گفتگو با قربانیان اسیدپاشی اصفهان
از پل بزرگمهر عبور میکند صدای زنگ گوشی موبایلش را میشنود، نوشته مامان؛ باید پاسخش را بدهد حتما مانند همیشه دل نگران دخترش است، خودروی خود را به سمت باغ گلها هدایت میکند
و گوشهای متوقف میشود تا دل نگرانیهای مادر را با صدای گرم خود پاسخ دهد که نگران نباشید هر چه زودتر میرسم خانه، اما مادر تا سلام میکند صدای فریاد “سوختم سوختم” دختر را میشنود…
به گزارش ايسنا،زنان اصفهانی مهر ماه را با ترس و وحشت آغاز کردند. ترسی که از اسید پاشیهای زنجیرهای یک ماه اخیر به بانوان راننده ناشی میشود. مقامات استان آمار را دو نفر اعلام کردند، اما پیگیریهای خبرنگار ما برای قربانیان آمار را بیش از دو نفر نشان میدهد.
“ندا” 27 ساله مورد اسید پاشی قرار میگیرد، بدون اینکه بداند گناهش چیست و چه کسی با او خصومت داشته است؟ شماره پدر ندا را از باشگاه یوگایی که زمانی به آنجا میرفته پیدا میکنیم. صدای خنده و حرف زدن خانمها از اتاق باشگاه به سالن میآید، بیگمان روزی صدای خنده ندا هم از این اتاق شنیده میشده، خندهای که به گفته پدرش دو هفته است به طور کامل بر لبهای دختر و خانوادهاش خشکیده است.
پدر ندا که این روزها همه زندگی خود را رها کرده و در تهران به دنبال معالجه دخترش است، حادثه را مربوط به چهارشنبه دو هفته پیش و حوالی میدان بزرگمهر میداند و میگوید: ندا ماشین را گوشه خیابان متوقف میکند تا جواب تلفن مادرش را بدهد، اما یک موتور با دو سرنشین به ندا اسید میپاشند و فرار میکنند و او اکنون از ناحیه چشم، گوش چپ، گردن، دست و پاها آسیب دیده است.
او میگوید: وقتی اسید به صورت ندا پاشیده میشود از ماشین پیاده شده و همچون کبوتری خود را به شمشادهای اطراف میزده و از مردم کمک میخواسته اما متاسفانه دیگران نمیدانستند، چگونه باید به او کمک کنند و منتظر اورژانس میمانند. متاسفانه مردم ایران کوچکترین اطلاعی درباره کمک به قربانیان اسیدپاشی ندارند.
او با بیان اینکه روحیه ندا از این جنایت بسیار آسیب دیده است، ادامه میدهد: دیروز دخترم چهار ساعت در اتاق عمل بوده است در این دو هفته مرتب حالت تهوع داشته و غذا نمیخورد تازه امروز کمی از تخت پایین آمده و چند قدمی راه رفته است.
پدر قربانی میگوید: گناه ندا چه بوده است؟ هیج کسی تاکنون از این دختر کوچکترین خلافی ندیده است، او همیشه آبرومندانه زندگی کرده و با هیچ کسی خصومت شخصی نداشته است.
او با بیان اینکه آنها که به دخترم تهمت بی حجابی میزنند باید در آخرت پاسخ دهند، می گوید: ندا هیچ گاه نمازش ترک نشده است. همیشه وقتی میخواستم به دخترم پول دهم زیر جانمازش میگذاشتم. او کسی نبود که در قید و بند حجاب نباشد این را همسایهها، فامیل و آشنایان همه شاهد هستند.
این پدر با بیان اینکه ندا روحیه خاص خود را دارد، ادامه میدهد: صندوق عقب ماشین ندا را که بالا زدم یک ساک پر از لباس بود که میخواسته برای کمک به دختری که پدرش در زندان بوده است، ببرد.
او میگوید: ندا باید چهار مرحله عمل شود دکترها از یک چشم او کاملا نا امید شدهاند و چشم دیگرش 20- 30 درصد شانس بینایی دارد. تاکنون او را پیش چندین پزشک بردهایم تا شاید رسیدگی کنند.
پدر ندا با بیان اینکه دختر من تنها قربانی اسید پاشی یک ماه اخیر در اصفهان نبوده است، ادامه میدهد: ندا همیشه با روحیه قوی و مردانه در جامعه حضور داشت و مطمئن هستم امروز هم با همان روحیه در برابر این آسیب مقاومت میکند و امیدوارم آنها که چنین جنایتی را مرتکب شدند، هر چه زودتر نتیجه اعمال قبیح خود را ببینند و شهر برای دیگر خانمها امن شود.
“مریم” تولد پسرش را قرار است جشن بگیرد به او میگوید که با هم برای تدارک این جشن بیرون بروند، اما پسر میخواهد درس بخواند و مادر اصراری نمیکند و خودش در حالی که از دانشگاه آمده و خسته است با همان مانتو و شلوار دانشگاه راهی خیابان میشود. شیشه ماشینش اندکی پایین است تا از هوای پاییزی مهر ماه لذت ببرد اما ناگهان این هوا برایش جهنم میشود…
مریم در اولین جمله خود میگوید: فقط خدا را شکر میکنم که پسرم با من نیامد، چون اگر صندلی کنار من نشسته بود، معلوم نبود چه بلایی بر سر او میآمد؟
او ادامه می دهد: یک موتورسوار نزدیک به دو لیتر اسید از شیشه پایین ماشین و سمت راننده به صورت، دست، پا و همه بدنم پاشید. تا کنون در خصوص این اسیدپاشی زنجیرهای در اصفهان نشنیده بودم و فکر میکنم جزء اولین افرادی هستم که قربانی شدم.
