لذت خلبانی با گوشتکوب!+عکس
هواپیمای «آتاری» در صفحهای آبی رنگ بالا میرفت و با تیرهایش کشتیها و هلیکوپترها را نابود میکرد. کشتیها روی آب حرکت میکردند و قاعدتا هواپیما باید تیرهایش را از هوا به زمین شلیک میکرد ولی جالب بود که تیرهای هواپیما سربالایی میرفت و کشتیها هم منهدم میشد. همه اینقدر درگیر بازی میشدند که حواسشان به این چیزها نبود.
شرکت کنندگان تلاش می کردند موانع را رد کنند و به پل برسند. بین راه باید در ایستگاه های پمپ بنزین سوختگیری می کردند تا انرژی لازم برای رسیدن به مقصد را داشته باشند. منفجر کردن ایستگاه پمپ بنزین خودش امتیاز داشت. مجموع امتیازهایت به ده هزار که می رسید یک هواپیمای مجانی جایزه می گرفتی و به مرحله های بعدی می رفتی river raid (حمله به رودخانه) بازی ای بود که هیچ کس به آخرش نرسید. هر چه جلوتر می رفتی سرعت موانع و تیرهای افقی شان بیشتر می شد. تماشای مرحله آخر به آتاری بازان انگیزه می داد. خلبان های دنیای آتاری می خواستند بدانند این هواپیمای سرگردان آخرش به کجا می رسد.
شرکت اصلی آتاری در سال ۱۹۷۲ پایه گذاری شد و حدود ده سال بعد محصولاتش به ایران رسید. مسافرانی که به کشورهای زیارتی مثل سوریه و عربستان می رفتند چند دستگاه آتاری هم برای فرزندان دلبندشان سوغات می آوردند. مزه بازی با هواپیما و ماشین و زیردریایی آتاری که زیر زبان بچه ها می رفت معتادش می شدند و آن را با هیچ چیز دیگری عوض نمی کردند.
دسته های گوشکوبی
الان کسانی که پای بازی های رایانه ای می نشینند دکمه های صفحه کلید را فشار می دهند و موجود داخل قاب تصویر را با این دکمه ها هدایت می کنند. بچه های دیروز که مدرن ترین دلخوشی شان آتاری بود با جسمی به طول و عرض و ارتفاع یک وجب به جان بازی های هیجان انگیز می افتادند. اسم این جسم تازه وارد joystick بود که بچه ها به آن «دسته» می گفتند. آن زمان هنوز فرهنگستان زبان و ادب فارسی این گونه جدی فعالیتش را آغاز نکرده بود؛ کودکان و نوجوانان چون به زبان مادری شان خیلی علاقه مند بودند خودشان واژه گزینی می کردند. دسته ها انواع متفاوتی داشت که نوع گوشتکوبی و خلبانی اش از همه معروف تر بود. دسته خلبانی متعلق به قشر «مرفه بی درد» بود و دسته گوشتکوبی فراگیری بیشتری دارد. بچه های طبقه متوسط پول هایشان را پس انداز می کردند تا بتوانند دسته خلبانی در دست بگیرند و با لذت بیشتری از بازی های آتاری امتیاز بگیرند.
چرا شکستی؟ چرا؟ من بی قرارم
در بازی رایانه ای جدید فلان دکمه و فلان جهت را که بگیرید بازیکن فوتبالیست شوت های سرکش می زند و سرعتش زیاد می شود اما بازی های آتاری ساختار پیچیده ای نداشت. برای همه آنها حرکت های بالا و پایین و راست و چپ تعریف شده بود. دکمه قرمزرنگی هم بود که در هر بازی نقش خاصی را ایفا می کرد. در برخی از بازی ها مثل هواپیما تیر شلیک می کرد و بعضا سرعت ماشین را بالاتر می برد و باعث پرش یک موجود زنده می شد. مزیت دسته های خلبانی این بود که چند تا دکمه قرمز داشت و شما با استفاده از یک دست می توانستید هم بالا و پایین بروید و هم دکمه را فشار بدهید. همه دسته ها شامل یک صفحه مربعی شکل می شد و یک استوانه که روی این صفحه سوار می شد. در دسته های خلبانی دکمه قرمزرنگ در بالای استوانه قرار داشت و از این جهت صاحبان این دسته ها یک قدم جلوتر بودند. هر دستگاه آتاری دو دسته داشت. معمولا کسی که دسته بهتر را برمی داشت شامل فرجه می شد و از همان ابتدا چند امتیاز اهدایی دریافت می کرد.
مشکل عمومی دسته ها این بود که بعد از مدتی می شکست و قسمت استوانه ای از بخش مسطح جدا می شد. بچه هایی که مبتکر بودند جسمی فلزی یا پلاستیکی مثل آچار و خودکار را در بخش کاسه ای فرو می کردند و چند روزی سرگرم می شدند. بچه مایه دارها هم تند و تند دسته های جدید می خریدند و دستگاهشان را به روز می کردند. دسته های گوشتکوبی عمر بسیار کوتاهی داشت و خیلی زود راهی سطل زباله می شد. این دسته ها هیجان کودکان را نابود می کرد. کافی بود کمی سرعت عملتان را بالا ببرید و با قدرت بیشتری دسته را تکان دهید. فشار آوردن همانا و شکستن دسته همان.
بعضی وقت ها مدت زمان بازی این قدر طولانی می شد که کف دست عرق می کرد و روی دسته سر می خورد. آن وقت باید دست هایت را به فرش و شلوارت می کشیدی تا عرقش خشک شود. دست بچه های دهه شصتی از دسته آتاری جدا نمی شد. فقط زمانی که دسته می شکست آنها چند روزی به خودشان و دستگاه آتاری استراحت می دادند.
احسان رحیم زاده / چمدان ( ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)