چرا عمل جراحی رهبر انقلاب رسانهای شد؟
البته ما هم جسته و گریخته شنیدیم که آقا نخواستند کسی را نگران کنند و حتی مسئولان عالیرتبه را هم در جریان این موضوع قرار ندادند.
هفتهنامه مثلث در تازهترین شماره خود با فریدالدین حداد عادل، فرزند غلامعلی حداد عادل نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، گفتوگویی پیرامون علت رسانهای شدن عمل جراحی مقام معظم رهبری انجام داده است.
به گزارش عصر خبر، مشروح این گفتوگو به نقل از «مثلثآنلاین» در پی میآید:
* دوشنبه گذشته خبر جراحی رهبر معظم انقلاب بهصورت غیرمنتظرهای منتشر شد. آیا شما به واسطه نسبتی که دارید، از این ماجرا اطلاع داشتید؟
خیر.
* هیچ خبری نداشتید؟
نه؛ حتی فکر میکنم که جمع زیادی از مسئولان عالیرتبه کشوری نیز خبر نداشتند.
* چه زمانی مطلع شدید؟
صبح همان روز.
* یعنی مثل همه ما از طریق پیامک متوجه شدید؟
بله.
* سوالی که بهوجود آمده این است که چرا این اتفاق رسانهای شد؟
دلیل اصلی آن، به روحیه مقام معظم رهبری بازمیگردد؛ یعنی ایشان احساس نزدیکی بسیاری با مردم میکنند و به همین دلیل مایل هستند که مردم در جریان جزئیات مسائل حساس مربوط به خودشان باشند، به همین دلیل این مساله را علنی کردند. علاوه بر این، جایگاه رهبری ایجاب میکند که مردم از احوال شخصی فردی در چنین جایگاهی باخبر باشند و طبیعی است که مردم بدانند برای رهبرشان چه اتفاقی افتاده است. نکته دیگر این است که اگر این مساله علنی نمیشد و موضوع به طریق دیگری منتشر میشد، جلوگیری از انتشار اخبار شایعهآمیز و حاشیهای، به مراتب سختتر بود و مشخص نبود که چه اتفاقی میافتاد.
* شاید طیفی هم بودند که اعتقاد داشتند ممکن است رسانهای شدن این موضوع، مشکلاتی را ایجاد کند.
یک امر رسانهای زمانی ابتر میشود که ساماندهندگان و تئوریسینهای آن نتوانند موضوع را بهخوبی مدیریت کنند. معمولا در عملیاتهای رسانهای زمانی دچار ضعف میشویم که همه مراحل را بهخوبی بررسی و طبقهبندی نکرده باشیم. اما تا کنون، اخبار مربوط به عمل جراحی رهبر معظم انقلاب به خوبی هدایت شده و به نظر میرسد که یک اطلاعرسانی طبیعی است. یکی از علائم این کار این است که مخالفین نظام نتوانستند برداشت مطلوب مورد نظر خود را از این اتفاق بهدست بیاورند.
* برآورد شما از رسانهای شدن این اتفاق چیست؟ آیا هنوز هم این کار را کار درستی تلقی میکنید؟
بله؛ اتفاق دیگری که افتاده و با هیچ تغییری غیر از این اتفاق قابل اندازهگیری نبود، محبوبیتسنجی رهبری است. در لایههای اجتماعی و شبکههای مجازی – تا جایی که من دسترسی دارم و پیگیری کردم – نوعی حساسیت نسبت به این اتفاق از نوع دلشوره و نگرانی برای سلامتی ایشان میبینیم. مخالفین نظام هم در شبکههای مجازی و ماهوارهای خود، به خاطر بیماری رهبر مملکت از خود شوق و پایکوبی بروز ندادند. به عبارت دیگر، اگر استدلال ما درست باشد و عرصههایی نباشد که ما ندیده باشیم، به نظر میرسد که این اتفاق و رسانهای شدن آن، هم محبوبیت زیاد رهبری در میان اقشار مختلف جامعه را نشان داد و هم باعث افزایش محبوبیت ایشان شد.
ایشان پیرایههای متداولی را که میان موارد مشابه دیده میشود و بیماریها برای سالهای متوالی پنهان میشود، کنار زدند و به محض ابتلا به بیماری، جوانب احتیاط را رعایت کردند اما در نهایت مردم را در جریان این موضوع قرار دادند.
* به مدیریت رسانهای این موضوع اشاره کردید. آنچه در این میان دیده شد، این بود که رسانههای غربی شوکه شدند و با انتشار اخبار، فیلمها و عکسهای گوناگون، فضای ابتکار عمل از آنها گرفته شد و ابتکار عمل در دست تیم رسانهای رهبر معظم انقلاب قرار گرفت.