این خانم جوان میگوید: من بارها سوختن دست را با بخار آب یا قابلمه و … تجربه کردم اما این سوختن متفاوت بود، لباسهایم در تنم پودر شد. مردم من را به مغازهای بردند و سریع به صورتم آب پاشیدند.
او میگوید: یکی از قرنیههایم را از دست دادم و باید پیوند قرنیه انجام دهم. بدنم به شدت آسیب دیده، یک قسمت از سر من سوراخ شده و هنوز شوک هستم که چطور یک نفر با انسان این کار را میکند؟ آیا او هم انسان است؟!
مریم با بیان اینکه تا کنون با هیچ کسی خصومت شخصی نداشته است، میگوید: در آگاهی متوجه شدم تنها من نیستم که قربانی این جنایت شدهام و چندین نفر دیگر از نقاط مختلف شهر مورد این جنایت مشابه قرار گرفتهاند.
او با اشاره به اینکه گفته میشود خانمهای بد حجاب مورد اسیدپاشی قرار گرفتهاند، ادامه میدهد: من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدهام و هیچ وقت به خود اجازه ندادهام که با پوشش نامناسب از منزل بیرون بیایم. من آن روز فرم دانشگاه را به تن داشتم.
این قربانی اسیدپاشی زنجیرهای در اصفهان با انتقاد از بیمارستان سوانح و سوختگی میگوید: متاسفانه آن شب هیچ کسی رسیدگی نمیکرد و با من مانند یک بیمار معمولی برخورد میشد.
او میگوید: خدا برای هیچ کسی نخواهد که چنین اتفاقی رخ دهد. آیا این جنایت کاران فکر نمیکنند شاید یک زن راننده باردار باشد؟ کاش زودتر پلیس، امنیت را به زنان این شهر بازگرداند.
“سارا” در حالی که مشغول پارک خودروی سمند خود در حوالی خیابان مهرداد اصفهان است، شیشه سمت چپ را تا نیمه پایین میکشد که ناگهان احساس گرمایی شدیدی در سمت چپ صورت خود میکند…
پیدا کردن یکی از آشنایان سارا در میان افرادی که برای ملاقات پشت در بیمارستان در انتظار هستند، دشوار به نظر میرسد. دختر جوانی که به گفته شایعات یکی از قربانی اسید پاشی در اصفهان به دلیل بدحجابی است، اما تمام زنانی که در انتظار ملاقات با او هستند، چادر به سر دارند.
“سارا” 25 ساله و متاهل، چهارشنبه گذشته (23 مهرماه) برای مراجعه به دندان پزشک قربانی اسید پاشی مهاجمان ناشناس شده است. زن جوانی که یکی از چهار قربانی قطعی اسید پاشی در اصفهان، از دو هفته پیش تاکنون است، جنایتهایی که اگرچه تاکنون برخی مسئولان آن را خصومت شخصی عنوان کردهاند، اما قربانیان وجود هرگونه خصومت شخصی را به جد رد میکنند و تاکید دارند در زمان حادثه غافل گیر شدهاند.
ملاقات با سارا به دلیل شرایط روحی و جسمی او ممکن نیست. “علی- ع” همسر او در خصوص شب حادثه میگوید: حادثه حدود ساعت 6 بعد از ظهر اتفاق افتاده است، سارا مهاجمان را ندیده اما احتمالا موتورسوار بودهاند.
مرد جوان که به نظر هنوز شوکه است، ادامه میدهد: سارا در بخش مراقبتهای ویژه بستری و از ناحیه چشم چپ دچار آسیب جدی است، بینایی او کاهش یافته و پزشکان برای بررسی آسیب باید تا زمان از بین رفتن التهاب چشم منتظر بمانند.
“علی” با وجود شایعات در خصوص اسید پاشی به زنان بد حجاب، اصرار دارد نامی از همسرش برده نشود با این حال تاکید دارد که همسرش نه قربانی بد حجابی است و نه خصومت شخصی. این دو مورد را تمام آشنایانی که به ملاقات سارا آمدهاند نیز بیان میکنند.
تقریبا تمام بستگان سارا از حوادث مشابهی که در اصفهان اتفاق افتاده اطلاع دارند، همسر سارا میگوید: حمله به سارا نمیتواند به دلیل خصومت شخصی باشد زیرا هر دوی ما خانوادههای محترمی داریم، مهاجمان ناشناس بودهاند و پلیس از روز حادثه پیگیر است، اما تاکنون اطلاعات جدیدی به ما داده نشده است.
12 درصد سوختگی! اما به گفته همسر سارا 12 درصد حیاتی. این زن جوان نیمی از صورت خود را از دست داده است و مانند چهار قربانی دیگری که خبرنگار ما با آن ها گفت وگو کرده (یکی از قربانیان حاضر به انتشار مصاحبهاش نشد) و یا در جریان جنایت انجام شده بر علیه آنها قرار گرفته هنوز نمیداند قربانی چه شده است؟!
در همین رابطه سرهنگ ستار خسروی، رییس پلیس اگاهی استان اصفهان خبر از کشف سرنخهای خوبی از خاطیان داد.
او ارتباط مجرم یا مجرمان به گروههای خاص را رد و با تأیید اینکه حملات توسط یک شخص انجام شده، اطلاع رسانیهای بیشتر در این خصوص را موکول به بررسی حوادث در کمیسیون اطلاع رسانی استان کرد.
پاییز 93 در حالی با سرمای زود هنگام در اصفهان آغاز شده است که زنان این شهر با صدای عبور هر موتورسواری از پیاده روهای این شهر ترس را تجربه و شایعات هر روز سایه امنیت را در نصف جهان کمرنگتر میکند.