا درگیر یکسری مشکلات خانوادگی میشود در ادامه توسط همسرش به زیرزمین تبعید میشود در آنجا طی سه روز تمام ماجراهایی که با همسرش داشته را مرور میکند.