حدود دو سال پیش، رهبری به مدت چند هفته حضور رسانهای نداشتند. اگر بهخاطر داشته باشید، در آن زمان شایعات فراوانی مبنی بر وخامت حال ایشان در رسانههای مجازی و ماهوارهای منتشر شد. این نکته نشان میدهد که موضوعات مربوط به رهبر جمهوری اسلامی به دلایل مختلف برای ناظران داخلی و خارجی بسیار مهم است. البته بحمدالله این بیماری، شدید نیست و عمل به صورت بیحسی موضعی انجام شده و مشکل رفع شده است. در اینجا دو مرحله وجود دارد؛ یکی اینکه نشان میدهد مراحل شناخت، بررسی و مداوای اولیه بهطور کاملا محرمانه انجام شده و جامعه دچار التهاب نشده است. مرحله دیگر که عمل جراحی است و بهطور طبیعی اتفاقی است که دیده میشود، کاملا مدیریتشده و با یک حرکت پیشروی رسانهای طراحی شده است. یعنی مقام معظم رهبری قبل از انجام عمل مصاحبه کردند و تصاویر ایشان بعد از انجام عمل منتشر شد.
* البته میتوان بهنوعی آرامش حاکی از ثبات سیاسی را هم از این رفتار و تصمیم متوجه شد.
جالب اینجاست که جمهوری اسلامی به راحتی رهبر خود را روی تخت بیمارستان نشان میدهد و این، نشاندهنده مسائل دیگری هم هست. یکی از پارامترهایی که موید این مطلب است، جایگاه ثبات سیاسی است. در برخی از کشورها، رهبران و مقامهای عالیرتبه را حتی در سفر هم نشان نمیدهند که مبادا مخالفین، معارضین و توطئهگران داخلی دست به تحرکاتی همچون کودتا یا تحرکات قومی و مذهبی بزنند اما در ایران به راحتی رهبر را روی تخت بیمارستان نشان میدهند، چیزی پنهان نمیشود و هیچ اتفاقی هم نمیافتد.
* البته این شیطنتها از زاویه دیگری در جریان است و حتی برخی رسانههای بیگانه سعی میکنند این مساله را حاد نشان دهند. آنها بهدنبال چه چیزی هستند؟
یکی از روشهای دشمن برای ضربهزدن به هر مجموعهای – خصوصا مجموعههایی که رهبری واحد دارند – ایجاد بحران ذهنی و مقوله جانشینی است. اگر دقت کنید، برخی رسانهها از جمله شبکههای آمریکایی این پدیده را بهعنوان بیماری شخص نگاه میکنند اما بیبیسی کمی پیچیدهتر به این مساله نگاه میکند و مجموعه گزارشها و حرفهایش بهنوعی است که میخواهد برای آینده فضاسازی مسموم ایجاد کنند؛ یعنی امیدوارند مباحثی در داخل شکل بگیرد که به تقویت نظام منجر نشود.
* دلیل اصرار رهبر معظم انقلاب بر انجام عمل جراحی در بیمارستان دولتی چه بود؟ این نکته در نوع خود جالب توجه بود.
این موضوع حاوی چند نکته است. یکی این است که رهبری لباس بیمار بر تن میکند و این به معنای نوعی تسلیم در برابر مقوله پزشکی و تبعیت از آن است؛ وگرنه برای رهبر یک مملکت طراحی لباس یک بیمار متناسب با شأن و جایگاه خود، کار دشواری نیست. نکته دوم این است که این عمل جراحی در بیمارستان دولتی انجام میشود و نوعی خاطرجمعی و اعتمادگستری برای عموم جامعه نسبت به پدیده پزشکی جامعه ایجاد میکند. اگر بخواهیم معادلسازی کنیم، افرادی در سن ایشان و جایگاهی شبیه جایگاه ایشان، برای سادهترین بخشهای مداوا و بررسی احوالشان، به خارج از کشور میروند و فقط در کلینیکهای خاص اروپا و آمریکا مورد معاینه قرار میگیرند اما رهبر معظم انقلاب نهتنها از بیمارستان خصوصی برای مجموعه خود برخوردار نیستند و استفاده نمیکنند، بلکه از یک بیمارستان خصوصی که حق طبیعی رهبری است که بتواند با جوانب خاص بهداشتی و پرستاری از ایشان پذیرایی کند، استفاده نکرده و در یک بیمارستان دولتی اقامت کردند. این روحیه و طبع ایشان را نشان میدهد که جایگاه یک ولیفقیه تراز امیرالمومنین (ع) و تراز انقلاب اسلامی است.
