پاک ترین سینمای دنیا

چرا باید دعوای منتقدین با سینما و رسانه را به سطح روابط فاسد چند بازیگر و سینماگر یا فیلم ساز دیگر تقلیل داد؟! دعوای اصلی دعوای گفتمانی با سینماست. مطالبه ی پیام انقلاب از سینما و رسانه درگیری و منازعه ی اصلی است.

ما پاک ترین سینمای دنیا را داریم

این جمله ی کلیدی ابوالقاسم طالبی کارگردان شاهکار «قلاده های طلا» ست. این جمله مهم است چون دقیقا مقابل مواضع اشخاص و رسانه هایی قرار می گیرد که بطور سنتی حامی او و فیلمهایش هستند.


طالبی در مصاحبه با یک خبرگزاری فارس ادامه داده: «البته من نمی‌خواهم بگویم حرف های آقایان سلحشور، مظفری، تارخ و خانم‌ها پطروسیان و صالحی وجود ندارد و دروغ می گویند. ولی این‌ها همه قصه نیست. شما از قصه‌ای تعریف می‌کنید، از موجودیتی حرف می‌زنید که این موجودیت درحال حاضر همه فرهنگ ما است. یعنی همین هنرمندان در سینما و تلویزیون مدافع انقلاب‌مان هستند. از کجا هنرمند بیاوریم؟ برویم واردات کنیم و از چین بیاوریم. برویم از چین بازیگر بیاوریم؟»

این دیدگاه برای من بسیار ارزشمند و مهم است. طالبی اینبار سینما را از زاویه ی مدیریت فرهنگی نظام دیده است. زاویه ای که دوستان دیگری مثل فرج الله سلحشور کمتر به آن توجه دارند. شبیه این اتفاق هنگامی رخ می دهد که علیرغم داد و بیداد بسیاری از دلسوزان نظام درباره وضعیت اعتقادی جوانان یا مسائل فرهنگی دانشگاه ها، رهبری در اظهارنظرهایی محکم و شفاف تاکید می کنند که جوانان ما امروز بهتر از جوانان دهه شصت هستند. این موضع تبلیغاتی نیست. یک واقعیت است. این درست است که ما دقیقا با وجود فساد در سینما یا در تلویزیون ولی همچنان دینی ترین و پاک ترین سینما و تلویزیون دنیا را داریم.

انتقاد حق همه بویژه دغدغه مندان است ولی نباید سیاه نمایی به حدی برسد که اصل ماجرا وارونه شود. انقلاب در همه ی عرصه ها پیش رفته است. ابعاد فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، امروز قابل قیاس با دهه شصت یا هفتاد نیست. مثلا چگونه می توان تلویزیون امروز را با صد شبکه داخلی و بین المللی با تلویزیون دهه ی شصت یا اوایل هفتاد با فقط دوشبکه که روزی 5 ساعت برنامه دارند، مقایسه کرد؟!

ایران امروز صادر کننده فرهنگ و اعتقاد به دنیاست. کافیست اثرگذاری سریال ها و فیلمهای ایرانی را در کشورهای اسلامی رصد کنید؛ مثلا توفیق شبکه تلویزیونی I film در جذب مخاطبان بسیار در دنیا؛ یا تهاجم شبکه های العالم و پرس تی وی را در عالم عرب و انگلیسی زبان؛ این توفیق بزرگی است که نباید ذیل انبوه تف و لعنت ها مدفون شود. تاکید می کنم که انتقاد حق ماست و خود من هم بسیار از سینما و تلویزیون انتقاد کرده ام و خواهم کرد بویژه اینکه انتقاد بیش از همه از کسانی شنیدنی تر است که از موضع انقلاب اسلامی سینما و رسانه را نقد می کنند.

البته حق این است که سینمای ایران سرعت مناسبی در پاک سازی و اسلامی سازی خود نداشته و ندارد. همانگونه که سرعت تلویزیون ما هم آنچنان نیست که دغدغه مندان حوزه فرهنگ و رسانه را راضی کند. ولی به این فکر کنید که عدم توجه به واقعیت پیشرفت جمهوری اسلامی ایران در ابعاد فرهنگی و هنری، بهانه ای خواهد بود برای دگراندیشانی که منتظرند از هرچیزی چماقی بسازند برای کوفتن بر سر انقلاب و تکرار این جمله که «خودتان هم می گویید که بعد از گذشت سی و چند سال، فساد کشورتان را گرفته است!»

ضمن اینکه چرا باید دعوای منتقدین با سینما و رسانه را به سطح روابط فاسد چند بازیگر و سینماگر یا فیلم ساز دیگر تقلیل داد؟! دعوای اصلی دعوای گفتمانی با سینماست. مطالبه ی پیام انقلاب از سینما و رسانه درگیری و منازعه ی اصلی است. مثلا به این فکر کنید که شهید آوینی یه عنوان جدی ترین آغاز کننده نقد سینمای ایران، هیچ مقاله یا یاددشتی درباره ی فساد در روابط فردی در سینما ندارد. آوینی ماهیت سینما و رسانه را مورد پرسش قرار می دهد و این آن اتفاقی است که جبهه ی فکری و فرهنگی انقلاب این روزها آنرا در بلوای فساد اخلاقی در روابط بازیگران و فیلمسازان گم کرده اند.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک