وقتی یک خبرنگار مرد، زن می شود + عکس
مطالعه متن کامل گزارش این را نشان می دهد، که یک خانم خبرنگار شبی را در یک خوابگاه دخترانه دانشجویی گذرانده و به شرح واقعه پرداخته، نوعی از گزارش که اثرگذار بوده و بر ذهن مخاطب می نشیند، حال با مشخص شدن این که خبرنگار مطلب آقا است؛ این سوال تداعی می شود که گزارشی جذاب و خواندنی اینچنینی چگونه تهیه شده است.
انتشار مطلبی جالب و خواندنی درباره وضعیت اسفناک خوابگاه های خودمحور و خصوصی باعث تحریک خوانندگان شد اثرات مثبتی را گذاشت که از نظرات ارسالی خبرها مشخص است و بزودی نیز شاهد واکنش مسئولان ذیربط خواهیم بود.
به گزارش عصرخبر، در این میان اظهارات خبرنگار-گزارشگر این مطلب جالب توجه بود چرا که نویسنده این مطلب خانم شراره رضایی مرد بوده و فرامرز سیدآقایی نام دارد!
مطالعه متن کامل گزارش این را نشان می دهد، که یک خانم خبرنگار شبی را در یک خوابگاه دخترانه دانشجویی گذرانده و به شرح واقعه پرداخته، نوعی از گزارش که اثرگذار بوده و بر ذهن مخاطب می نشیند، حال با مشخص شدن این که خبرنگار مطلب آقا است؛ این سوال تداعی می شود که گزارشی جذاب و خواندنی اینچنینی چگونه تهیه شده است.
گرچه اعلام شده که «برای اینکه بدانید این خوابگاهها چگونه اداره میشود و امکاناتش چیست و فرزندان دانشجوی شما در این خوابگاهها تا چه حد سعادتمندند، راهی ندارید جز اینکه شبی را در یکی از اتاقهای این خوابگاهها به صبح برسانید و از دیدهها و شنیدههایتان گزارش تهیه کنید و عکس و فیلم بگیرید. البته برای ما، این اطلاعات با تهیه گزارش و مصاحبه با دانشجویان بهدست می آید.» در حالی که مطالعه مطلب و مشاهده جملاتی مانند «مهسا وقتی نگاه ناباورانه مرا میبیند، دستم را میگیرد و به دنبال خودش از اتاق بیرون میبرد. تابع و مطیع دنبال او میروم. به انتهای سالن میرویم. دری را باز میکند. چراغ را روشن میکند. حمام است. به محضی که چراغ روشن میشود و نگاهم به کاشیهای حمام میافتد، خود را عقب می کشم و جیغ میزنم. مهسا بغلم میکند و دلداری میدهد:
– «نترس، ببخش که بیخبر اینجا را نشانت دادم. هر بار که کسی حمام میرود و رطوبت حمام زیاد میشود، اینها از لابهلای درزهای کاشیها بیرون میآیند. البته ما دیگر ترسمان ریخته و با اینها حمام عمومی میرویم.»
دست مهسا را سفت میچسبم و دوباره به داخل حمام سرک میکشم. کرمهای خاکی از لای درزهای کاشی دیوار و کف حمام بیرون میآیند، رژه میروند و باز برمیگردند به شکافهای کاشیها.
مهسا را میگذارم و به دو به اتاق برمیگردم. دوربین را برمیدارم و به حمام میآیم. فیلم و عکس میگیرم. میخواهم برگردم به اتاق که مهسا دستم را میکشد.
– بیا هنوز مانده. بیا آشپزخانه را ببین.» نشان از این دارد که این خبرنگار در این مکان حضور داشته، مکانی کاملا زنانه و دخترانه! که اگر چنین نباشد و خبرنگار در این خوابگاه حضور نداشته پس مطلب و گزارش جزو تخیلات نویسنده بوده و این حوادث نیز در ذهن وی به وقع پیوسته است.
بی شک اقدام این خبرنگار در افشای هویت نویسنده اقدامی غیراخلاقی و حرفه ای است چرا که اکنون در هر صورت ارزش مطلب و نوشته خود را از بین برده و حاشیه هایی را ایجاد کرده، حاشیه هایی که اصل موضوع گزارش و حقایق موجود در آن را ناپدید و کم اهمیت کرده است.