* نکته جالب دیگر، در خصوص عیادتهاست که از آقای هاشمی تا احمدینژاد، همه آمدند؛ فارغ از همه سلیقهها و اختلافنظرها. در گفتوگوهایی هم که انجام میشود، نکات جالبی وجود داشت. شما این عیادتها را چگونه دیدید؟
فضای عیادت، دو بعد دارد؛ بعد نخست، عیادت رسمی است که چهرههای سیاسی در سطح و جایگاهی که دارند، باید این را در بخشی از پروتکل مطالبات خود طراحی و پیگیری کنند. در بخش دیگر، این نکته وجود دارد که چهرههای سیاسی مملکت فارغ از جایگاه خود، احساس نوعی تعامل بسیار دوستانه و پدر و فرزندی با آقا دارند؛ یعنی حتی اگر انتقادات آقا نسبت به خود یا اختلافسلیقهها را میبینند، در عوض در زمانهای دیگری هم بزرگواری و برخورد کریمانه رهبری را هم دیدهاند. البته عالم سیاست بهگونهای است که در اغلب موارد نمیتوانید میان عشق و علاقه با رعایت دیسیپلین رسمی و رعایت پروتکل تفکیک قائل شوید اما این نکته دلیلی بر آن نیست که ما سوءبرداشت یا منفیبافی کنیم.
* پدر شما از نخستین افرادی بودند که به عیادت ایشان رفتند. شما بعد از ملاقات با ایشان صحبت کردید؟
من تهران نبودم اما تلفنی با پدر صحبت کردم.
* آقا را چطور دیده بودند؟
پدرم، آقا را عاشقانه دوست دارند. به من گفتند دیدی که آقا ناراحت بودند اما ما اصلا خبر نداشتیم و کاش از قبل میدانستیم که ایشان ناراحت هستند. من پرسیدم حالشان چطور است؟ پدرم گفتند که حال ایشان، حال یک مریض بعد از عمل بود اما در مجموع رضایتبخش بود و خوب بودند. نکاتی هم از بیمارستان، مجموعه همراهان و کسانی که به آقا خدمت میکردند گفتند که آنها هم در نوع خود جالب توجه بود. آنطور که برمیآید، چهار فرزند ذکور آقا در پرستاری از ایشان نقش جدی و بارزی دارند که فضا را بسیار صمیمانه و خانوادگی کرده است.
* شما فقط از طریق پدرتان در جریان جزئیات این موضوع هستید؟
ما در عالم شوخی، گله کردیم.
* از پدرتان؟
نه؛ از افراد دیگر.
* البته ما هم جسته و گریخته شنیدیم که آقا نخواستند کسی را نگران کنند و حتی مسئولان عالیرتبه را هم در جریان این موضوع قرار ندادند.
ظرافت این قصه همان چیزی است که عرض کردم؛ کل عملیات تا قبل از عمل، فوقسری است. شما در هیچ شبکه خارجی و هیچ شبکه مجازی، خبری از این ماجرا نداشتید. اما در عین حال با نوعی رویکرد بسیار باز رسانهای بعد از عمل مواجه شدید.
* کلیات روند از بستریشدن تا ملاقات و رسانهایشدن این موضوع در مقایسه با سایر کشورهایی که نظام حکومتی نزدیک به ما دارند، بسیار متفاوت است. شما این تفاوت را چگونه میبینید؟
باید رفتار رسانههایی همچون بیبیسی را بسیار موشکافانه بررسی کرد. بیبیسی و سیستم انگلیسی، وقتی در یک مرحله شکست میخورند، میآیند و برای چند خاکریز عقبتر برنامهریزی میکنند و خود را درگیر درگیریهای تکتیراندازها در خط مقدم نمیکنند. بررسی رفتار بیبیسی نشان میدهد که از این عمل و این موضوع متعجب هستند و از واکنشهای جامعه سرخورده شدهاند. کسی موضعگیری خاصی نمیکند و حساسیت نشان نمیدهد؛ در نتیجه اقداماتی انجام میدهند که مخاطب آنها بیشتر خواص خارجی و داخلی است تا عوام جامعه.
* حرف آخر؟
یکی از فقرههای این جورچین، نوع واکنشهای مردمی است. کاش ما سیستمی داشته باشیم که واکنشهای مردمی را نسبت به این موضوع ارزیابی کند. ما میشنویم که اتفاقاتی در خارج از کشور رخ میدهد، دوستداران انقلاب اسلامی واکنشهایی نشان میدهند. مردم عادی چه میکنند؟ این اتفاق بسیار مهمی است و ارزیابی آن بسیار حائز اهمیت است. امیدواریم این مساله بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد.